یک: در شرایط کنونی با ۲ نوع مانع آشکار و پنهان در برابر تولید مواجه هستیم. در بخش موانع آشکار درآمد بخش توزیع از بخش تولید به مراتب بیشتر است به همین دلیل طبیعتا تمایل به تولید در جامعه کاهش پیدا میکند و با توجه به اینکه توزیع دغدغه چندانی ندارد و کار دشواری نیست و با نهادها و ارگانهای مختلف درگیری ندارد، براحتی سرمایهها به سوی توزیع سرازیر میشود و چرخه تولید روزبهروز کُندتر میشود و بخش تولید را تحت فشار جدی قرار میدهد.
دو: مانع دیگری که در بخش تولید با آن مواجه هستیم، یک نوع نگاه منفعتطلبانه به تولید است بویژه در شهرستانهای کوچک وقتی تولید شکل میگیرد و منشأ درآمدی میشود و بروز و ظهور یک نهاد اقتصادی را شاهد هستند، از مسؤولان سیاسی گرفته تا بخشهای مختلف نسبت به این خط تولید نظر منفعتطلبانه دارند و تلاش میکنند به گونهای از این نهاد تولیدی بهره شخصی و سیاسی ببرند بدون اینکه در نظر بگیرند در پیش روی تولید چه مشکلاتی وجود دارد. همین امر موجب میشود تولیدکننده تحت فشار قرار گیرد و در راستای منفعتطلبی، به این اشخاص و بخشها کمک کند.
سه: مانع دیگری که چرخه تولید از آن بینصیب نیست، مرتبط با نهادهای متولی نظارت بر تولید است. زمانی که بناست تولیدی با استانداردهای بهداشتی، در موقعیت مناسب و بدون آسیب به محیطزیست شکل بگیرد، برای دریافت مجوز یا در زمینه نظارت و کنترل استانداردها، تولیدکننده را به نهادهای مختلفی ارجاع میدهند که علاوه بر سفارشات و رهنمودهایی که برای تولیدکننده بسیار هزینهبر است، چنانچه فساد در این نظام اداری وجود داشته باشد، تولیدکننده درگیر دستدرازیهای مأموران سازمانها میشود که خود داستانی پرغصه است.
چهار: نگاه تنگنظرانه از دیگر موانع تولید در کشور است، چرا که اجازه نمیدهیم نهاد تولیدی رشد کند و پس از آن از قبل این تولید بهره بگیریم بلکه تمام تلاش خود را به کار میبندیم که مشکلات و چالشهای جدی در مسیر این رشد ایجاد کنیم.
پنج: مانع دیگری که در بخش تولید داریم و خوشبختانه تا حدی برای کنترل آن تلاش شده، بحث نهادهای مالی است. نهادهای مالی به سختی با بخش تولید پیوند میخورند در حالی که این پیوند با بخش توزیع براحتی به انجام میرسد، چرا که چرخش مالی در بخش توزیع بسیار سریع است در حالی که در بخش تولید این چرخش مالی سرعت بسیار کمی دارد.
به عنوان مثال فردی که میخواهد سرمایهگذاری کند و برای راهاندازی خط تولید از منابع مالی بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری استفاده کند، از ابتدای شروع کار تا زمانی که چرخش مالی صورت بگیرد و سودی حاصل شود و تعهدات به انجام برسد، زمانی طولانی طی میشود، در حالی که در بخش توزیع زمانی ۳ماهه یا یک ماهه لازم است تا توزیعکننده از منابع مالی استفاده کند، پس از آن نیز میتواند آن کالا را به بازار عرضه و سهم بانک را پرداخت کند و به درآمدهای کلانی دست یابد.
شش: فاجعه زمانی شکل میگیرد که نوساناتی به وجود میآید، مثلا تولیدکنندهای که از منابع مالی استفاده کرده، نمیتواند بعد از چند سال تعهدات خود را به بانکها پرداخت کند، در این موقعیت، بانکها مشکلات جدی برای تولیدکننده ایجاد میکنند. البته تا حدی قوه قضائیه به این عرصه که ریشه تولید را خشک میکند، وارد شده و تمهیداتی اتخاذ کرده اما باید این بخش عمیقتر دنبال شود.
هفت: در کنار موانع آشکار، موانع پنهانی هم هست که بر پیکره تولید ضربههای سهمگینی وارد کرده است.
برخی کشورها بدخواه هستند و نمیخواهند ایران که دارای سابقه سلطه قدرتهای زیادهخواه است، بر خود متکی باشد. ایران تا 43 سال پیش تحت سلطه انگلیسیها، آمریکاییها و اسرائیلیها بود، طبیعتا این مستکبران خواهان تجدید آن دوران هستند و تلاش میکنند نیروهایی که با آنان همراه هستند را برای جلوگیری از خودکفایی در کشور فعال کنند چون تنها راهی که میتواند مجددا جایگاه آنها را احیا کند، عدم استقلال مالی و رشد اقتصادی در کشور است.
عوامل مرتبط با بیگانه که در دوران سلطه، سازمان یافتند یا متشکل شدند، امروز به صورت پنهان تلاش میکنند اقدامات تخریبگرانهای داشته باشند؛ گاهی این اقدامات به صورت آتشسوزی و مشکلات اینچنینی و گاهی به صورت کارشناسیهای مخرب و منفی بروز پیدا میکند، یعنی راهحلهایی در بخشهای مختلف ارائه میدهند که منجر به سقوط بخش مولد در کشور شود.
به عنوان مثال برخی کارشناسان وابسته به غرب یا اسرائیل در بخش دامداری نسل مرغ بومی را با برخی سیاستهای غلط از بین بردند یا موجب شدند بر تولید دام متمرکز نشویم و مشکلاتی در ترویج تولید این بخش ایجاد شود.
از اختلالات دیگری که این کارشناسان وابسته ایجاد میکنند سنگاندازی در تأمین مواد اولیه، خوراک دام یا تأمین ارز لازم در بخش تولید است به این صورت که مواد اولیه دام وارد کشور نمیشود و این مواد در کشور نیز تولید نمیشود، در نتیجه این بخش از این منظر ضربهای جدی میخورد از جمله اینکه کارگرها مدتها بیکار میمانند و تعهدات مالی برای تولیدکننده به وجود میآید و طبیعتا ورشکستگی و مشکلات بسیاری به دنبال خواهد داشت.
هشت: توجه داشته باشیم تنها راهی که حل مشکلات کشور را موجب میشود، رونق تولید است. رونق و گسترش تولید، اشتغال ایجاد میکند و سطح معیشت مردم را بالا میبرد.
اگر قبول داریم تولید برای کشور اهمیت فوقالعاده دارد و میتواند بسیاری از مسائل اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی را تحت تأثیر خود قرار دهد، باید ۳ قوه در این زمینه سرمایهگذاری جدی صورت دهند و مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به این بخش ورود کند و تحولی به عمل آورد.
مانعزدایی ، رونق و گسترش در عرصه تولید در کوتاهمدت امکانپذیر است، چرا که بیشتر موانع تولید با اصلاح و اعمال سیاستها به وزارتخانهها قابل حل و فصل است؛ این اصلاح و اعمال موجب میشود در کوتاهمدت نیروهای مولد به طور جدی تقویت شوند.
بنابراین ضروری است ۳ قوه کمیسیون مشترکی تشکیل دهند و موانع آشکار و پنهان تولید را با بهرهگیری از کارشناسان و متخصصان یک به یک مورد بررسی قرار دهند و تلاش کنند مراکز تصمیمساز را برای حمایت از تولید ترغیب و تشویق یا تنبیه کنند و با اتخاذ تصمیمات اساسی در جهت رفع این موانع حرکت کنند.
دکتر عباس سلیمینمین