صدبار اگر…

چند دختر جوان که تصور می‌کردند ازدواج موفق بسیار سخت یا عملا ناشدنی است، به بانوی سالخورده‌ای مراجعه کرده و از او دراین‌باره سؤال کردند. زن سالخورده که طرف مناسبی برای مشورت نبود در پاسخ گفت:« چرا به ازدواج موفق باور ندارید. من خودم چندین بار ازدواج موفق داشته‌ام و هر بار پس از جدایی مجددا ازدواج موفق کرده‌ام.» حالا این ماجرای چند بار مذاکره موفق با طرف‌های غربی در تهران، ژنو، وین، لوزان و چند شهر دیگر اروپایی است!

یک. پیش‌ازاین در مطلبی با عنوان «چهارشنبه‌های توپخانه، شنبه‌های مطالبه» نوشته بودم که رئیس محترم جمهور در چند ماه گذشته، تقریبا هر چهارشنبه با اظهاراتی خارج از چارچوب و ناقض جایگاه ریاست قوه مجریه ، سعی می‌کند منتقدان را مشغول کند تا کسی از کارنامه و عملکرد دولتش سؤال و مطالبه نکند. این روال با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری شدت بیشتری گرفته تا جایی که حجت‌الاسلام روحانی در آخرین روز کاری هفته گذشته در جلسه هیئت دولت گفته است: « بگذارید در ۱۰۰ روز پایانی هم مانند صد روز اول تحریم‌ها را بشکنیم!»

دو. هرچند رئیس محترم جمهور سخنان عجیب دیگری نیز بر زبان رانده‌اند، اما از این فقره حقیقتا نمی‌توان گذشت. اشکال اصلی عبارت «بگذارید در ۱۰۰ روز پایانی هم مانند صد روز اول تحریم‌ها را بشکنیم»، در خود این گزاره نهفته است. حتی اگر آن فرضیات رؤیایی حجت‌الاسلام روحانی و دولتمردان او پیرامون لغو بالمره تمام تحریم‌ها را از خاطر برده باشیم، طبیعتا در همین سخن اخیر ایشان، منظور از شکستن تحریم‌ها، برداشته شدن تحریم‌ها به‌طوری است که حداقل در میان‌مدت قابل بازگشت نباشد، اگرنه تحریمی که یک سال باشد و یک سال نباشد، شکسته نشده است. حال سؤال از دولتمردان و به‌ویژه رئیس محترم جمهور آن است که مگر تحریم چند بار شکسته می‌شود؟! اگر در روزهای نخست تحریم را شکسته‌اید پس در این ۱۰۰ روز پایانی انتظار دارید «بگذارند» چه کنید و اگر تحریم‌ها به قوت خود باقی و بلکه شدیدتر شده است، پس سخن اخیرتان عملا باطل و بلا موضوع است.

سه. نکته دیگر، استفاده رئیس‌جمهور از واژه «بگذارند» است. جناب آقای روحانی! صریح و شفاف بگویید چه کسانی باید بگذارند و دست شما در چه حوزه‌ای که می‌خواسته‌اید باز نبوده است؟ جناب رئیس‌جمهور! شما در حالی با دشمنان غدار و همواره بدخواه ایران مذاکره کردید که اندکی قبل از آن، خون پاک دانشمندان مظلوم هسته‌ای ما هم بر زمین ریخته بود. می‌دانم که در نگاه شما، تنها حضرتتان و همفکرانتان زبان دنیا را می‌فهمند و بقیه عده‌ای بی‌سوادند، اما طوری که در حد سواد ما هم باشد پاسخ دهید  اکنون خانواده شهریاری، علی‌محمدی، احمدی روشن، رضایی‌نژاد که اخیرا فخری زاده هم به آن‌ها پیوسته، حق ندارند سؤال بپرسند که اگر قرار بود با وزیر خارجه آمریکا و چند کشور اروپایی بر سر یک میز بنشینیم و بده بستان کنیم، پس چرا دیگر مقاومت کردیم تا خون فرزندانمان بر زمین ریخته شود؟

چهار. حالا به فرض که در حوزه هسته‌ای خواسته‌اید بیش از این امتیاز نقد بدهید و وعده نسیه بستانید که نگذاشته‌اند. آیا در دیگر حوزه‌ها هم که کشور را به سال‌ها پیش بازگردانده و موجب عقب‌گرد شده‌اید دستتان بسته بود؟ برای اصلاح نظام پولی و بانکی، شفافیت و مقابله با فساد، تسهیل کسب‌وکار و کنترل نقدینگی هم‌دستتان بسته بود؟ اصلا از دولت شما که انتظاراتی در این سطح داشتن خطاست. آیا برای مدیریت بازار مرغ هم‌دستانتان بسته است؟!

پنج. توصیه دلسوزانه و مشفقانه به دولتمردان این است که در این روزهای پایانی، کمتر سخن بگویند. سخنان شما هم در آستانه انتخابات موجب دلسردی مردم است و عملا ضربه‌ای به امنیت ملی و منافع کشور است، هم کمتر سخن گفتن دولتمردان به نفع خودشان است. شاید در میان انبوه خبرهای بد اقتصادی و تنگی معیشت، زودتر آنچه در این ۸ سال بر مردم رفت، فراموش شود.

سید محمد بحرینیان