روزنامه رای الیوم با اشاره به ترور دانشمند ایرانی نوشت تهران متناسب با اقدامات تروریستی، به آنها در زمان و مکان مناسب واکنش نشان خواهد داد.
به نظر میرسد همه موافقند این عملیات که از سوی تیم ترور موساد اسرائیل انجام شده، در چارچوب دستیابی به دو هدف کاملاً واضح بوده است. نخست تضعیف برنامه هستهای و موشکی ایران و دوم ایجاد موانع در راه بازگشت جو بایدن به توافق هستهای ایران است تا برخلاف قولهایی که او در جریان مبارزات انتخاباتی داده بود نتواند به توافقنامه هستهای ایران بازگردد.
ما ذرهای شک نداریم که دولت دونالد ترامپ در این روند دخالت دارد. ترامپ، از زمان خروج یک جانبه از برنامه جامع اقدام مشترک (توافق هستهای ایران)، در تلاش برای به زانو درآوردن ایران یا گرفتن یک عکس یادگاری با مقامات ایرانی بود -همانطور که در قبال کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، انجام داد- تا به خود در پیشبرد سیاست خارجیاش کمک کند، از این رو انواع فشارها را بر تهران وارد کرد.
او سیاست فشار حداکثری را -که در چارچوب هیچ اخلاقی نمیگنجد- بر ایران اعمال کرد و با توجه به بحران همهگیر کرونا و به دلیل کمبود دارو و تجهیزات پزشکی ناشی از تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه ملت ایران، تعداد زیادی از مردم این کشور را به کام مرگ فرستاد، تا حداکثر مجازات را علیه ایران و مردم این کشور اعمال کند؛ بنابراین با توجه به شکست و ناکامی سختی که ترامپ در به زانو درآوردن ملت ایران که تومار شاه دیکتاتور و بیرحم را با یک انقلاب اسلامی در هم پیچید و هشت سال در دفاع از سرزمین خود جنگید، دولت ترامپ بر آن شد تا چراغ سبز برای انجام ترورها در داخل ایران بدهد.
از طرف دیگر با توجه به اینکه ترامپ میداند در صورتی که ایران بخواهد پاسخ بدهد، پاسخ سختی خواهد داد که در همه جهان سر و صدا خواهد کرد، به نظر میرسد که دولت او در حال پیشبرد سیاست تنشزدایی با ایران است یا میتوان ادعا کرد که مقامات آمریکا اقداماتی را برای کاهش خطر واکنش ایران به نیروهای خود و دیپلمات هایش در منطقه انجام داده است.
نشانههای تنشزدایی را میتوان دید؛ چراکه آمریکا بیش از نیمی از دیپلماتهای خود را از عراق خارج کرده است. این یک اقدام احتیاطی است که ترامپ برای فرار از تکرار شبح ترور سفیر آمریکا در بنغازی که در سال ۲۰۱۲ اتفاق افتاد انجام داد، این حوادث در بنغازی دلیل اصلی شکست هیلاری کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری در مقابل دونالد ترامپ بود.
نشانه دوم نیز مطالبی است که توسط پایگاه خبری دیلی بیست به بیرون درز کرده است، این پایگاه خبری اعلام کرد: ترامپ از مایک پمپئو، وزیر امور خارجهاش، خواسته است بدون اینکه با ایران در یک جنگ همه جانبه وارد شود فشار بیرحمانهای را بر ضد این کشور اعمال کند.
این اقدامات در چارچوب راهبرد دونالد ترامپ، یعنی خاتمه دادن به جنگهای ابدی آمریکا قرار دارد. ما معتقدیم که این حرکات مرحله اولیه و زودهنگام مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۲۴ است. برای ترامپ امکان جنگ با ایران وجود ندارد، چرا که وی خواستار خروج نیروهای آمریکایی از منطقه و پایان دادن به جنگهای بیفایده است. با این حال، همه این مسائل، مانع از هماهنگی امنیتی آمریکا در بالاترین سطح با اسرائیل نمیشود تا از واکنش قاطع ایران جلوگیری کند یا اثرات احتمالی آن را بر اسرائیل کاهش دهد.
از سوی دیگر، اسرائیل به خوبی میداند که با دم شیر بازی کرده است و پاسخ ایران ناگزیر بر سرش فرود خواهد آمد. از این رو اکنون اسرائیل در بالاترین سطح آمادگی برای این پاسخ قرار دارد. البته این آماده باش اسرائیل بیانگر یک سادهلوحی و نفهمی است، زیرا به نظر میرسد آنچه را این رژیم از آن به «دشمن ایرانی» تعبیر میکند به خوبی نمیشناسد. ما عادت نداریم که ایران در تصمیمگیری برای انتقام یا رویاروییهای باز بدون اقدامات محاسبه شده و هماهنگ در بالاترین سطوح شتابزده عمل کند؛ بنابراین هرکسی استدلال کند که واکنش ایران به ترور شهید قاسم سلیمانی فوری بوده است، به او خواهیم گفت که این پاسخ کوچک تنها یک آتشبازی ساده بوده است.
پنجاه موشکی که به پایگاه عین الاسد سرازیر شد چیزی جز یک پیام ساده نبود که ایران توانایی ایستادگی در برابر دشمنان را دارد و موشکهای نقطهزن خود را هم دارد که طی سالها تلاش داخلی و تخصص، فناوری آنها را ارتقا داده است؛ بنابراین هدف قرار دادن پایگاه عین الاسد انتقامی نبود که برای خون شهید قاسم سلیمانی گرفته شود. پاسخ به ترور شهید متناسب با تعداد جمعیت و میلیونها نفری خواهد بود که در مراسم خاکسپاری وی حضور داشتند. اما نحوه، مکان و زمان این پاسخ و همچنین پاسخ به ترور شهید «فخری زاده» را ایرانیها تعیین خواهند کرد.
از سوی دیگر، ایران همواره کشورهای همسایه خود در خلیج (فارس) را به گفتگوی جامع و منطقهای و بدون دخالت از خارج فراخوانده است. گفتگویی که در آن همه موارد مهم و برجسته بدون پیش شرط مورد بحث قرار گیرد. با این حال، این اقدامات ایران با واکنش مثبت طرف مقابل روبرو نشد. در نتیجه، کشورهای همسایه همچنان به ایجاد توهم ایرانهراسی ادامه دادند و آن را به عنوان تهدیدی برای منطقه تبلیغ کردند. رسانههای این کشورها به ترویج این نظریه ادامه دادند و اینگونه منعکس کردند که خطر «دشمنی اسرائیل» کمتر از ایران است؛ بنابراین ما بر این باوریم که ایران در رابطه با امارات خویشتن داری از خود نشان داد و این خویشتنداری را ادامه داد و مانع از حملات موشکی جنبش انصارالله یمن به امارات شد.
با این حال، امارات در روند عادی سازی روابط خود با رژیم اسرائیل که همچون طبقی از طلا به طور رایگان به اسرائیل تقدیم کرد، ابعاد ژئوپلیتیک را نادیده گرفت و اندازه و حجم خود را هم فراموش و در نتیجه درها را برای حضور اسرائیلیها در مرزهای نزدیک به ایران باز کرد. اما این چیزی نیست که ایران تحمل کند.
به رغم اینکه ایران به نوبه خود تاکنون سیاست خویشتن داری را در پیش گرفته و بارها تمایل خود را برای ایجاد روابط با کشورهای همسایه بر اساس احترام متقابل ابراز داشته است، عربها از جمله رژیمهای عربستان سعودی، امارات و بحرین حتی یک قدم به سمت ایران برنداشتند.
در انتهای این مطلب آمده است: البته باید یادآوری کرد که ایران برای دستیابی به توافق جامع با قدرتهای جهان، در مذاکراتی نفسگیر وارد شد و امتیازات مهمی نیز داد. این آمریکا بود که از این توافق هستهای خارج شد و سختترین تحریمها را علیه مردم ایران اعمال کرد. در پی این شکست، کشورهای اروپایی از اجرای تعهدات خود خودداری کردند و اسرائیل وارد عمل شد و یکی از مهمترین دانشمندان هستهای جمهوری اسلامی در ایران را ترور کرد. بر این اساس، هیچ راهی جز انتقام نیست و ایران مکان و زمان را برای پاسخگویی مستقیم به ترور شهید قاسم سلیمانی و شهید محسن فخریزاده انتخاب خواهد کرد؛ بنابراین دشمنان ایران خودشان به خودشان ظلم کردند که باعث شدند تهران انتقام سخت از آنها بگیرد.