ما و چشم‌انداز دوره بایدن

انتشار بیانیه جو بایدن که در رسانه‌ها با عنوان «راهنمای موقت راهبرد امنیت ملی آمریکا » مطرح گردید، بیانگر فقدان تغییر در سیاست‌های آمریکا است. در واقع این بیانیه واجد هیچ نکته جدیدی نبود و باعث سرخوردگی کسانی شد که پس از دونالد ترامپ و حوادث این دوره، انتظار داشتند تغییراتی در رویکردهای آمریکا اتفاق بیفتد. این توقع به خصوص از آنجا که خود آمریکایی‌ها هم به شکست سیاست‌های این کشور در ابعاد داخلی و خارجی اذعان داشتند، بیشتر هم شده بود. اما آنچه در بیانیه جو بایدن در عرصه سیاست خارجی آمد، کاملاً با آنچه در دوره ترامپ دنبال شد، انطباق داشت.

در بیانیه بایدن از چین، روسیه و ایران به عنوان دشمنان یا رقبایی که خطرناکند یاد شده و در این بین ایران بیش از روسیه و چین متهم شده که یک چالش مهم علیه منافع آمریکا و شرکاء و متحدان آن است. در این بیانیه بار دیگر از «ائتلاف بین‌المللی و منطقه‌ای» علیه ایران صحبت شده و دیگر بار از «اقدامات هوشمند و منظم» در حوزه نظامی سخن به میان آمده است و بر «یک ارتش قوی که با فضای امنیتی هماهنگ باشد برای برتری آمریکا تعیین‌کننده است» تأکید شده و در عین حال درباره استفاده از نیروی نظامی به یک ملاحظه اشاره می‌کند: «نیروی نظامی فقط باید زمانی استفاده شود که اهداف و مأموریت، مشخص و قابل دسترسی باشد». در این بیانیه مجدداً به حمایت نظامی از رژیم‌های دیکتاتور اشاره شده است؛ «نیروهای مسلح ما برای بازداشتن دشمنان و دفاع از متحدانمان آماده و مجهز باشد». آنچه در بیانیه بایدن درباره افغانستان و یمن آمده هم از همین قبیل است. ادبیات مطرح شده در بیانیه 22 صفحه‌ای جو بایدن نیز هیچ تفاوتی با ادبیات ترامپ، اوباما و بوش ندارد. بنابراین می‌توانیم بگوییم بایدن بیانیه داده تا اطمینان بدهد چیزی تغییر نکرده است. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد:

1- کاخ سفید می‌گوید سند موقت برای ابلاغ دیدگاه رئیس‌جمهور بایدن درباره اینکه «آمریکا چگونه با جهان تعامل خواهد کرد» منتشر شده است. در اینجا کلمه «موقت» لزوماً به این معنا نیست که جو بایدن یا نهادی خاص در آمریکا در آینده متن کامل‌تری که با این متن «تفاوت» دارد، منتشر خواهد کرد. کلمه موقت برای این در بیانیه بایدن آمده تا پاسخگوی کنگره باشد چرا که صدور بیانیه‌ای که ناظر به «راهبرد» آمریکا در دوره‌ای طولانی است، نیازمند تصویب در کنگره می‌باشد. پس بایدن اگر هم چیز جدیدی منتشر نماید از حدود همین بیانیه فراتر نخواهد رفت. بنابراین آنچه در این بیانیه آمده «راهبردهای امنیت ملی آمریکا» به حساب می‌آیند و تصویر واقعی «آمریکای بایدن» همین است.

2- این بیانیه در عین حال در بردارنده مفاهیم متعارض هم می‌باشد. به عنوان مثال در یک جا ایران یک چالش مهم به حساب آمده چرا که به تعبیر بیانیه، متحدان آمریکا در منطقه را تهدید می‌کند. و بر این اساس می‌گوید ما برای دفاع از متحدانمان آماده‌ایم. در جای دیگر می‌گوید «قدرت نظامی، پاسخ چالش‌های این منطقه نیست و ما به شرکای خود چک سفیدی برای پیگیری سیاست‌های آنها نمی‌دهیم.» بر این اساس می‌توانیم بگوییم در بیانیه بایدن حرف‌های دوپهلو زده شده تا امکان تفسیرهای متفاوت از آن وجود داشته باشد و این، همان شیوه‌ای است که آمریکایی‌ها در گذشته هم از آن استفاده می‌کردند و این اساساً شگرد شناخته‌شده آمریکاست. آنچه از این بخش از عبارات بیانیه فهمیده می‌شود، وجود مشکلات بسیار برای آمریکاست و عدم وجود نسخه‌ای روشن برای آنهاست. در واقع آمریکا حتی پاسخی برای مشکلات خود نیز ندارد چه رسد به اینکه بخواهد محور راه‌حل‌هایی برای جهان باشد!

3- در بیانیه، بار دیگر ادبیات بایدن روی کلمه «با هم» تمرکز کرده است. این هم بیانگر وجود مشکلات جدی و هزینه زیاد مواجهه با روسیه، چین و ایران است. او در این بیانیه می‌گوید آمریکا دیگر نمی‌خواهد در «جنگ‌های بی‌پایان دخیل باشد» و می‌افزاید «ما حضور نظامی خود را به سطح مناسبی که منافع حیاتی آمریکا را حفظ کند، تغییر می‌دهیم.» در این بیانیه چین به «چالشی پایدار و بی‌ثبات‌کننده» و روسیه به یک مانع مهم و خنثی‌کننده اقدامات حمایتی آمریکا از وابستگان به خود و ایران یک قدرت چالشگر و ستیزه‌جو علیه وابستگان آمریکا در منطقه تعبیر گردیده‌اند. آنچه در فهرست 22 صفحه‌ای بایدن آمده، حجم وسیع مشکلات آمریکا را نشان می‌دهد. در اینجا یک سؤال وجود دارد؛ آمریکا با این مشکلات چه خواهد کرد؟ بایدن پاسخی به این سؤال کلیدی نداده است، دلیل آن هم روشن است؛ آمریکا پاسخی ندارد.

4- بایدن درباره حضور نظامی آمریکا در افغانستان و عراق هم پاسخ روشنی نداده است از این رو به نظر می‌آید او در حال ارزیابی وضعیت است تا بر اساس آن، موضع خود را آشکار کند. بایدن می‌گوید «ما نیروهای خود را کاهش می‌دهیم اما به شرط اینکه منافع جهانی آمریکا به خطر نیفتد». منافع حیاتی آمریکا چه هستند و شاخص‌های آنها چیست؟ هیچ‌کس حتی خود آمریکایی‌ها نمی‌دانند! بایدن در مورد جنگ در افغانستان می‌گوید «ما به شکل مسئولانه‌ای به طولانی‌ترین جنگ آمریکا در افغانستان پایان می‌دهیم به شرطی که مطمئن شویم از این کشور بار دیگر به نیروهای آمریکایی حمله نشود». «شکل مسئولانه» یعنی چه؟ و منظور آمریکا از اینکه می‌گوید، باید مطمئن شویم چیست؟ ادبیات سیاسی آمریکا مملو از این کلمات است و لذا به روشنی نمی‌توان منظور آنان را درک کرد. یک سؤال اساسی این است که بالاخره نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان می‌مانند یا می‌روند و آیا توافق 1399 دوحه بین آمریکا و طالبان اجرایی می‌شود؟ پاسخ این سؤالات و ده‌ها سؤال دیگر شبیه اینها، این است که «بله اگر»! چرا پاسخ آمریکا بله اگر و «بله به شرط آنکه...» است؟ برای شنونده این‌گونه اظهارات، روشن است آمریکا ملاحظاتی دارد که نمی‌تواند با صراحت از منظور خود سخن بگوید. این ادبیات، برای کشوری که خود را قدرت برتر می‌پندارد، یک ضعف به حساب می‌آید. ما می‌دانیم چرا پاسخ‌های آمریکا به سؤالات مربوط به این منطقه «بله اگر» و «نه اگر» است. آمریکا در این منطقه با قدرت ایران و همکاری‌های آسیایی میان سه کشور -چین، روسیه و ایران- مواجه است و نمی‌داند آیا با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد -‌به عنوان مثال تحریم‌ها- می‌‌تواند بر اعمال قدرت ایران، اثر بازدارنده بگذارد یا نه؟

5- در بیانیه جو بایدن -‌موسوم به راهنمای موقت راهبرد امنیت ملی آمریکا‌- هیچ علامتی از لزوم گفت‌وگو میان شرق و غرب یا میان آمریکا و کشورهای چین، روسیه و ایران نشده است و به جای آن از لزوم اتحاد آمریکا و اروپا علیه این سه کشور آسیایی یاد شده است. در این بیانیه، آمریکا به جای سخن گفتن از موضع یک ابرقدرت، از موضع دولتی که دنبال چند دولت موافق خود می‌گردد و به کمک جدی دیگران احتیاج دارد، سخن گفته است! از سوی دیگر آمریکا در این بیانیه نوعی دوقطبی و به تعبیری جنگ سرد را علیه آسیا درخواست کرده است. اما سؤال این است که آیا اروپایی‌ها در این زمانه آمادگی دارند هزینه‌های یک جنگ سرد را بپردازند؟ اگر کمی به عقب برگردیم، درمی‌یابیم که حدود هفت سال پیش اتحادیه اروپا نتوانست از اوکراین در برابر اقدام روسیه درخصوص جزیره کریمه حمایت نماید و روسیه به راحتی توانست به هدف خود در این نبرد دست پیدا کند. این اروپا طبعاً نمی‌تواند همزمان، با قدرت ایران، روسیه و چین مقابله کند. پس این «ما»یی که بایدن در این بیانیه از آن دم زده، راهگشا نیست و این در حالی است که خود این کشورها با یکدیگر اختلاف‌نظرهای جدی دارند؛ تا جایی که رئیس‌جمهور فرانسه در همین اسفند‌ماه، از لزوم احیاء ارتش‌های ملی سخن گفت و انگلیس به اصرار فرانسه و آلمان برای باقی ماندن در اتحادیه اروپا توجهی نکرد.

سعدالله زارعی