مسعود رضائی، پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به ترور شهید محسن فخری زاده یادداشتی نوشت.
متن کامل به شرح ذیل است:
بسم رب الشهدا و الصدیقین
«ما ملت شهادتیم»؛ این جمله طلایی و جاودان از شهید حاج قاسم سلیمانی ، یکی از گویاترین و بلندترین و عالیترین توصیفات در مورد ملت ایران است.
«ما ملت شهادتیم» و هر شهید، ستارهای است در آسمان پرفروغ انقلاب اسلامی که مایه فخر و عظمت و شکوه و زیبایی ملت انقلابی ایران است: «وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیح»؛ و تیری است بر قلب دشمنان بدکار و بدنام و بدسرشت ما: «وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّیَاطِینِ» و برانگیزاننده خشمی مقدس که هرگز فرونخواهد نشست و انتقامی سخت و دردناک از ظالمان و قاتلان را در پی خواهد داشت: «وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِیرِ»(ملک، 5)
«ما ملت شهادتیم»، و شهید چراغ راه و راهنمای ما در این دنیای ظلمانی است: «وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ»(نحل، 16) و راز در صراط مستقیم ماندن انقلاب اسلامی و خستگی ناپذیری ملت ایران در همین شهادتها و شهید دادنهاست؛ از اندرزگو و امانی و بخارایی و سعیدی گرفته در قبل از انقلاب، تا قرنی و مطهری و بهشتی و رجایی و باهنر در کوران فتنههای اوایل انقلاب، تا همت و باکری و بروجردی و خوشنویسان و بابایی در دوران دفاع مقدس، تا صیاد شیرازی و شهریاری و علیمحمدی و سلیمانی و فخریزاده از آن پس تا کنون، گویی هریک رسالتی عظیم برعهده داشتهاند تا هرگاه فتنههای زمانه بر ما هجوم آوردهاند، با اهدای خون پاک خویش، چراغ هدایتگرمان شوند و از انحراف و سستی و ناامیدیمان جلوگیری کنند و این همان «حکمتالله البالغه» است که چونان نعمتی الهی بر سر ملت ایران باریدن گرفته است.
«ما ملت شهادتیم» و شهادت، یعنی اوج ایثار و مقاومت در برابر ظالمان و مستکبران پلید و پلشت. هر شهیدی که بر زمین میافتد، دلیلی واضح و برهانی روشن است بر تسلیمناپذیری ملت ایران و رد خون او، نشاندهنده مسیری است که ملت ایران پیموده و از این پس نیز، خستگیناپذیر، خواهد پیمود. هر سرداری که بر زمین میافتد، سرداران و پهلوانان و سروقامتان دیگری، بیاندک بیمی، پرچم او را بر دست بلند خواهند کرد و امیدوارانهتر و پرشتابتر از پیش، به پیش خواهند رفت.
«ما ملت شهادتیم»، پس هرگز از شهادت نمیهراسیم و آن را مایه افتخار ایران و ایرانی، و نشانه حیات یک ملت پرافتخار، و نویدبخش آینده درخشان این سرزمین و آب و خاک میدانیم. و چه نیکو گفت امام شهیدان که «با ریختن خون عزیزان ما، تأیید شد انقلاب ما. بریزید خونها را، زندگی ما دوام پیدا میکند. بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود. ما از مرگ نمیترسیم، و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید.»
«ما ملت شهادتیم»، و هر شهید، تیر تیزی است بر پیکر دشمنانمان و نشانهای است از زبونی و حقارت مستمر آنان و همین است که وجود نخسشان را مملو از بغض و کینه کرده و در هیچ جمعشان نیست که سخنی از سر غیظ و غضب درباره ایران نگویند و چهره در هم نکشند و آرواره بر هم نسایند؛ و این آتشی است که شهیدان به جان آنان انداختهاند و در این آتش خواهند سوخت: «وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ »(آلعمران، 119)
«ما ملت شهادیتم»، اما غم از دست دادن یاران، حکایت دیگری است: «فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت»؛ ما شهیدانمان را فراموش نمیکنیم و هرگز قاتلانشان را نخواهیم بخشید. غم و اندوه و خشممان را در دل نگه میداریم و عزممان را برای انتقام راسخ میکنیم و گوش به فرمان رهبرمان هستیم تا آن گاه که نوبت انتقام فرا رسد؛ سخت انتقام خواهیم گرفت: «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنْتَقِمُونَ»(سجده، 22)