این روزها شاید هیچ یک از جریانهای سیاسی کشور او را متعلق به خود ندانند؛ هر یک او را منتسب به جریان رقیب کرده و انگشت اتهامشان متوجه آن سوی میدان است؛ اما به راستی حسن روحانی متعلق به کدام یک از جریان های سیاسی کشور است؟
اصلاح طلب یا اصولگرا ؟ مساله این است
از سال ۱۳۶۶ یکی از اعضای جامعه روحانیت مبارز وابسته به جریان اصولگرایی بود، اما در سال ۱۳۷۸ و پیش از برگزاری انتخابات دوره ششم مجلس شورای اسلامی یک حزب اصلاح طلب به نام اعتدال و توسعه را تشکیل داد و خود نیز رهبری آن را بر عهده گرفت.
حسین موسویان فعال سیاسی درباره تشکیل این حزب گفته است که مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی اندکی پس از آغاز ریاست جمهوری سید محمد خاتمی به این دسته از نیروهای معتدل توصیه میکند که یک جریان سیاسی تحت پرچم اعتدال یا میانهروی در کشور ایجاد کنند و حالا به جز حزب کارگزاران که به عنوان حزب مرحوم هاشمی رفسنجانی شناخته میشود، اعتدال و توسعه هم تاسیس شده بود.
محمد قوچانی روزنامهنگار اصلاحطلب، کارگزاران سازندگی را «بال چپ» و اعتدال و توسعه را «بال راست» مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی توصیف کرد. این حزب در سال ۸۸ پس از عدم حضور نامزد اختصاصی خود یعنی حسن روحانی در کنار اصلاحطلبان از میرحسین موسوی حمایت کرد، اما پس از اعلام نتایج انتخابات بلافاصله راه خود را از سایرین جدا کرد و پس از آن سال فعالیتهایش را به حداقل رساند؛ بهطوری که به گفته سخنگوی دفتر سیاسی حزب در سال ۸۹ فقط چراغی از آن روشن بوده است؛ این حزب حتی برای انتخابات مجلس نهم هم فهرستی ارائه نکرد.
اما از سال ۹۱ فعالیتهای حزب مجدا رونق گرفت و غلامعلی دهقان، سخنگوی دفتر سیاسی اعتدال و توسعه برای اولین بار یعنی در آبان ۹۱، در کنفرانس خبری در نمایشگاه مطبوعات خواهان حضور حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ شد. او تأکید کرد که اجرای استراتژی جذب حداکثری مطرح شده از سوی رهبری توسط حسن روحانی به بهترین شکل ممکن میتواند تحقق یابد. دهقان در شرایطی که کمتر کسی حضور حسن روحانی در انتخابات را جدی میگرفت، بارها بر ضرورت حضور روحانی تأکید میکرد. در همان روزها بود که روزنامه کیهان از روشن شدن چراغ انتخاباتی حسن روحانی توسط اعتدال و توسعه سخن گفت.
و اما حکایت چراغی که روشن شد
در نهایت حسن روحانی در ۲۲ فروردین ماه اعلام حضور رسمی در انتخابات ریاست جمهوری کرد و در ۱۷ اردیبهشت ماه رسماً برای این انتخابات ثبت نام کرد. محمدرضا عارف نامزد اصلی جریان اصلاحات تا آن روز هم با اشاره به تمکین از سید محمد خاتمی در انتخابات و بدون نام بردن از حسن روحانی از انتخابات کناره گیری کرد؛ هر چند حرف و حدیثهای بسیاری درباره این انصراف وجود داشت. برخی میگفتند عارف نمیخواسته انصراف دهد و چون میدانست خاتمی از او میخواهد انصراف دهد مدتی تلفن سیدمحمد خاتمی را جواب نمیداده است؛ اما پس از آن انصراف و پخش کلیپی از سیدمحمد خاتمی، کفه ترازو کاملا به سمت حسن روحانی سنگینی میکرد. روز انتخابات فرا رسید و حسن روحانی با ۱۸٬۶۱۳٬۳۲۹ رای یعنی ۵۰٫۷۱ درصد به صورت مستقیم و بدون رفتن به مرحله دوم رئیس جمهور ایران شد.
اما روحانی بعد از روی کار آمدن رفتارش را با حامیان تغییر داد. همچنان که صادق زیباکلام، شخص رئیسجمهور را مخالف اصلی عضویت چهرههای اصلاحطلبی نظیر عارف در کابینه دانست و گفت که حسن روحانی به هر قیمتی جلوی معاون اولی محمدرضا عارف را در کابینه را گرفت. او در همان ابتدای دولت همفکران خود را به نظارت بیشتر بر عملکرد روحانی توصیه کرد و به صراحت گفت: باید با چماق بالای سر آقای روحانی بایستیم و در روزنامهها و سخنرانیها و مصاحبهها و افراد نزدیک به ایشان مطالبات خود را بخواهیم. البته زیباکلام در نهایت پیشبینی کرد که اصلاحطلبان از رأی خود به روحانی پشیمان خواهند شد.
اما هر چه که بود حسن روحانی در دور اول ریاست جمهوری با حمایت تمام قد اصلاحات بر سر کار آمد؛ موضوعی که در سال ۹۶ هم به گونهای دیگر اتفاق افتاد. اردیبهشت ماه سال ۹۶ یعنی در بحبوحه انتخابات، رئیس دولت اصلاحات با انتشار یک پیام ویدیویی حمایت خود را از حسن روحانی نامزد انتخابات ریاست جمهوری کشور را اعلام و تَکرار کرد.
پیامی که بخشهایی از آن این گونه بود:" دولت آقای روحانی دولت موفقی بوده است. با همه محدودیتها و مشکلات و با امکانات اندکی که داشته و توقعاتی که بوده، توانسته خدمات خوبی انجام دهد. با روحانی راهی را آغاز کرده ایم و به نیمه راه رسیده ایم. مسائلی را حل کرده ایم و مسائل بزرگتری را باید حل کنیم و با او این راه دشوار را ادامه دهیم". در نهایت روحانی با کسب ۵۱٪ آرا به عنوان یازدهمین رئیسجمهور جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.
اصلاحات حامی تمام قد روحانی در انتخابات
علی صوفی وزیر تعاون دولت اصلاحات در توصیف فعالیتهای انتخاباتی جناحش برای روحانی گفته بود: بعد از اعلام حمایت اصلاحطلبان از روحانی، وی تمام امورات انتخاباتی خود را در اختیار اصلاح طلبان قرار داد و جریان اصلاحات در سراسر کشور عهدهدار امور ستادی، برای پیروزی نامزد مورد وثوق اصلاح طلبان شد. رئیس جمهور حتی اجازه نداد حزب اعتدال و توسعه در امور انتخاباتی و ستادی او دخالت کند. هر کدام از احزاب نزدیک به روحانی که تمایل به تبلیغات برای روحانی داشتند، زیر نظر ستادهای انتخاباتی اصلاحطلبان فعالیتکردند. یکپارچگی به دست آمده، موجب پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری شد.
محمدصادق جوادیحصار عضو حزب اعتماد ملی هم در گفتوگویی بیان داشته است: اگر اصلاح طلبان در انتخابات ۹۶ از آقای روحانی حمایت نمیکردند، در خوشبینانهترین حالت وی ۱۶ میلیون رای داشت که با این تعداد رای قطعا نمیتوانست توفیقی در انتخابات داشته باشد.
با این حال اما بسیاری از اصلاح طلبان معتقدند که حامی روحانی نبوده و او را یک نیروی اصلاح طلب نمیدانند؛ بلکه روحانی برای آنها یک گزینه اجارهای بوده و هست. برای مثال عیسی چمبر در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان در این باره گفته است که باید این موضوع شفاف شود که دولت حسن روحانی متعلق به اصلاح طلبان نیست.
صادق زیباکلام هم در مصاحبهای بیان کرده است که نباید از این نکته غافل شویم که دولت روحانی دولت اصلاح طلب نیست. درست است که برخی افراد و اشخاص که با دولت سیدمحمد خاتمی هم همکاری داشتند در این دولت مشغول به کار هستند؛ اما در مجموع بین عملکردها و سیاست های دولت روحانی و اصلاح طلبان باید تمیز قائل شد.
پس حامیان روحانی چه کسانی بودند؟
اما در اینجا یک سوال برجا مانده است؛ سوالی که پرویز سروری دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی آن را مطرح و گفته است: «اگر اصلاح طلبان منتقد و مقابل دولت آقای روحانی هستند، پس حامیان روحانی چه کسانی بودند؟»
در پایان باید گفت که آیا اگر عملکرد روحانی مطلوب هم بود بازهم طیف اصلاح طلب از حمایت آن سرباز میزد و حمایت خود را منکر میشد یا اتفاق دیگری می افتاد؟ آیا واقعا حسن روحانی اصلاحطلب بود یا اصولگرا؟ شاید بهترین پاسخ در مورد این سوالات در دل مردم باشد که بهترین قاضی هستند و می توانند به این سوالات پاسخ دهند.