هرکس به جاى خدا، شیطان را دوست گیرد، بیشک زیانی آشکار دیده است / او با وعده دادن، آنها را در آرزوها مىافکند و به آنان جز وعده فریب نمىدهد. (سوره نساء، آیه 119/ 120)
مبارک بودن ماه رمضان، جدای از آنکه بهخاطر میهمانی گسترده خدا برای بندگان مؤمن و آمرزش گناهان آنهاست، به این دلیل نیز هست که شیطان در بند است. هرچند که نفس اماره آزاد است و شوربختانه تا دَم مرگ همراه آدمی میماند و به بدی و فحشا دستور میدهد و در نبود شیطان کارها را خراب میکند ولی همین شیطانِ دربند یعنی شکست بزرگ جبهه کفر و طغیان. یعنی شکاف در جبههای که طاقت ما ضعیفان را تاق کرده و روح را به نفسنفس و بندگیمان را از رونق انداخته است. یعنی مجالی برای نفس کشیدن جانِ آدمی و مهلتی برای تجدید قوا و مدتی که میتوان بدون بیگانگان، با خدا خلوت نمود و نفس تازه کرد و با خدا سفره دل باز کرد. میتوان کمی طعم بهشت را چشید و نه ناز یار را کشید که او ناز ما میکشد. میتوان ندای عاشقانه معشوق را شنید و در هوای حبیب، پر کشید. «اى بندگانم که بر خود ستم و اسراف کردهاید از رحمت خدا ناامید نشوید که تمامى گناهان را مىآمرزد، چون که آمرزنده و رحیم است».1
ماه رمضان است و تمرین بندگی. میدانیم بندگان خدا، بنده هوا و هوس و شیطان نیستند. آنکه برای خدا بندگی میکند، بندگان خدا را رفیق است و خدمتشان میکند و آنها از دست و زبان و تصمیماتش در اماناند. اهل خیانت نیست. اهل جنایت، هرگز. نه ظلم میکند و نه زیر بار ظلم میرود و نه ظلمنامه امضا میکند. چون زیرک است و باهوش، دشمنان در او طمع نمیکنند. آزاده است و دروغ نمیگوید. رضایت خدا را با دنیا عوض نمیکند و شرافتش را به جیفهای که به عطسه بز هم نمیارزد نمیفروشد. میداند که بهای جانش بهشت است و جز به آن نمیفروشدش. و این ماه بهترین فرصت برای کسب فضایل و ازاله رذایل است اگر قدر بدانیم.
بیماری امان جهان را بریده و همه را غیر آنها که تمکن بریدن از اجتماع دارند، گرفتار مرگ و معیشت کرده است. جهانیان مستأصل و بیپناه و حیران، به عاقبت کار میاندیشند. سوداگری اندیشکدههای صهیونی در ایجاد «نُرم جدید» است یا برهکشان کارخانههای واکسنسازی، یا تصفیه نژادی آنگلوساکسونها فعلاً بماند، ولی آنچه مهم است بلای تولیدشده توسط علم بیایمانی است که حیات خود را در مرگ دیگران میبیند. شاید آیندهای دورتر از امروز مشخص شود که کرونا بیماری مهم، خطرناک و کشندهای بود که استکبار جهانی آن را به دروغهای بزرگ تکثیر کرد تا اقتصاد رو به افول غرب را نجات دهد و شیپوری شد تا با آن خیابانها را خالی کنند و جوانمردانشان را به مسلخ بکشانند و دین و فرهنگ، آموزش، اقتصاد و معیشت و خانواده آنها را به یغما برند تا نظم نوین شیطانی شکل بگیرد. هرگز و مبادا.
باید از سلامتی خود و دیگران مراقبت نمود تا این بلای بزرگ هم از سر مردم برود و خاطراتش با درسها و عبرتها بماند. آیندگان باید بدانند که هم کرونای انگلیسی مردم را به ستوه آورد و هم نفوذیهای انگلیسی. یکی سلامت مردم را نشانه رفت و یکی سفره مردم را فشرد و روز عید نوروز، مردم را برای دو عدد مرغ، به صف کرد. باید بماند که دغدغه انقلابیون، نجات ایران از فقر و فساد و تبعیض بود و دغدغه انحرافیون توزیع فقر و فاصله طبقاتی و تولید فیش نجومی و به اسارت کشیدن ایران اسلامی. برجام در تاریخ ماندگار شد بهعنوان سندی که با آن هم چرخ سانتریفیوژها را منفجر کردند و هم چرخ معیشت مردم را شکستند و تمام همت دو دولت اعتدالی اصلاحات، صرف قراردادی شد که در میان خندههای بیدلیل، نخوانده امضا شد. باید بماند که برای آنکه ایران خانه خوبان شود، عدهای رنج دوران بردند و عدهای دیگر گنج دوران را غارت کردند. ظاهر ایرانی داشتند ولی حتی جنس لباسشان هم ایرانی نبود. بینشان از اخلاق و غیرت ایرانی. فرزندانشان یا زاییده غرب و یا دوتابعیتی و مفتخور. خودشان وقیح و دروغگو و کلافهکننده.
هرچه ایرانیان برای استقلالشان کردند اینان برای وابسته کردن ایران کردند. هرکاری جز قوی شدن و قوی ماندن. هر ذلتی به جای عزت. و هر تحقیر و تمسخری را از جانب دشمنان به جان خریدند تا بتوانند مأموریت برجام 1 و 2 و 3 را به سرانجام برسانند. باید بهخاطر سپرد تا مبادا اشتباه تَکرار شود که دیگر فرصتی نیست و هرگز نباید به پراشتباههای پُررو، مغرور، کمتوان، نفوذی و مرموز اعتماد کرد که به خیرِ تدبیرشان امیدی نیست، فقط شَر نرسانند و بروند و برنگردند. باید به یاد سپرد زمانی که دشمن در زمین واقعی میجنگید اینان پاسخش را در فضای مجازی توئیت میکردند. نطنز را اراذل صهیون به آتش کشیدند و اینها به جای تنبیه دشمن، رو به خودی چرخاندند و لغز نوشتند که جواب قطع برق، ترک وین نیست. ندانستند که جواب حماقت و خیانت هم رحمت و مغفرت نیست. همانگونه که برای اشعث و شبث و ابوموسی نبود.
در روزگار کرونا به جای تقویت تلویزیون که در همه خانهها هست، دانشآموزان ایرانی را در فضای رهاشده مجازی رها کردند. بچههای برخی روستاها برای دریافت آنتن باید از تپهها بالا میرفتند و اینها برای کلاب هوس خود، جوش زدند و پیگیر شدند و آنها که از استبداد رأی به خدایشان پناه بردند، پربینندهترین سریال تلویزیون را ممنوع کردند. منشور شهروندی در تراکم اتوبوس و مترو، له میشد و اینها برای قبرستان شهر، کیک تولد قاچ میکردند و مشغول تغییر نام خیابانها شدند. این حقایق تلخ میماند که پزشکان و پرستارانی شب و روز را به تیمار بیماران و مبارزه با ویروس هار کرونای انگلیسی سپری کردند و برخی حتی به اندازه ممنوع کردن مسافرتهای نوروزی به ترکیه سراسر آلوده و کیش و قشم و شمال حاضر به هزینه نشدند و بعد از عید که آمارها 4 و 5 برابر شد، مرز عراق را باعث آن دانستند و دیگر هیچ. کسبوکارها را تعطیل کردند و مسافرتها به ظاهر ممنوع و نوشدارو بعد از مرگ سهراب.
آیندگان باید بدانند که مردم، عزیزانشان را در دفاع از وطن و حرم و سلامت کشور تقدیم کردند و برخی برای فرزندانشان در کشور دشمن، جا نرم کردند تا پس از سردرآوردن از تخم، بیایند و ادای ژنرالهای پیروز را درآورند و ادامه راه ریپورترها را پی بگیرند. چه میشود با جماعت حرف و حذف گفت وقتی اقتصاد را ویران کردند و یارانه را از 38 دلار به یک و نیم دلار رساندند و میگویند اقتصاد را برتر از آلمان کردهاند. چنان رونق اقتصادی ایجاد کردند که قیمت روغن هم نجومی شد و سیب زمینی هم روی خود را با سیلی سرخ کرد، بعد هم از گزارش صد روز پایانی دولت خبر میدهند که خدا به خیر کند و انشاءالله و به امید خدا همانگونه که گفتند، با رفتن دولت، سایه شوم کرونا و تحریم هم از این مملکت کم شود و بروند و هرگز هم تَکرار نشوند.
انتخابات پیش رو بیشک مهمترین انتخاباتی است که برایمان جای هیچ اشتباهی باقی نگذاشته است و شورای محترم نگهبان هم بهعنوان امین امام و امت باید بیش از پیش مراقبت کند و شرط امانت بهجا آورد تا دیگر افراد اشتباهی یا به اشتباه در این عرصه نیایند. متأسفانه جایگاه مهم ریاستجمهوری با اختیارات وسیعش با اشتباهات مکرر، ندانمکاری و یا به دلایل دیگر و نیز با کارنامه تقریباً خالی دو دولت اخیر، چنان مخدوش شده که هرکسی به خود اجازه حضور در این عرصه خطیر را میدهد و برخی از مردم را نیز به حضور در انتخابات مردد کرده است که همین دلخوری رفراندومی است علیه بیکفایتی آنهایی است که به جای پاسخگویی، حاشیه میسازند و به جای کار، حرف میزنند و یکجانشیناند. مثال عجیبی است که میگوید نعلی بهخاطر یک میخ افتاد و اسبی بهخاطر آن افتاد. سرداری از روی اسب به زمین افتاد و سپاهی بهخاطرش شکست خورد و دشمن پیروز شد و کشوری به غارت رفت. این حکایت یک اهمال است که میتواند یک انتخاب اشتباه باشد.
تقسیم کار دشمنان است که بعد از بررسی نشانیهای دادهشده نفوذیها، با قراردادهایی که باید نخوانده امضا شوند، دستها را میبندند و طبق آن خرابکاری و ترور میکنند و به بهانه بازرسی، اثرسنجی میکنند. کار نفوذی، نفوذ است و تأثیرگذاری. دشمنانی در لباس دوست. چهره آراسته و سرشت پلید و مرضِ در دلها را نهان کرده. ادای دوست دارند و رفتارشان به دشمن میماند. آشنا نیستند، غریبهاند و حتی اجنبی. زبان دشمن در دهان دارند و فکر اهریمنی میپرورانند. در خلوتشان فتنهگرند و اهل تمسخر و بیایمان به آرمانها. با حضور آنها دشمن، با جنگ پرهزینه خود را بیآبرو نمیکند و نیازی به غارت ندارد چراکه اینها هرکدامشان به اندازه یک لشگر مغول غارتگر و تخریبگراند. در ماه مبارک رمضان که شیطان در بند است، باید از اینها به خدا پناه برد تا مبادا با اقدامی دیگر، مردمشان را در بند شیطان بزرگ کنند. باید دانست هرچه بکاریم همان بدرویم و باید به امید روزهای خوب و آزادی و با حضور حداکثری و آگاهانه، فردی را شایسته مردم نجیب ایران و آرزوهای بزرگش برگزید و به امید خدا وطن را دوباره آباد و سرافراز کرد. انشاءالله.
محمدهادی صحرایی