آحاد جامعه کمتر به این موضوع فکر میکنند که انسانها به واسطه اجتماعی بالطبع بودنشان، برای حل مسائل و چالشهای ذهنیشان نیز به سمت ارتباط و گفتوگو با دیگران میغلتند. این نیاز به گفتوگو خواه پایه احساسی برایش قائل شویم یا پایه منطقی و عقلانی، ما را به این نتیجه میرساند که گفتوگو و بازگو کردن درونیات، جزئی از پازل تکاملبخش شخصیت انسانی است. حتی آن فردی که موضعی را در فضای شبکههای اجتماعی بروز میدهد به دنبال عکسالعمل و تأثیرپذیری یا تأثیرگذاری از خلال یک فضای تعامل و گفتوگو است. در این میان انتخابات ، بستر و زمینهای است که فضای گفتوگو و چالش و اثرپذیری یا اثرگذاری را با غلظت و شدت بیشتری فراهم میکند. شاید در زمینههای دیگر مانند امور شخصی و خانوادگی، کنترل انتخاب دست خودمان باشد و در نتیجه با فراغ بال بیشتر و استرس و فشار کمتری به سمت انتخاب راه و کنار گذاشتن چاه پیش برویم اما در موضوع انتخابات هم فشار و هم فرصت آنچنان شدید و تنگ است که افراد را ناچار به انتخاب پرریسک میکند. چیزی که میتواند از آسیبهای یک انتخاب نادرست تا حدی بکاهد عنصر مشورت و گفتوگو است. در این مختصر بر آنیم نقش عنصر گفتوگو را در زمینه رسیدن به کاندیدای درست مورد بازبینی قرار دهیم.
* انتخاب، حاصل چیست؟
شاید در نگاه اول، انتخابها متأثر از میزان منابع ۲ طرف (داده و ستانده) انگاشته شود اما باید گفت انتخابهای ما تنها ریشه در یک فضای آنی و در لحظه مانند 3 هفته مانده به انتخابات ریاستجمهوری که فضای هزینه / فایده غالبا برساخته شده از افراد موجود در آن موج میزند، ندارد. اگر بخواهیم به صورت خلاصه بگوییم انتخابهای فعلی و بعدی ما نتیجه انتخابهای قبلی ما در عرصههای گوناگون است. به یک نمونه کوچک مادی بسنده میکنیم؛ فردی را در نظر آورید که با تمام سرمایهاش در بورس سرمایهگذاری کرده و فکر میکند اگر کاندیدای A نامزد شود تمام ثروت او بر باد میرود، از این رو سعی میکند کاندیدای B را انتخاب کند. انتخاب فقط ریشه در کاست بنفیت ذهنی افراد ندارد؛ انتخاب پایه احساسی هم میتواند داشته باشد. حسها هم محصول تجربه زیسته افراد و هم محصول ارتباطات اجتماعی ایشان با فضاهای دیگر است. احساس ما انسانها حتی در زمینه موارد حسی و تجربی هم خطا میکند، چه برسد به ادراک ما از افرادی که یا تا به حال آنها را ندیدهایم یا اگر هم دیدهایم در حد یک سلام و علیک بوده است، پس بهتر است اسم این احساس را احساس تصویر مبنا بگذاریم. عقیده و باور، پایه دیگر انسانها در انتخابهایشان است. عقاید فارغ از اینکه بر چه مبنایی در افراد شکل گرفته، باعث سوگیری ما در انتخابهایمان میشود.
* نماگرهای انتخاباتی
مجموعهای از حس و عاطفه، منطق منفعتسنج و باورها و عقاید در افراد آنان را به سمت و سویی متمایل و از راه و رسمی منصرف میکند. اما این محصول یا رفتار شخصی تنها نتیجه کارخانههای شخصی نیست، بلکه بر اساس چارچوب و ماهیت جستوجوگر و اهل گفتوگوی انسانی (ارادی یا غیرارادی) این رفتار شاید در بسیاری از افراد غالبا محصول مشترک دیگران و خود است. این «دیگران» در عرصه اجتماعی بسته به موضوع و فضای مساله اجتماعی قبض و بسط پیدا میکند. در گستره انتخابات ریاستجمهوری که صحنهای ملی است، دیگران که میتوان نام «کنشگر» یا «بازیگر» را بر آنها نهاد، تنوع زیادی مییابند. حال اگر کنشگران عرصه فضای مجازی را نیز بدان اضافه کنیم، دامنه وسیعی مییابند اما سؤال آن است که آیا میبایست از همه این افراد برای انتخاب درست استفاده کنیم؟ پاسخ واضح است؛ شما برای هر انتخابتان در حال تأثر از دیگران هستید... هر کامنت یا منشن یا پست، موضع یا سخنرانی یا منبر یا فیلم دیگران که مورد توجه و کلیک شما قرار میگیرد، در مرتبه اول ذائقه و در عین حال انتخاب شما را هدایت میکند.
* نگاهی به اولویتهای مشورت در انتخابات ایرانی
انتخاب دیگرانی که بتوان از تعامل با ایشان به تکامل در انتخاب، شخصیت و سرنوشت دست یافت، آموزهای اسلامی است؛ آنجاهایی که اشاره میکنند: «لا یَنبَغى لِلمَرءِ المُسلِمِ أَن یُواخىَ الفاجِرَ و َلاَ الاحمَقَ و َلاَ الکَذَّابَ» یا «قارِن اَهلَ الخَیرِ تَکُن مِنهُم وَ بایِن اَهلَ الشَّرِّ تَبِن عَنهُم» و نیز «ألمَرءُ عَلَی دین خَلیلِهِ فَلیَنظُر أحَدُکُم مَن یُخالِلُ». از این رو در این حجم از مصاحبین و جلیسها و طرفهای گفتوگو و مشورت، باید دست به اولویتبندی زد و از خلال این اولویتها هم مسیر انتخاب را آسانتر و هم نتیجه انتخاب را درست و شیرین کرد، البته نفس همین اولویتبندی نیز برای افراد با احساسات، عقاید و منافع متفاوت، مختلف است اما شریعت، مرزی است که باعث تلاقی ۳ حوزه مؤثر بالا برای رسیدن به یک کف قابل ارزیابی میشود. عدالت، صداقت، تقوا و دیانت نیز از جمله ملاکهای ما در انتخابهای شخصیای چون تحقیقات برای ازدواج و خواستگاری است. حال اگر بخواهیم برای یک مسؤولیت بزرگ فردی را نامزد کنیم طبیعتا این ملاکها در اولویت قرار میگیرد و برای مشورت به چنین افرادی رجوع میکنیم.
طرفهای مشورت را بشناسیم...
* مشاورِ هادیِ دلسوز
با نگاهی به انتخابات ریاستجمهوری در جمهوری اسلامی ایران میتوان افراد و گروههای مختلفی را از حیث مشورت مورد توجه قرار داد. در رأس افراد مشورتدهنده که خود را مکلف به ارائه نظرات خود میدانند مقام ولایت فقیه است. ولیفقیه به فراخور و نسبت جایگاهی که در هدایت کلان انقلاب و تعیین جهتگیریهای کلان دارد و نیز قرار گرفتن در جایگاه نیابت امامت مسلمین، وظیفه دارد با ارائه و تبیین درست وضعیت کشور، نیازهای این وضعیت و شاخصهای کاندیدای درست این وضعیت، مردم را در رسیدن به انتخاب درست و کاندیدای اصلح یاری کند.
* مصلحان اجتماعی
افراد حاضر در دستگاه ولایت فقیه اعم از حوزههای علمیه، ائمهجمعه، وعاظ و روحانیون، نمایندگان ولیفقیه که خود از مؤثرین عرصه اجتماع هستند، علاوه بر تبیین کلی ۳ مؤلفه بالا، وظیفه دارند بر اساس فهم و درک خودشان، هم تبیین دقیقتری از بیانات رهبر انقلاب داشته باشند و هم بر اساس حجتهای درست، مردم را در رسیدن به کاندیدای اصلح یاری رسانند.
* گروههای سیاسی- اجتماعی
دسته دیگر از عناصر تأثیرگذار در این فرآیند گفتوگومحور گروهها و جریانهای سیاسی هستند. گروهها میتوانند با در نظر گرفتن ملاکهایی در فرآیند بازاریابی سیاسی داخلی، افراد شایستهتری را وارد گردونه رقابت کنند. در واقع مؤثرترین کمک گروهها همین موضوع است. اما علاوه بر این موضوع که کمیتش در کشور ما لنگ میزند، گروههای سیاسی با اعلان درست و منصفانه ضعفها و قوتها میتوانند در یک انتخاب درست مؤثر باشند. در تاریخ انقلاب اسلامی و در کلمات حضرت امام و رهبر انقلاب، افراد معتمدی در گروههای سیاسی چون جامعه روحانیت و جامعه مدرسین و برخی افراد چهره حاضر در فضای سیاسی، نام برده شدهاند که این خصیصه در ایشان پررنگ بود.
* دیگرانِ قابل توجه
اما در کنار این موارد، افراد غالبا در گروههای دوستی، گروههای مجازی، صفحات اجتماعی، کانالها و شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای، گفتوگوهای روزانه در محیط کار، فضاهای تفریحی و سرگرمی و... برای انتخابهای خود ساخته و پرداخته میشوند؛ فضاهایی که کمتر در اختیار خودآگاه ایشان است و بعد از طی فرآیندی، عرصه تصمیمات فرد را تحت تأثیر جدی قرار میدهند.
* گام بعدی؛ مشورت و گفتوگو
طبیعتا در مسیر تحقیق از فردی برای تشکیل یک زندگی، صرفا به گفتهها و توضیحات کلان نمیتوان بسنده کرد. همچنین نمیتوان به بهانه شاکله زندگی و سابقه، افراد را قضاوت کرد، لذا مواجهه مستقیم و تحقیق از نزدیک لازم است. باید افراد را زیر ذرهبین برد و برای هر یک از ایشان اهم و مهم را در نظر گرفت. در این لایه اولویتبندی آنچه میتواند کار مکلفین را در وادی نظر آسان کند، ملاکها و اولویتهای گفته شده توسط ولیفقیه است. اگر این ملاکها مورد پذیرش قرار بگیرد، مرحله بعدی تطبیق ملاکها با افراد است که با شاخصگذاری و فارغ از تعلقات شخصی و تعصبات گروهی، میتوان در این میدان گام برداشت.
* جمعبندی
در پایان باید گفت کاندیدای درست انتخابات 1400، برآمده و زایشی از نحوه زندگی، مشغولیتها، مصاحبتها و در کل الگوهای فکری و سبکهای زندگی ماست. ما در این سالها، در حال ساختن مسیری برای یک انتخاب درست بودهایم؛ چه آگاهانه چه ناآگاهانه... مسیری که آمدهایم هر لحظه امکان یک تغییر جدی یا یک جهش را دارد. وظیفه ولیفقیه و دلسوزان و مصلحان اجتماعی آن است که با مواجهه مستقیم با افراد، آنان را در رسیدن منطقی به یک کاندیدای درست یاری رسانند تا انتخابی حداقل در جهت درست رقم زده شود که در صورت انتخاب حجتمدار چه مسیء باشیم یا مصیب، تکلیف خود را به انجام رساندهایم.
مصطفی آقاجانی