دموکراتها مدتهاست بر روی تاکتیکی به نام «بازگشت پوچ به برجام » تمرکز کردهاند. آنها حتی قبل از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ، این تاکتیک را در اتاقهای فکر خود طراحی و در انتظار فرصتی برای اجرای آن بودند. بر اساس این تاکتیک، آمریکا در عین اینکه با «بازگشت اعلامی» به توافق هستهای ،یکی از اعضای برجام محسوب میشود و خود را مدافع «چندجانبهگرایی در نظام بینالملل» قلمداد میکند، اما در عمل مانع از تعلیق تحریمهای نفتی، بانکی، اعتباری و تجاری علیه ایران میشود؛ یا این پروسه (رفع تحریمها) را با هدایت وزارتخانههای امور خارجه و خزانهداری خود، به صورت قطرهچکانی صورت میدهد. هدف آمریکا از این اقدام، آمادهسازی ایران برای «امتیازدهی بیشتر» در مقابل «تعهدپذیری کمتر غرب» است.
«بازگشت پوچ آمریکا به برجام» قطعا برای کشورمان مضر خواهد بود زیرا واشنگتن در عین اینکه تحریمها را کماکان در عمل علیه کشورمان اعمال میکند، از حقوق تعبیهشده در سند برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه کشورمان بهرهمند خواهد شد. یکی از این موارد، «مکانیزم ماشه» است. در دوران ریاستجمهوری ترامپ، اعضای دائمی و غیردائمی شورای امنیت، بهعلت خروج رسمی آمریکا از برجام مانع از فعالسازی این مکانیزم مخرب و پرهزینه شدند، اما در صورتی که دولت بایدن به صورت ظاهری به توافق هستهای بازگردد، میتواند هرزمانی که اراده کند و بدون آنکه استدلالی برای دیگر اعضای کمیته مشترک برجام و شورای امنیت داشته باشد، تحریمهای چندجانبه را علیه کشورمان فعال کند.
سخنان حکیمانه اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز ناظر به همین مسئله است. اینکه اگر آمریکا بدون رفع واقعی تحریمها به برجام برگردد، در آن صورت چنین بازگشتی برای ما نهتنها سود ندارد، بلکه ضرر هم خواهد داشت.
بایدن تأکید دارد که استراتژی«فشار حداکثری ترامپ» باید با استراتژی« فشار هوشمندانه» علیه ایران جایگزین شود.
رئیسجمهور جدید آمریکا و اطرافیانش مانند «جیک سالیوان» و«بلینکن»معتقدند که باید نسبت به «استراتژی فشار حداکثری ترامپ» و اقداماتی که وی در دوران ریاست جمهوری خود در تقابل با ایران و برجام صورت داده ، نگاهی «فرصت محور» داشت .دولت بایدن معتقد است که باید از طریق برگزاری مذاکرات موازی، که در یک همزمانی نسبی با یکدیگر قرار دارند، ایران را در همه ابعاد موشکی، منطقهای و هستهای محدود کرد. این یعنی همان استراتژی«مهار حداکثری ایران قدرتمند» که رؤسای جمهور آمریکا از کارتر گرفته تا ترامپ پس از پیروزی انقلاب به دنبال تحقق آن بودهاند.
بایدن معتقد است در استراتژی «فشار هوشمندانه»، «برجام دفرمه شده» به عنوان یک «سکوی پرتاب به سوی توافقات محدودکننده بعدی علیه ایران» اصالت دارد نه یک «نقطه پایان منازعه میان ایران و آمریکا». نکته دیگر اینکه بایدن قطعا سعی خواهد کرد در این معادله، از توان کاملتر بازیگران اروپایی(خصوصا انگلیس، آلمان و فرانسه) نیز استفاده کند. همانگونه که عنوان شد، در دوران ترامپ ما شاهد همپوشانی «استراتژیک» آمریکا- اروپا علیه ایران بودیم اما در دوران بایدن، شاهد همپوشانی«استراتژیک –تاکتیکی» آنها علیه کشورمان هستیم.بنابراین ، بازی بایدن در قبال برجام به مراتب نسبت به ترامپ پیچیدهتر است. در چنین شرایطی ،ایستادگی بر مواضع اصولی و توجه به خطوط قرمز سیاست خارجی کشورمان، رمز پیروزی ما درنبرد دیپلماتیک و غیر دیپلماتیک با دولت جدید آمریکا محسوب میشود.
حنیف غفاری