سیاست خارجی بایدن و ترامپ مثل هم است

 یک روزنامه‌نگار ساکن نیویورک در یک سرمقاله نوشت: « بایدن در خصوص ونزوئلا، ایران، عراق، سوریه، فلسطین و هائیتی همانند ترامپ حکمرانی می‌کند به خاطر اینکه هر دو حزب امپریالیستی (دموکرات و جمهوری‌خواه در آمریکا ) به اربابان مشابهی خدمت می‌کنند».

«مارگارت کیمبرلی» در «اوراسیا ریویو» نوشت: «جو بایدن تنها شش هفته رئیس‌جمهور بوده است اما مسیر سیاست خارجی او همین حالا هم کاملا روشن است. به ندرت پیش می‌آید که در انتقال از یک دولت به دولت دیگر، شاهد سیاست خارجی با شرارت کمتر باشیم. هیچ کس بدون وفاداری به طبقات حاکم نمی‌تواند در رقابت برای نامزدی در حزب دموکرات یا جمهوری‌خواه پیروز شود».

در ادامه سرمقاله آمده است: «شرکت‌های نفتی، نهادهای مالی و شرکت‌های وابسته به مجتمع‌‌های نظامی صنعتی همگی دستورکارهایی دارند که باید اجرا شود. آنها خواهان افزایش میزان نفوذ ایالات متحده، استخراج منابع و پول درآوردن برای خودشان هستند. آنها انتظار دارند که پسران و دختران مامورشان در کنگره و کاخ سفید طبق فرمانشان عمل کنند».

کیمبرلی ادامه داد: «بایدن هم هیچ فرقی در این زمینه ندارد. آنتونی بلینکن وزیر خارجه او نه تنها یکی از باقی ماندگان (دولت) اوباما است بلکه او در دوره جدایی (از قدرت) در زمان ترامپ با استفاده از ارتباطات خود برای خودش پول در می آورد. او یکی از موسسان که یک شرکت مشاوره استراتژیک به نام "وست اگزک" بود، شرکتی که دسترسی به پیمانکاران پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) را در اختیار مشتریانش قرار می‌داد. وست اگزک به عنوان یک شرکت مشاوره و نه یک شرکت لابی‌گر مجبور نبود که اطلاعات مشتریانش را فاش کند».

به نوشته او، «لوید آستین وزیر دفاع (کنونی آمریکا) در "شرکای پاین آیلند کپیتال" (Pine Island Capital Partners) به بلینکن ملحق شده بود؛ یک شرکت سهام خصوصی که در حوزه دفاعی و هوافضا دارای کانال‌ها و ارتباطاتی بود. اینهایی که مطرح شد تنها گفتن وارونه حقایق نیست بلکه این اطلاعات برای فهم چرایی استمرار در سیاست خارجی ایالات متحده، ضروری است».

تحلیلگر آمریکایی ادامه داد: «بلینکن علنا اعلام کرد که خوان گوایدو را که یک غاصب متعهد است، هنوز به عنوان رئیس‌جمهور موقت ونزوئلا به رسمیت می‌شناسد. سیاستی که از دوره اوباما به ترامپ تحویل داده شد این بود که ونزوئلا همچنان "یک تهدید غیر معمول و خارق العاده برای امنیت ملی و سیاست خارجی ایالات متحده" است و این موضوع هم اخیرا توسط بایدن هم مطرح شد. این بیانیه نشان می‌دهد که تحریم‌هایی که ملت این کشور (ونزوئلا) را از توانایی انجام دادن مراودات اقتصادی و مالی محروم کرده است، ادامه می‌یابد. مردمی که از دارو و غذا محروم هستند و وضعیت زیرساختهای آنها وخیم است و در همین روند همه چیز از دسترسی به برق تا آب آشامیدنی آنها در معرض خطر است».

این روزنامه‌نگار سپس ضمن اشاره به مواضع ضد ایرانی دولت جو بایدن، شرط و شروط‌گذاری و درخواست‌های این دولت از تهران در خصوص برجام را محکوم می‌کند.

وی می‌نویسد: «حتی حالا (دولت بایدن) دارد به یک سیاست اوباما که امضای او روی آن است هم بی اعتنایی می‌کند. ترامپ ایالات متحده را از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که به توافق هسته‌ای ایران شهرت دارد خارج کرد. بایدن و تیم او حالا از ایران درخواست‌های جدید مطرح می‌کنند؛ از کشوری که به دنبال اقدام ترامپ در تغییر مسیر دادن آمریکا (در قبال برجام و ایران) هدف مجازات تحریمی قرار گرفت. آنها (بایدن و دولت او) از ایران می‌خواهند غنی سازی اورانیوم را متوقف کند؛ کشوری که به توافقنامه (برجام) متعهد بود و آزادانه این اختیار را داشت که بعد از خروج ایالات متحده (از برجام) هر کاری که دلش می‌خواست انجام دهد. بایدن همچنین می‌خواهد که همه توانمندی‌های نظامی ایران که موضوع توافق اولیه (توافق برجام) نبود هم شامل گفت‌گو و مذاکره بشود».

وی در ادامه به مواضع مشترک و مشابه جو بایدن با دونالد ترامپ در قبال رژیم صهیونیستی و فلسطینیان اشاره می‌کند.

در سرمقاله اینطور نوشته شده است: «ترامپ سفارت ایالات متحده را به اورشلیم (قدس اشغالی) منتقل کرد، اقدامی که تسلیم شدن در برابر ادعای اسرائیل مبنی بر حاکمیت بر سرزمین فلسطین است اما بایدن هم مسیر متفاوتی در پیش نگرفته است و مجلس سنای ایالات متحده هم با دادن رای ۹۷ رای موافق در برابر ۳ رای مخالف خواستار حفظ سفارت (واشنگتن در قدس اشغالی) شد در حالی که این سفارت هرگز نباید در این مکان مستقر می‌شد».

مارگارت کیمبرلی سپس درباره موضع مشابه بایدن با ترامپ درباره سوریه و حضور اشغالگرانه نظامی آمریکا در این کشور منطقه غرب آسیا می‌نویسد: «او (بایدن) بعد از افزایش نظامیان ایالات متحده در سوریه همان کاری را که پیشینیانش کرده بود تکرار کرد و این کشور را هدف بمباران و حملات قرار داد. فقط برای اینکه ادعا شود اقدام او (در حمله به سوریه) بیش از حد ترامپی در نظر گرفته نشود، آنها (دولت بایدن و رسانه‌های حامی آن) ادعا کردند که او انجام حمله دوم (به سوریه) را به دلیل حضور یک زن و کودک در منطقه متوقف کرد. این ادعا برای همه کسانی که توجه به مسائل دارند، مشکوک و تبلیغاتی بود اما ما باید انتظار این را داشته باشیم که آنها در زمان‌ها و فرصت‌های مقتضی تلاش کنند که مردم را فریب بدهند. چه راه بهتری از این وجود دارد که این احساس را القا کنند که تفاوتی (بین دولت بایدن با ترامپ) وجود دارد در حالی که هیچ تفاوتی وجود ندارد».

نویسنده آمریکایی ساکن شهر نیویورک در ادامه سرمقاله خود، رئیس‌جمهور آمریکا را فردی نژادپرست می‌خواند و به صحبت‌های سال ۱۹۹۴ او درباره هائیتی اشاره می‌کند.

کیمبرلی می‌نویسد: «هائیتی مثال دیگر موجود در این خصوص است. بایدن در سال ۱۹۹۴ در صحبتی که بعدا مشهور شد گفته بود "این حرف بسیار بدی است اما اگر هائیتی بی سر و صدا در دریای کارائیب غرق شود یا اینکه (ارتفاع هائیتی از سطح دریا) ۳۰۰ فوت بالاتر بیاید، این موضوع اهمیت چندانی برای منافع ما ندارد". این گاف شدید بایدن، نژادپرستی او را افشا کرد اگر چه تلاش کرده که آن را منکر شود.  به رغم حرف بایدن، (وضعیت) هائیتی جزو منافع ایالات متحده است و ایالات متحده همچنان هم به سنت دیرینه خود در گذاشتن افراد آلت دست خود در قدرت این کشور از قبیل جوونل موئیز ادامه می‌دهد؛ کسی که طبق قانون اساسی هائیتی باید هفتم فوریه قدرت را ترک می‌کرد. هزاران نفر از مردم به خیابان‌ها آمده‌اند و برای اعمال حقشان در خصوص حاکمیت ملی با شجاعت در برابر گلوله‌ها و وحشی‌گری ایستادگی کرده‌اند. ادامه سرکوبگری در این کشور توسط ایالات متحده نه تنها نشان دهنده پذیرش استبداد در این کشور (هائیتی) است بلکه این موضوع در نحوه رفتار آمریکا با مردم هائیتی که تلاش می‌کنند به اینجا (آمریکا) برسند هم قابل مشاهده است. ۹۸۱ پناهجوی اهل هائیتی فوریه ۲۰۲۱ از کشور اخراج شدند و این روند همان مسیر سیاست مهاجرتی ترامپ را دنبال می‌کند و یک بار دیگر ثابت می‌کند که داشتن انتظار درباره احتمال اعمال تغییرات (در آمریکا)، در بهترین حالت یک حماقت است».

در بخش پایانی سرمقاله آمده است: «البته که نظامیان ایالات متحده هنوز هم در عراق هستند در حالی که هجدهمین سالگرد تجاوز نظامی جورج دبلیو بوش (بوش پسر) دارد نزدیک می‌شود. شاید بهتر باشد ما به سیاست خارجی بوش/اوباما/ترامپ/بایدن را مورد خطاب قرار دهیم. اجماع نخبگان روی روابط بین‌الملل بسیار فراتر از تنها دو رئیس‌جمهور آخر برمی‌گردد. برای فهمیدن این موضوع از مردم هائیتی، سوریه، ایران و عراق سوال کنید چرا که آنها بیشتر از دیگران متحمل فساد آمریکا شده‌اند».