شهید حسن طهرانیمقدم میگفت باید مشت ولایت را طوری پر کنیم که در مقابل دشمن، پشتش محکم باشد. این فقط برای صنعت موشکی نبود؛ طهرانی مقدمهای صنعت هستهای هم همین مسیر را دنبال کردند و اگر صنعت هستهای در دورهای رشد بیسابقهای را طی کرد، حاصل همین تفکر است.
20 فروردین 1385 بود که خبری شگفتانگیز منتشر شد؛ خبر دستیابی ایران به فناوری صلحآمیز هستهای و راهاندازی زنجیره کامل غنیسازی اورانیوم ؛ موفقیتی که با تکیه بر توان داخلی و در شرایط تحریم به دست آمده بود و همگان را متحیر کرد. تولید سوخت هستهای موردنیاز رآکتورهای هستهای، رویایی بود که دانشمندان جوان کشور با اتکال به قدرت باریتعالی و مجاهدت شبانهروزی، آن را تبدیل به واقعیت کردند و به پاس این مجاهدت علمی، 20 فروردین با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان «روز ملی فناوری هستهای» در تقویم جمهوری اسلامی ایران ثبت شد.
در پی تعلیق داوطلبانه و موقت فعالیتهای هستهای و اجرای پروتکل الحاقی برای شفافسازی فعالیتهای صلحآمیز هستهای توسط ایران، کشورهای غربی با بدعهدی خواستار تعلیق دائمی فعالیتهای هستهای ایران که پیش از این قرار بود به صورت موقت باشد شدند، لذا جمهوری اسلامی ایران با رد این زیادهخواهیها اقدام به ازسرگیری برنامه صلحآمیز هستهای خود کرد. پس از آنکه ایران تصمیم گرفت به تعلیق ۲ ساله فعالیتهای هستهای خود پایان دهد، شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی 15 بهمنماه 1384 به ایران اخطار داد چنانچه غنیسازی اورانیوم را تعلیق نکند، موضوع را به شورای امنیت گزارش خواهد داد. پس از آن 18 اسفند 1384 پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع و 6 قطعنامه صادر و تحریمهایی علیه ایران اعمال شد. در راستای حل مساله هستهای ایران، مذاکراتی با گروه 1+5 آغاز شد که در نهایت منجر به امضای توافقنامه برجام شد.
در مذاکرات آنچه باعث میشود هر یک از طرفین دست برتر و قدرت چانهزنی داشته باشند، از طرفی مقاومت عزتمندانه و انسجام ملی مردم و از طرف دیگر قدرت علمی، اقتصادی و نظامی کشور است. علاوه بر این موارد، در مذاکرات هستهای، خودِ توان غنیسازی 20 درصد و 19 هزار سانتریفیوژ ایران مهمترین اهرم مذاکره تیم هستهای بود، همانگونه که کارشناسان سیاسی و نظامی معترفند که اگر گرفتن فاو و کربلای 5 نبود قطعنامه 598 نوشته نمیشد.
* وزن و اقتدار کشور
اگر بخواهیم دستاوردهای علمی دانش صلحآمیز انرژی هستهای را شمارش کنیم، باید لیستی طولانی از آنها تهیه کنیم که در این یادداشت فرصت بسط و شرح آنها میسر نیست. اما همینقدر میتوان اشاره کرد که بر پایه یک نگاه کلان، دستاوردهای انرژی هستهای جمهوری اسلامی ایران را باید بسیار فراتر از کاربردهای آن در زندگی روزمره دانست، چرا که وزن و اقتدار کشور را بهطور قطع در میان کشورهای قدرتمند بالا برد و ایران اسلامی را به رخ جهانیان کشید که میتوان بدون وابستگی به شرق و غرب بر توان ملی خود ایستاد و میتوان در حین دشمنیهای استکبار و بدخواهان به راه توسعه و پیشرفت ادامه داد. باید اذعان کرد اگر دولتمردان ما قبل از توافق هستهای برجام، سخن از رفع یکباره تمام تحریمها را بر زبان میراندند، به پشتوانه دستاوردهای شگرف هستهای بود که با دستان پرتوان دانشمندان و مدیران کارآمد انقلابی و شهدای هستهای چون فخریزاده و شهریاری و علیمحمدی و رضایینژاد و احمدی روشن بوده است.
* چه شد به اینجا رسیدیم؟
اما سؤال اصلی که در این یادداشت به دنبال پاسخ به آن هستیم، اینکه چه شد که در صنعت هستهای به این سطح از توانمندی رسیدیم که دشمنان قسم خورده ایران تلاش میکردند آن را نابود کنند و به تعبیر رئیسجمهور اسبق دموکرات آمریکا «اگر میتوانستیم، همه پیچ و مهرههای صنعت هستهای ایران را باز میکردیم».
مهمترین و زیربناییترین عوامل پیشرفت در صنعت هستهای، شناخت و استفاده صحیح از ظرفیت خودی، شناخت زمین بازی، شناخت صحیح دشمن و در رأس همه اینها، باور به یاری خدا بود. اینها همان چارچوبی است که شهید حسن باقری (فرمانده استراتژیک جنگ) در تحلیل یک فضای جنگی به عنوان مبنا استفاده میکند. پس بصیرت، نقطه بسیار کلیدی این حوزه است. یعنی فقط شناخت از انقلاب اسلامی، ظرفیتهای آن و اهمیت صنعت هستهای کفایت نمیکند، بلکه خیلی بیشتر از این حرفها باید جبهه خودی و جبهه مقابل و تمام دقایق آن سیستم را شناخت.
* مگر جنگ شده است؟
نفس وجود جمهوری اسلامی با آرمانهای بلند و ضداستکباری باعث ایجاد دشمنی میشود، همانگونه که رهبر انقلاب فرمودهاند: «جمهوری اسلامی در حال یک مبارزه همهجانبه است، کسی تردید ندارد؛ همه این را قبول داریم که جمهوری اسلامی در حال یک مبارزه سخت و یک مبارزه همهجانبه است؛ نه فقط در زمینه سیاسی، [بلکه] در زمینه فرهنگی، در زمینه اقتصادی، در زمینه اجتماعی، در زمینه امنیتی، ما در حال مبارزهایم. این همان جنگ معروف حق و باطل است که در طول تاریخ بوده؛ این چیز جدیدی هم نیست؛ هرجایی که نغمه توحید بلند شد و عدالت مطرح شد، دشمنانی در آنجا به وجود آمدند؛ این مال امروز نیست»1. به طریق اولی درباره مسائلی مانند هستهای که باعث ایجاد قدرت برای نظام اسلامی میشود، این جنگ گستردهتر است و نوع مواجهه کشورهای متخاصم و انواع تحریمها و تهدیدها با همه گزینههای روی میز، برای محدودسازی این توانمندی در ایران اسلامی، آثار یک جنگ روشن و واضح است.
* شناخت و استفاده از ظرفیتهای داخلی
وقتی شرایط پیچیده و بحرانی میشود، ظرفیتهای معمول به کار نمیآید. باید همه توان را به کار گرفت و حتی بیش از وسع کار کرد. صنعت هستهای و پیشرفتهای آن در چنین شرایطی به وجود آمده است. شناخت و بهکارگیری ظرفیتهای برجسته علمی و اجرایی در صنعت هستهای فارغ از سن و تجربهشان، یکی از دستاوردهای این حوزه است.
مثلا دکتر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی نقل میکند وقتی به ما مأموریت داده شد غنیسازی ۲۰درصدی را انجام بدهیم، سازماندهی وسیعی با حضور دانشمندان رشتههای مختلف انجام شد. برای اینکه این کار پیش برود باید محاسبات بحرانی انجام میشد... اما در ایران کسی را برای این کار نداشتیم. از طرق مختلف تلاش کردیم تا این نقیصه را رفع کنیم ولی دستمان به هیچجا نرسید. اگر این بخش انجام نمیشد، کل کار متوقف میشد. من موضوع را با دکتر شهریاری مطرح کردم؛ با آرامشی که همیشه داشت گفت این محاسبات را من انجام میدهم. این هرگز باورپذیر نبود؛ آدمی که دورهای ندیده و خارج از کشور نرفته، بتواند این محاسبات را انجام بدهد اما شهریاری این کار را انجام داد؛ «تنها و تنها شهریاری». نکته جالب ماجرا هم این بود که فقط همین یک نفر توانست این کار را انجام بدهد و ما نفر دیگری نداشتیم. این توانی بود که فقط او داشت و کار ما بشدت وابسته به توان مجید بود.
استفاده از ظرفیتهای داخلی یعنی اینکه نهتنها شهید شهریاری توانست این کار سخت و پیچیده را انجام دهد، بلکه مرام انفاق علمیاش، مسأله جای خالیاش را برای روزهای پس از شهادتش پر کرده بود. دانشمندان جوان هستهای میگفتند «دکتر در کمال سخاوت کارگاه آموزشی راه انداخته بود و ۱۵-۱۰ نفر را آموزش داده بود. الان ما همهچیز را میدانیم». کارگاههایی که اگر دکتر شهریاری راه نینداخته بود، ممکن بود کار کاملا متوقف شود یا حداقل ۱۰ سال طول بکشد. اگر فاصله ما در علم هستهای با غرب از نظر تکنولوژیک و علمی ۴۰ سال بود، با کارهای شهید شهریاری در همان تاریخ شهادت ایشان، به 5 سال کاهش یافت.
* شناخت صحیح از دشمن و برنامههایش
میگویند شهید احمدی روشن به کارش خیلی مسلط بود، تمام صنعت را میشناخت و میتوانست اهداف و برنامههای دشمن را تشخیص دهد. یکی از همکاران شهید احمدیروشن نقل میکند مصطفی یک روز درخواست جلسه اضطراری داد و گفت تمام افراد کلیدی در این جلسه حضور داشته باشند؛ این درخواست در حالی مطرح شده بود که قرار بود 5 نفر از کارکنان کلیدی سایت نطنز به سفر زیارتی حج بروند. احمدی روشن در جلسه میگوید «قرار است به ما در حوزه سایبر حمله شود و کل سانتریفیوژهای ما را از بین ببرند»، او با تحلیلهایش، همه را متقاعد میکند و میگوید دشمن فکر میکند نفرات اصلی سایت به سفر میروند و با این اطمینان خاطر، میخواهد به ما حمله کند»؛ حاجیها، سفر خود را لغو کردند و ماندند. پرسیدند چه روزی و چه ساعاتی این حمله صورت میگیرد؟ احمدیروشن گفت «تقریبا ساعت 2 بامداد روز جمعه، چون تعطیل است و بچهها در آن ساعت شیفتها را تغییر میدهند»، لذا همه برای این حمله آمادهباش بودند اما جمعه حمله صورت نگرفت، تقریبا حوالی ساعت 3 صبح روز شنبه حمله اتفاق افتاد و چون آماده بودند تلفات کمی داده شد. حمله بهگونهای بود که اگر خدا کمک نمیکرد و پیشبینی مصطفی نبود تمام سانتریفیوژهای ایران از بین میرفت.
* همیشه خدا یاری میکند اگر...
از سردار حاجیزاده در جلسهای پرسیدیم راز موفقیت صنعت موشکی را در چه میدانید؟ گفتند پس از عنایت الهی، عمل به نسخههای رهبر انقلاب و استقامت در مسیر رسیدن به آنها. قاعده نظام عالم هم همین است که هر وقت انسانها در جهت اولویتهای ولی جبهه حق و تحقق اهداف این جبهه جلو رفتند، دیر یا زود، نصرت الهی میآید و کمک میکند. در صنعت هستهای، این قاعده، خیلی آشناست و دانشمندان هستهای بخوبی آن را لمس کردهاند؛ آنجا که با وجود تحریمها و مشکلات، خرابکاریهای مختلف وارد شده را شناسایی کرده و ویروسهایی مثل استاکسنت را شکست دادهاند. ویروسی که قویترین برنامهنویسها از شرکتهای مطرح دنیا مثل مایکروسافت و... دور هم جمع شده بودند و با گرفتن اطلاعات فنی، بدافزاری به نام «استاکسنت» را تولید و به سیستمهای نطنز وارد کردند. عقلا امکان حذف و محو این ویروس وجود نداشت و در وهله اول، دانش دانشمندان هستهای، نمیتوانست این مسأله را حل کند اما امداد الهی آمد و این اتفاق رقم خورد. این فرمولی است که عموماً در معادلات و محاسبات ما مدنظر قرار نمیگیرد و در نتیجه میگوییم «نمیشود»!
توضیح اینکه امداد الهی وقتی به کمک میآید که همه وسع خود را به کار بگیریم و از همه ظرفیتهایمان استفاده کنیم. در حمله ویروس استاکس نت، به مدت 70 روز، هیچ روز تعطیلی در سایت نطنز وجود نداشت و همه افراد هر روز از ساعت 7 صبح تا 11 شب آنجا بودند. اینکه کار بیش از حد متعارف اگر نباشد جهاد نیست اما اینکه کار بیش از حد متعارف چیست؟ آن چیزی که در نطنز اتفاق افتاد اینکه همه افراد همه ظرفیتهای مادی، روحی و معنوی خود را به میدان آوردند و با همه ذهن، روی مساله متمرکز شدند. برای کسب موفقیت باید با 100درصد ظرفیت وارد شد و اگر کسری وجود داشته باشد، خدا آن را پر میکند. این یک اصل غیرقابل انکار است. آیتالله خوشوقت به تعدادی از مدیران هستهای میگفتند: با چراغ خدا سر کار بروید و با چراغ خدا بیایید. از ایشان پرسیده بودند: حاجآقا ما چه کار کنیم که خدا چراغ خود را در تابستان ساعت ۴ صبح روشن میکند و ساعت 9 شب هم خاموش میکند! اینکه نمیشود. گفتند: همین است؛ چارهای نیست.
* جهادیها، صنعت هستهای را پیش بردند
اینطور نبود که در صنعت هستهای همه انقلابی و جهادی باشند، یعنی در صنعت غنیسازی هم ۲ تیپ فکری با هم کار میکردند، یک تیپ فکری اینگونه بود که اعتقادی نداشتند با تفکر انقلابی و جهادی میشود کار را جلو برد. این طیف جوانان مؤمن انقلابی را نمیپذیرفتند، به آنها علاقهمند نبودند و آنها را از لحاظ علمی قبول نداشتند. این تیپ فکری زیاد برای اهداف هزینه نمیکرد. طیف دیگر هم افرادی مانند مصطفی احمدیروشن بودند که صنعت غنیسازی را جزو اولویتهای جمهوری اسلامی میدانستند و با روحیه جهادی کار را جلو میبردند، این طیف حاضر بودند وقت و هزینه بدهند و حقوق کم بگیرند. افرادی مثل احمدیروشن میگفتند باید بشود و ما باید این کار را بکنیم و میتوانیم و میکنیم...
اینجاست که به عمق بیانات حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی پی میبریم: «بعد از رحلت امام، هر جا انقلابی عمل کردیم پیش رفتیم؛ هر جا از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم عقب ماندیم. این یک واقعیت است. مخاطب این سخن نسل امروز و نسل فردا و نسل فرداهای بعد است. همه مخاطب این سخنند؛ میتوان این راه را با شیوه انقلابی حرکت کرد؛ آنوقت پیشرفت قطعی است»
مصطفی یخچالی