مذاکرات سیاسی و کارشناسی ایران و اعضا ۱+۴ در وین بر سر نحوه احیای توافق هستهای موقتا پایان یافته است. قرار است این هفته، بار دیگر طرفهای مذاکره کننده در پایتخت اتریش گرد همآیند تا در خصوص آخرین پیشنهادات و احیانا توافقات اولیه صورت گرفته، تبادلنظر دوبارهای کنند.سیاستمداران و رسانههای غربی درصددند «مذاکرات » را «پیچیده» و« زمانبر» نشان داده و در این حال، از مذاکرات وین بهعنوان یک «گام اولیه مؤثر» در راستای احیای توافق هستهای یاد کنند. در اینجا سؤالاتی به ذهن خطور میکند که نمیتوان بهسادگی از طرح آنها صرفنظر کرد:
نخست اینکه مگر آمریکا و تروئیکای اروپایی بهتازگی با اسنادی به نامهای «برجام» و « قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد » مواجه شدهاند؟! مگر امضای افرادی مانند رابرت مالی، وندی شرمن، جیک سالیوان و ویلیام برنز پای سند توافق سال ۲۰۱۵ میلادی ، موسوم به توافق هستهای میان ایران و اعضای ۱+۵ مشاهده نمیشود؟!
در چنین شرایطی «پیچیده سازی بازی» از سوی غرب چه معنا و مفهومی دارد؟
دوم اینکه مگر در قواعد آمره و مرسوم در حوزه حقوق بینالملل، «ناقض یک توافق» مسئولیت عواقب و تبعات آن ، ازجمله پرداخت هزینههای بازگشت به آن و احیای توافق ازدسترفته یا معلق مانده را بر عهده ندارد؟مگر تروئیکای اروپایی در بیانیهای موسوم به بیانیه بروکسل که پس از خروج دولت ترامپ از برجام تنظیم و ارائه کردند، رسما آمریکا را بهعنوان «طرف ناقض برجام» معرفی نکرده و نسبت به این اقدام ابراز تأسف نکرده بودند؟ در این صورت، چرا طرف اروپایی اصرار دارد پروسه بازگشت به برجام را در گروی «برداشتن گامهای متقابل» از سوی تهران- و اشنگتن تلقی کند؟
سوم اینکه مگر دولت آمریکا و دولتهای آلمان، انگلیس و فرانسه «راه بازگشت به برجام» را نمیدانند؟! آیا آنها منتظر هستند تا بار دیگر «سند برجام» بهصورت بند به بند به همراه الحاقیههای آن برایشان خوانده شود؟
واقعیت امر این است که «پیچیده سازی مذاکرات وین» میتواند حکم یک «نقطه آسیب» را در حوزه سیاست خارجی ما ایفا کند.
صورتمسئله بهمراتب واضحتر و سادهتر از آن چیزی است که غرب سعی در القای آن دارد! نباید فراموش کرد که اگر آمریکا بدون آنکه رسما بهعنوان
«طرف ناقض برجام» شناخته شود و عواقب اقدامات گذشته و متعاقبا تضمین رفتار آینده خود را پذیرا نباشد، در آینده با معضلات زیادی مواجه خواهیم شد. اکنون معادله برجام، یک «معادله یک مجهولی » است که در آن، «وزن، نحوه و تضمین اقدامات جبرانی آمریکا» باید مشخص شود. این بسیار وقیحانه است که تروئیکای اروپایی ( که خود شریک جرم آمریکا در ایجاد وضعیت نامتوازن فعلی در قبال برجام محسوب میشوند)، سعی در «دومجهولی جلوه دادن» معادله توافق هستهای دارد. افرادی نظیر بوریس جانسون، آنگلا مرکل و
امانوئل ماکرون خود بهخوبی میدانند که ایران «طرف طلبکار» این ماجراست نه «طرف متهم»! طرف متهم ماجرا، خود این سیاستمداران و فراتر از آنها دولتمردان دولتهای قبلی و فعلی آمریکا هستند و قطعا باید آثار و تبعات عهدشکنی خود را نیز بپذیرند. اثبات و تفهیم اتهامات مشترک آمریکا و اروپا در برجام و اقداماتی که آنها برای بازگشت به توافق هستهای صورت دهند
اصلا پیچیده نیست….
حنیف غفاری