بزرگترین ایرادی که به بودجه ۱۴۰۰ وارد است، این است که اعداد و ارقام لایحه بودجه که مربوط به پیشبینی درآمدها و برآورد هزینههاست، با اسناد حکمرانی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی مطابقت ندارد.
اصول 44، 45 و 53 قانون اساسی بشدت در این اعداد و ارقام نقض شده است. اصل 53 قانون اساسی میگوید همه دریافتهای دولت باید در خزانهداری کل متمرکز شده و همه پرداختیها به موجب قانون در بودجه منعکس و از خزانه پرداخت شود.
دولت درآمدهای عظیمی دارد که به عنوان دریافتهای دولت در پیشبینی درآمدها مورد اشاره قرار نگرفته است و پرداختهایی دارد بویژه در حوزه نفت و گاز که از خزانه صورت نمیگیرد و از منابع در اختیار آنها با حقوقهای نجومی پرداخت میشود و این نقض اصل 53 قانون اساسی است.
اصل 45 قانون اساسی میگوید دولت باید یک سرفصل درآمدی تحت عنوان انفال داشته باشد. دولت در 8 بودجهای که به مجلس داده است اصلا سرفصل درآمدی تحت عنوان انفال نداشته است، لذا نقض اصل 45 قانون اساسی در بودجه 1400 و بودجه سالهای قبل بشدت دیده میشود.
اصل 44 قانون اساسی میگوید شرکتهای دولتی باید در صورت سودده بودن، سودشان به درآمدهای عمومی خزانه واریز شود و چون سودده هستند باید مالیات پرداخت کنند؛ در سطرهای اول لایحه بودجه 1400 تحت عنوان بند یک تبصره الف قانون بودجه 1400، اصل 44 نقض شده است.
وقتی دولت درآمدهای مشخصی را به خزانه واریز نمیکند طبیعی است کسری بودجه به وجود میآید؛ وقتی صرفهجویی نکرده و پرداختهایش بر اساس خزانه و قوانین جمهوری اسلامی ایران صورت نمیگیرد، یعنی همچنان مشغول پرداخت حقوقهای نجومی است، بنابراین شاهد هستیم اسناد حکمرانی که منطبق با قانون اساسی است، در بودجه 1400 بشدت نقض میشود.
رئیسجمهور طبق اصل 113 قانون اساسی مسؤول اجرای قانون اساسی و طبق اصل 126 قانون اساسی مسؤول مستقیم بودجه است. در این 2 اصل به طور مشخص واژه مسؤول استفاده شده و رئیسجمهور مسؤول شناخته شده است اما رئیسجمهور قانون اساسی را در تدوین بودجه به شرحی که گفته شد رعایت نکرده، یعنی کسی که مسؤول اجرای قانون اساسی است، چیزی که مسؤولیت مستقیم و تام در آن دارد را نقض کرده است و متاسفانه این نقدی است که هر سال به وی وارد است اما نه در معاونت حقوقی ریاستجمهوری و نه در سازمان برنامه و بودجه به این اشکال و ایراد بودجهنویسی پاسخ نمیدهند چون پاسخی ندارند.
مهمترین مسأله در بودجه 1400 بحث نفت است؛ با رقمی که در بودجه سال 1400 بسته شده است باید روزی 2 میلیون و 300 هزار بشکه نفت صادر کنیم. این یک ایده بلندپروازانه و غیرقابل دستیابی است چون آمریکاییها همچنان بر طبل تحریمهای ظالمانه میکوبند و شرکتهایی که در خارج از کشور مانند هند، چین و روسیه از ما نفت میخرند بشدت مورد برخورد قرار گرفته و مجازات مالی برای آنها در نظر گرفتهاند، لذا ما طی سالهایی که مشغول مذاکره و توافق بودیم، شدیدترین تحریمها در حوزه نفت از سوی آمریکاییها بر ما تحمیل شد.
دولت 7 سال و نیم تلاش کرد آمریکاییها را قانع کند که این کار را نکنند؛ با آنها مذاکره کرد، توافق کرد و حتی یکسویه و بیجهت همه تعهدات خود را انجام داد، در حالی که آمریکاییها حتی به یک تعهد خود نیز عمل نکردند و بر حجم تحریمها افزوده و تهدید و ترور را نیز به آن اضافه کردند.
دولتی که در 7 سال و نیم گذشته نتوانست آمریکا را متقاعد کند این رفتار سخت و خشن را با ملت ایران نداشته باشد و بزرگترین امتیازها را هم به دشمن داد، حالا در 7 ماه آینده که سر کار است چطور میخواهد آمریکا را متقاعد کند؟
دولت متاسفانه همچنان بر طبل مذاکره و توافق میکوبد اما هیچ گوش شنوایی در کاخ سفید و اروپا وجود ندارد که به تعهداتش عمل کند؛ اروپاییها خبیثتر از آمریکاییها و آمریکاییها خبیثتر از اروپاییها همچنان تحریمها را که توسط خزانهداری آمریکا مدیریت میشود اعمال میکنند، حتی پول نفتی که به هند و کرهجنوبی فروختیم را بلوکه کردهاند و اجازه رسیدن آن به دست ملت ایران را نمیدهند؛ با این شرایط چگونه دولت چنین رقم و عددی را برای فروش نفت در بودجه سال آینده در نظر گرفته و انتظار دارد طی 7 ماه آینده به توافقی برسد که این ارقام محقق شود؟!
دولت در توافق با آمریکا 7 سال در توهم به سر برده و نباید در 7 ماه باقیمانده به این توهم استمرار بخشد.