محمود واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور طی یادداشتی نوشت: ایران اسلامی با مقاومت مردم، تدبیر نظام و تلاش و همت دولت در مقابل یک جنگ تمام عیار اقتصادی، با شکست تحریم و فشار حداکثری آمریکا سال ۱۳۹۹ را پشت سر گذاشت و با امیدواری وارد سال ۱۴۰۰ میشود. چه روزهای سختی که در طول سه سال گذشته، بر اقتصاد ایران و نظام حکمرانی کشور و خصوصا دستگاه اجرایی گذشت.
تحریمها به قول خودشان «فلجکننده» بود و فشاری که بر کشور تحمیل شد، قرار بود شالودهها و بنیانهای نه فقط اقتصاد که اجتماع و فرهنگ و سیاست و همه چیز کشور را به مرز فروپاشی برساند. سیاستگذاری غیرقانونی و غیرانسانی که با هدف قحطی مواد غذایی و نایابی دارو و شورشهای عظیم اجتماعی صورت گرفت و به خیال خام آنان قرار بود در مدت زمانی چند ماهه به ثمر برسد. کمتر کشوری میتوانست زیر بار چنین فشار بیسابقه و جنایتباری کمر راست کند اما ایران سرفراز به برکت ایستادگی افتخارآمیز مردم، رهنمودهای مقام معظم رهبری و همت فعالان صنعت و بازرگانان و تولیدگران و کارگران و تلاشهای شبانهروزی فرزندان ملت در دستگاههای اجرایی اجازه نداد که خوابِ آشفته دشمنان این مرزوبوم تعبیر شود.
چه روزهایی که دولت با خون دل، برای تامین نیازمندیهای اساسی و مایحتاج عمومی تلاش کرد و البته بنا به مصالح کشور و مردم، دم بر نیاورد. دولتی که البته همزمان با جنگ تمام عیار اقتصادی با دشمن خارجی، در یک سال اخیر به نبرد نفسگیر با ویروس عالمگیر کرونا هم برخاست و برخی طعنها و نیش و کنایهها و تخریبهای توام با وقتناشناسی داخلی را هم تحمل نمود و خم به ابرو نیاورد.
این روزهای سخت گذشت و بار کجِ «فشار حداکثری» خوشبختانه به منزل نرسید. شکست فشار حداکثری البته به معنای انکار مشقتها و دشواریهایی که بر ملت شریف ایران تحمیل گردید و کوچکتر شدن سفرهها و تنگنای معیشتی نیست. وقتی از شکست فشار حداکثری سخن میگوییم، این نه ادعا و لاف که اعتراف صریح طراحان این استراتژی ننگین است و ثانیاً به معنای تحقق نیافتن اهداف شومی است که دشمنان این مرز و بوم در سر داشتند و قرار بود با تحقق این اهداف، جمهوری اسلامی ایران را به شکست بکشانند. روزی که حجاب مصلحت کنار رفته و برخی ملاحظات بیرونی برطرف شود، روایت تلخ روزهای تحریم و جنگ اقتصادی به سمع و نظر ملت شریف ایران خواهد رسید و من مطمئنم آن روز عظمت کاری که فرزندان ملت در اداره کشور در این شرایط سخت انجام دادند، همگان را به حیرت و تحسین واخواهد داشت.
این کار سترگ البته جز با همراهی همدلانه مردم و پتانسیل تاریخی و تمدنی ایران بزرگ شدنی نبود. ایران در طول تاریخ جزو سرزمینهایی بوده که بهرغم همه دشواریها، انسجام خود را از دست نداده است. در مقاطعی حجم بحرانها و گرفتاریها چنان وسیع و فراتر از حد تصور بوده که بقای ایران و غلبه بر مشکلات، مایه تعجب شده است. این یک قابلیت نادر در کشور ماست که در لحظات نفسگیر و دشوار، نیرویی در قامت یک پتانسیل تاریخی و تمدنی- که برآمده از آموزههای دینی، اراده مردم و انباشت تجربه تاریخی از مقابله با تعدیهای خارجی است- مداخله کرده و کشور را به سوی ساحل نجات رهنمون ساخته است. مقابله ملت و دولت ایران با جنگ اقتصادی سه سال اخیر، یکی از همین عرصههایی است که این قدرت برخاسته از تاریخ و تمدن ایران و البته ارزشهای اسلامی در آن حس شد و روایت این جنگ، بدون تردید از برگهای زرین و ماندگار تاریخ ایران خواهد بود.
کوتاه سخن اینکه امروز به اذعانِ دوست و دشمن، تحریمها شکست خورده و دوران فشار حداکثری به سر آمده است. پایان روزهای دشوار فشار حداکثری، از سویی با طلیعه گام دوم انقلاب اسلامی و از سوی دیگر با آغاز سال ۱۴۰۰ شمسی که سال پایانی سده ۱۴ هجری است، متقارن شده است. این تقارن میتواند به یکی از نقاط عطف تاریخ کشورمان تبدیل شود، البته به شرطی که پایان دوران فشار حداکثری را مترادف با آغاز دوران بازآفرینی تلقی کنیم و همگان برای تحقق آن در عرصههای مختلف اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی کشورمان تلاش نمائیم.
برای تحقق این مهم، باید همه سرمایههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خودمان را تحت مدیریت واحد و منسجم برای مواجهه با مشکلاتمان، تجمیع کنیم؛ چندگانگی و تشتت به منزله هرز رفتن نیروهاست و یکپارچگی، ما را در هر نبردی به پیروزی خواهد رساند. حاکمیت یگانه و انسجام تجربهای بود که به طور نسبی در مدیریت کرونا مشاهده و سبب شد به رغم دشوارترین شرایط اقتصادی، عملکرد ایران در مدیریت کرونا، در مقایسه با دیگر کشورها حسابشده و قابل قبول باشد. تجربه مدیریت کرونا قابل تسری به همه عرصههای دیگر است به شرطی که موقعیت خطیر کشور را بفهمیم و ضرورت یکپارچگی را حس کنیم.
ضرورت مهم دیگر تحقق بازآفرینی، ترمیم اعتماد عمومی و احیای سرمایه اجتماعی است. برای این منظور پرهیز از نبردهای سیاسی فرسایشی و بگومگوهای بیهوده و بیسرانجام یک ضرورت غیرقابل صرفِ نظر است. مردم به طور قطع توصیه به یکپارچگی و همدلی را از مسئولانی که خود، در راستای وحدتشکنی گام برمیدارند، نمیپذیرند. رقابتهای سیاسی مقوّم مردمسالاری و از شاخصههای جوامع مدرن است اما افراط در رقابت و فراتر بردن ابعاد رقابت از چارچوبهای مرسوم و تسری دادن آن به مسائل و مصالح کلان و ملی کشور، مخرب و زایلکننده اعتماد عمومی است. دوران مسئولیت دولت تدبیر و امید، تا چند ماه دیگر به پایان میرسد و البته روشن است که صندلی ریاستجمهوری و کرسی دولتمردی برای هیچ کس ابدی نیست، به همین دلیل در طول دوران خدمتگذاری، ما نه برای نام و نان که برای اعتلای ایران و خدمت به مردم کوشیدیم.
کاش برخی مخالفان دوآتشه و فعالان سیاسی همیشه منتقد دولت هم این موضوع را مد نظر قرار میدادند و میدانستند که برخی اقدامات آنها، نه صرفا شخص رئیسجمهور یا کابینه او که نهاد دولت، نهاد انتخابات، جایگاه ریاستجمهوری و پایههای اعتماد عمومی را به شکل بنیادین تخریب میکند. این همان جایگاهی است که برخی از آنها سالهاست برای رسیدن به آن میکوشند و جای بسی شگفتی است که این سالها اینچنین برای بیاعتبار کردن آن کمر بسته بودند.
با تمام این اوصاف، ایران اسلامی، در گام دوم انقلاب در آغاز دوران جدیدی قرار گرفته است. دورانی که میتواند به جلوهای درخشان از تاریخ این مرز و بوم تبدیل شود یا در صورت اصرار به ادامه برخی رفتارها و روندهای نادرست، جامعه را دچار یاس و ناامیدی کند. ملت ایران در طول سه سال گذشته که با جنگ اقتصادی دست به گریبان بودیم و در سالهای پیش از آن و در دهههای گذشته وظیفه خود را برای حفاظت از ایران و ایستادگی در برابر دشمنان به خوبی انجام داد. اکنون نوبت مسئولان، سیاستمداران، کنشگران و نخبگان است که در این پیچ تاریخی، راه درست را انتخاب کنند.