محمدحسین صفارهرندی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص حضور جریانها و گروههای مختلف در شکلگیری انقلاب اسلامی ، گفت: وقتی میگوبیم انقلاب محصول حضور همگانی بود بنابراین از یک قشر و یک دسته خاص فراهم نیامده بود و اقشار مختلف با گرایشها و سلایق فکری و گوناگون در آن حضور داشتند، البته در وزندهی طبیعی است که نباید سهم جریانات مختلف را یکسان دانست، اما هر روز قشری خاص به آن اضافه میشدند تا جایی که دیگر از همه تیپها و گروهها در آن حضور داشتند، شاید سمبل روشن و مشخص آن تظاهرات روز عاشورای سال ۵۷ بود که من فکر میکنم دیگر هم تکرار نشد.
مشاور فرمانده کل سپاه در ادامه تصریح کرد: البته من جایی گفتم در مقام تشبیه شاید بتوان تظاهرات ۹ دی سال ۸۸ و بزرگداشتی که از شخصیت شهید سلیمانی در تشییع باشکوهشان شد قابل تشبیه به آن روز عاشورا دانست، در آن تظاهرات پرچم و تابلوهای جبههها و جریانات سیاسی گوناگونی بلند شده است که معنای آن این است که هیچ کسی مانع حضور پیدا کردن قشر و دستهای نبود، یک جملهای حضرت امام (ره) داشتند که «انقلاب مال همه مردم است و همه با هم در این انقلاب حاضرند» گرچه این مشارکت همگانی گروههای مختلف به این معنا نبود که همه آنها میتوانستند هدایت انقلاب را هم عهدهدار شوند.
وی با اشاره به اینکه هدایت انقلاب در کانال و مسیری صورت میگرفت که مردم به شخصی بیش از بقیه گروهها اعتماد کرده بودند و این رهبری با گرایش روزافزون قشرهای مختلف به حضرت امام (ره) به وجود آمد، یادآور شد: البته در سندی از اسناد کشف شده لانه جاسوسی آمده که آمریکاییها در مهر و آبان ۵۷ پیگیر این بودند که مسیر هدایت انقلاب را با تغییر رهبری عوض کنند، لذا در نشستی با حضور نمایندگانی از گروههای مختلف سیاسی و مذهبی بحث میشود که رهبری این حرکت منحصر به آیتالله خمینی (ره) باشد و از قضا روزنامه کیهان آن زمان آنجا مأموریتی را برعهده میگیرد که راجع به جناحها و اشخاص سیاسی آن زمان که در مبارزه بودند برجستهسازی کند.
این فعال سیاسی در پاسخ به این سوال که استنادات لانه جاسوسی چقدر قابل اعتبار است؟ چراکه سناریوی مطرح است که آمریکاییها تلهگذاری کرده باشند، چون اگر میخواستند مسیر انقلاب را عوض کنند اصلاً میتوانستند اجازه رفتن به فرانسه را هم به حضرت امام (ره) ندهند، عنوان کرد: میشود گفت که ممکن است که آنها احتیاط کرده باشند، اما اگر احتیاط کرده بودند چرا اسناد را رشته رشته کردند، احیای این اسناد حاصل زحمت طاقتفرسای جریان جنبش دانشجویی بود که در آن روزها وقت خود را صرف کردند و این رشتهها را به هم پیوند دادند تا این اسناد را احیا و بازخوانی کنند، البته این جور نگرش توهم توطئهای را همیشه میشود داشت اما میتوانیم با مسامحه بپذیریم که خیلی مناسب نبود که بگوییم تمام اسناد بدل بوده چون اکثر آنها رمزگذاری و کدگذاری شده بود.
صفارهرندی در ادامه اظهار کرد: به نظرم پذیرفتن اینکه این اسناد واقعیت بوده طبیعیتر است، چون این اسناد چندین سال طول کشید تا ۶۰، ۷۰ جلد کتاب شد و جالب است که از اقلامی که ورود آن به آمریکا ممنوع است همین کتابهای اسناد لانه جاسوسی است، این از مصائب ماست که این کتابها در اختیار مردم ایران هم نیست، چون ذخایر ارزشمندی چون این اسناد به نوعی دوره آموزشی برای بلوغ سیاسی نسل جوان و دانشگاهی ما و آشنا کردن آنها با شگردهایی است که سرویسهای جاسوسی برای نفوذ پیدا کردن در یک کشور به کار میگیرد و اینکه این شگردها چقدر متنوع است و از چه راههایی وارد میشوند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به این سوال که «پس شما اسناد منتشر شده از طرف آمریکاییها و احتمالاً انگلیسیها را صائب و قابل استناد میدانید» یادآور شد: اسناد را که آنها منتشر نکردند این اسناد از دست آنها در رفته، چون فرصتی که در آن موقعیت داشتند فرصت محدودی بوده، بله بعید نیست که بخشی از آن را از بین برده باشند، چون سفارت آمریکا تنها مأموریت داخل ایران را نداشت بلکه یک ایستگاه تنظیمکننده تمام سرویسهای منطقهای آمریکا برعهده این سفارتخانه بود. اما بخشی از دلایل اعتماد ما به این اسناد که آنها واقعیاتی بوده که در سفارت آمریکا میگذشته و چیزی که آنها را تأیید میکند شواهدی است که بعدها خود افراد نیز در خصوص آن صحبت کردند.
وی در پایان توضیح داد: مثلاً در خصوص آقای بنیصدر سندی درآمد که ایشان در دورهای که در پاریس بوده با سفارت آمریکا در آنجا ارتباط برقرار کرده و به عنوان مشاور و مشورتدهنده به سفارت درخصوص موضوعات خاورمیانه عاملگیری میشود، این سندی بود که رمزگذاری شده بود، بنیصدر بعدها آمد و گفت که جاسوسی نبود، اینها از من به عنوان یک صاحبنظر مشاوره خواستند و من هم دادم، پس تأیید میکند که خبری بوده، بعدها گفته شده بابت چنین چیزی حقوق هم میگرفته که خود او انکار کرد که من پول نمیگرفتم، خوب این نشان میدهد یک چیزهایی بوده و اصل سند درست است.