/ ا پایگاه تحلیلی «چاینا اند یو اس فوکِس» در یادداشتی نوشت؛ چین و ایران در اواخر ماه مارس 2021 یک سند همکاری ۲۵ ساله موسوم به همکاری راهبردی جامع ایران و چین امضا کردند.
در حالی که جزئیات نهایی به صورت عمومی منتشر نشده و توافقنامه لازم الاجرا نیست، طرح کلی آن می تواند قابل توجه باشد. گفته میشود، چین، پیشنهاد سرمایهگذاری 400 میلیارد دلاری طی 25 سال به ایران داده است که بیش از 8 برابر سرمایهگذاریش در یک دهه گذشته (در این کشور) است.
* دو راه برای سنجش موفقیت آمیز بودن توافق ایران و چین
توازن قدرت در غرب آسیا، یک شبه تغییر نمیکند و چین هم احتمالا از مشارکتش با رقبای منطقهای ایران دست نخواهد شست، اما چنین توافقی میتواند یک راه نجات بسیار مهم برای اقتصاد درگیر ایران باشد. سرنوشت نهایی این پیشنهاد طولانی مدت به وسیله دو عامل مهم مورد سنجش قرار خواهد گرفت: تمایل چین به پایبندی به تعهدات خود در مواجه با فشار بینالمللی، و توانایی دولت ایران در غلبه بر نگرانیهای داخلی در مورد قرارداد با چین.
سرنوشت نهایی به وسیله دو عامل مهم مورد سنجش قرار خواهد گرفت: تمایل چین به پایبندی به تعهدات خود در مواجه با فشار بین المللی، و توانایی دولت ایران در غلبه بر نگرانیهای داخلی در مورد واگذاری این کشور به چین.
* حقیقت بندهای توافق ایران و چین چیست؟
گزارشهای اولیه درباره این توافق، از جمله یک واقعیت اشتباه در مورد اینکه حقیقتا بخشهای این توافق چیست، مورد توجه رسانه ها قرار گرفت؛ بیشتر آنچه در مورد طرح کلی این همکاریِ مطرح شده میدانیم، از پیش نویسِ اسنادی است که در اواسط سال 2020 به بیرون درز کرد. روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز، نزدیک به 100 پروژه احتمالی مختلف را در این پیش نویس گزارش داد، از جمله، احداث فرودگاه، مترو، خط آهن، سه «منطقه آزاد تجاری» مختلف در ایران، سرمایهگذاری در تاسیسات تولید نفت و گاز طبیعی، کمک به احداث زیرساخت ارتباطات 5G.
در همان زمان، یک نشریه دیگر مدعی شد که 280 میلیارد دلار در بخش های نفت، گاز و پتروشیمی و باقی 120 میلیارد دلار در بخش زیرساخت هزینه خواهند شد. دولت ایران اما این گزارش ها را تکذیب کرد.
* بررسی رقم های ادعایی در قرارداد ایران و چین
در ادامه این یادداشت آمده است، اگر ما می خواهیم تاثیر احتمالی چنین قراردادی را درک کنیم و این امر فرضی است، مجبور هستیم تا ریز هزینه ها را بررسی کنیم. آیا رقم 400 میلیارد دلار شامل خرید نفت و گاز چین می شود یا صرفا به سرمایه گذاری های مستقیم جدید اشاره دارد؟
بدیهی است، مورد دوم بسیار مهم تر از مورد اول است. اگر ثابت شود بیشتر اطلاعاتی که قبلا درز کرده است، دقیق هستند، این توافق یک افزایش جدی در سرمایه گذاری چین در ایران را نشان می دهد. بخش اعظمی از این هزینه های پیشنهادی در توسعه ساخت و ساز، زیرساخت و صنایع سنگین متمرکز شده است؛ تمام حوزه هایی که چین در آن دارای تخصص کافی است.
این نوع پروژه ها ضریب های بزرگی دارند. آنها، تقاضا برای شرکت های ساخت و ساز، تامین کنندگان خدمات مرتبط و تولیدکنندگان مصالح ساختمانی را افزایش می دهند.(نظیر شرکت های سیمان، فولاد و الوار) چقدر چنین مشارکتی برای اقتصاد ایران قابل توجه است؟ چین، در بازه 2010 تا 2020، تنها 18.6 میلیارد دلار در ایران سرمایه گذاری کرد درحالی که تقریبا در دو کشور عربستان و امارات، رقبای ایران، 30 میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده است.
سرمایه گذاری 400 میلیارد دلاری طی 25 سال برابر با حدود 3.5 درصد تولید ناخالص داخلی ایران (GDP) در هر سال است. برای ایران، از امروز، این نشان دهنده یک افزایش عظیم (سرمایه گذاری) است، جایی که ورودی سرمایه گذاری مستقیم خارجی ممکن است به میزان 0.5 درصد از تولید ناخالص داخلی برسد. این ارقام آسیب جدی را که رژیم تحریم های بین المللی با هدایت آمریکا به اقتصاد ایران وارد کرده و همچنین تأثیر بالقوه مشارکت تحقق یافته ایران و چین را نشان می دهد.
* تلاش آمریکا برای فشار بیشتر
موقعیت بین المللی چنین توافقی نسبتاً واضح است: آمریکا فشار بیشتری هم بر چین و هم ایران در مناطق مربوطه شان وارد می کند، مزیت ها بیشتر می شود و هزینه های همکاری کاهش می یابد. با مشخص شدن اینکه دولت بایدن در تلاش است تا از تاکتیک «فشار حداکثری» ترامپ به عنوان اهرمی در مذاکره مجدد در توافق های واشنگتن با هر دو کشور، استفاده کند، امیدواری ها به «بازگشت شرایط به حالت اول از سوی بایدن» هم در چین و هم در ایران کمرنگ شده است.
دولت ایران باید میان نیاز خود در یافتن حامیان مالی خارجی و مشارکت های اقتصادی، در برابر مخالفت جدی داخلی و ترس از واگذاری کشور که یکی از بخش های اصلی سیاست خارجی «بی طرفی و استقلال» این کشور است، توازن برقرار کند.
به نوشته این پایگاه تحلیلی چینی، ایران به شرکای خارجی برای تامین بازارهایی برای فروش نفت و سرمایه گذاری برای بازسازی اقتصادش نیاز دارد. چین با اقتصادی کاملاً وابسته به منابع انرژی خارجی، کاملاً متناسب با این شرایط است و با توجه به حفظ تعرفه های اعمالی دولت ترامپ بر کالاهای چینی توسط دولت بایدن و ادامه فشار بر این کشور بر سر معاملات تجاری، چیزی نمانده که بخواهد پکن را برای کمک به ایران مجازات کند. چین همچنین از افزایش نفوذ در ایران که برخلاف عربستان و امارات هیچ رابطه نظامی با آمریکا ندارد، خوشحال خواهد بود.
اما یکی از تهدیدهای اصلی همکاری ایران و چین، خود ایران است. دولت ایران باید میان نیاز خود در یافتن حامیان مالی خارجی و مشارکت های اقتصادی، در برابر مخالفت جدی داخلی و ترس از طرح گزارههایی درباره سیاست خارجی «بی طرفی و استقلال» این کشور است، توازن برقرار کند.
پکن انگیزه های زیادی برای دنبال کردن این توافق دارد، ایران می تواند هم منبع قابل اطمینان انرژی برای چین و هم بستری برای گسترش نفوذ طولانی مدت آن در غرب آسیا فراهم کند.
اگر این مشارکت مبهم، در سال های آتی به چیزی ملموس تبدیل شود، روابط ایران و چین را به میزان قابل توجهی تقویت خواهد کرد. تهران به صورت ویژه، چیزهای زیادی به دست می آورد زیرا مبالغی که گفته می شود پکن پیشنهاد داده است، سرمایه گذاری خارجی در این کشور را به میزان زیادی افزایش خواهد داد.
پکن انگیزه های زیادی برای دنبال کردن این توافق دارد، ایران می تواند هم منبع قابل اطمینان انرژی برای چین و هم بستری برای گسترش نفوذ طولانی مدت آن در غرب آسیا فراهم کند.
مثل همیشه شرایط بین المللی، مهم ترین عامل است. تا زمانی که آمریکا به فشار هم زمان بر هر دو کشور ادامه دهد، سیاست چین و ایران به سوی اتحاد سوق داده می شود.