مصاحبه با حسین الله کرم برای خبرنگاران بسیار سخت است. سوالات یکی یکی برایش ارسال میشود تا آنها را پاسخ دهد. شیوه او راه چالش در گفتوگو و بده بستان با مصاحبهشونده را میگیرد؛ خودش معتقد است آنقدر حرفهایش را تغییر دادهاند و از سخنانش برداشت متفاوت کردهاند که این روش را انتخاب کرده است. این مصاحبه هم از همان دست مصاحبههایی است که با حسین الله کرم شده است.
او هماکنون رییس شورای هماهنگی حزب الله است؛ گروهی که چهرههای مهم آن زمان به لباس شخصیها هم معروف بودند و زمانی کتابفروشی و سینما آتش میزدند اما هر کدام از آنها مسیری رفتند؛ یکی به سینما رفت، یکی استاد دانشگاه شد، یکی فعالیت حزبی را انتخاب کرد و ...
سخنان نیروهای انصار حزب الله از این جهت اهمیت دارد که هنوز برای بخشی از نیروهای تندروی اصولگرا مرجع هستند. پس از پیروزی جو بایدن در آمریکا و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران تحلیل حسین الله کرم از شرایط امروز ایران را بخوانید:
با توجه به شرایط فعلی از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
معمولا در اینگونه ارزیابیها همواره به انتخابات گذشته نگاه میشود. جریان اصلاحطلب سیاسی در مجلس یازدهم شرکت نکرد و به نوعی دست به تحریم زد. البته اصلاحطلبان اقتصادی در انتخابات ۹۸ شرکت کردند که در نتیجه نفر اول لیست آنها اتفاقا که از جبهه اصلاح طلب سیاسی بود، یعنی آقای مجید انصاری حدود۶۰ هزار رای آورد که تقریبا یکبیستم نفر اول لیست اصولگرایان آقای قالیباف بود.
در این وضعیت جریان اصلاحطلب طرح عدم مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری را مطرح کردند، این در حالی است که آنها با پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، از نظر خود برگشتند و به حضور در انتخابات سال آتی فکر میکنند.
با توجه به شرایط موجود به نظر میرسد که میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری بیش از میزان مشارکت انتخابات مجلس ۹۸ باشد. اما در پیروز شدن اصلاحطلبان تردید جدی وجود دارد. زیرا در دولت دوم روحانی به هیچ عنوان موفق نبودند و از لحاظ اقتصادی و سیاسی، موجب تنزل طبقه متوسط به طبقه پایین شدند. چنانچه طبقه متوسط برای شعارهای توسعه سیاسی از جمله جمهوری محض، حقوق بشر و ... وجود خارجی چندانی ندارد.
میزان مشارکت در انتخابات مجلس ۹۸ نسبت به دورههای گذشته پایین بود، علت آن را چه میدانید. آیا ممکن است شاهد پایین بودن میزان مشارکت در ۱۴۰۰ هم باشیم؟
مهمترین علت پایین بودن میزان مشارکت در مجلس یازدهم عمدتا به وضعیت اقتصادی مردم مربوط میشود که در راستای ناکارآمدی دولت و ایجاد تحریمها به وجود آمده بود و از سوی دیگر بروز ویروس کرونا شرایط را بدتر کرد. با شرایط موجود باید گفت میزان مشارکت از انتخابات مجلس ۹۸ کمتر باشد، اما روی کار آمدن احتمالی آقای بایدن در آمریکا موجب امید کاذب در اصلاح طلبان شده و احتمالا موجب ایجاد مشارکت بیشتری شود.
در انتخابات گذشته یکسال مانده به برگزاری، وضعیت همه مشخص بود اما الان احزاب سیاسی شور و انرژی برای انتخابات ندارند، چرا؟
شور و انرژی احزاب به شور و انرژی توده مردم ارتباط دارد. از آنجا که مردم متاثر از سه عنصر تحریم، ناکارامدی دولت و تاثیر کرونا در اقتصاد هستند، عدم تحول و تداوم وضعیت موجود، همچنان کاهش شور و انزوای مردم و بالطبع احزاب خواهیم بود.
نارضایتی مردم از شرایط موجود، حاصل چیست؟
معتقدم ناکارآمدی دولت بیش از ۵۰ درصد از نارضایتی مردم را تشکیل داده است و مابقی به دو عنصر دیگر برمیگردد.
برخی معتقدند میزان پایین مشارکت در انتخابات، به دلیل عدم حضور پررنگ اصلاح طلبان و طرفداران آنها بوده، چقدر به این موضوع معتقد هستید؟
بنده معتقدم همان سه عنصر یعنی تحریم، ناکارآمدی تعمدی دولت و تاثیر کرونا در اقتصاد، باعث عدم مشارکت حداکثری مردم در انتخابات ۹۸ شد. به هرحال بخشی از اصلاح طلبان با لیستی به سرلیستی مجید انصاری به میدان آمدند. اگر مردم شرکت نکردند، به دلیل رفتن طبقه متوسط به طبقه پایین جامعه بود که تحت تاثیر دولت روحانی صورت گرفت.
برخی از گمانه زنیها حاکی از ورود افرادی مانند رئیسی و قالیباف به صحنه انتخابات است. با حضور آنها موافقید یا فکر میکنید باید در همان قوه مقننه و قضاییه بمانند.
برخلاف جریان اصلاح طلبان که ریاست قوه مجریه را به صندلی خدماتچی تنزل میدهند، معتقد هستم که صندلی قوه مجریه اهمیت بسیار بیشتری از دو قوه دیگر دارد، از همین رو میگویم هر فردی که توانایی اداره این قوه را دارد باید به میدان بیاید. زیرا مشکلات کشور با آمدن یک مدیر مقتدر قابل حل شدن است و با ورود افرادی که میتوانند این قوه را مقتدر کنند موافقم. مردم نیز به دنبال رئیس قوه مجریه مقتدر هستند و به چنین فردی رای خواهند داد. در این شرایط هر فرد اصلاح طلب به دلیل ناکارآمدیهای تعمدی دولت روحانی، نمیتوانند مورد اقبال مردم قرار بگیرند.
آیا این صحبت که مذاکره اگر در دوره اصولگرایان رقم بخورد هیچ مشکلی ندارد و اگر در دوره اصلاح طلبان باشد قابل قبول نیست، ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
اصولا اصولگرایان به مذاکره به چشم یک ابزار موفقیت جریان مقاومت بهره میگیرند، در حالی که به نظر میرسد اصلاحطلبان مذاکره را یک هدف میدانند و برای رسیدن به سازش از آن استفاده میکنند.
معتقدم مذاکره یک ابزار برای رسیدن به اهداف است. دو طرف استراتژی ثابتی دارند، طرف آمریکایی در همه دورهها یک عنصر ثابتی به نام دفاع همه جانبه از برخی از کشورها و منافعشان مانند رژیم اشغالگر قدس و حمایت از کشورهای دارای نفت و انرژی در حوزه خلیج فارس دارند و از اصولشان کوتاه نمیآیند. در ایران نیز اصول ثابتی وجود دارد. به طور مثال دفاع از فلسطین، مقابله با جنگافروزی و اشغال و بیثباتی کشورها نیز از اصول کشور ما است و این اصول ثابت با مذاکره قابل حل شدن و معامله نیست.
ما تحت عنوان ۱+۵ با آمریکا در قالب توافق بین المللی که در سازمان ملل ثبت شد مذاکره کردیم و آمریکا اگر خواهان مذاکره است، باید به آن برگردند و در چارچوب همان توافقات و برداشتن مکانیزم ماشه مذاکره شود.
اعتماد به آمریکا از بین رفته و آنها برای هر نوع مذاکرهای چه تاکتیکی و چه استراتژیکی و ... باید اعتمادسازی کنند و مکانیزم ماشه باید از بین برود تا بتوانند موفق به اعتمادسازی شوند؛ بنابراین نوع نگاه به مذاکره به عنوان یک ابزار یا یک هدف متغیر اصلی و مورد مناقشه نیروهای انقلابی و غیر انقلابی است.
اگر در برجام به یک مدل دست پیدا میکردیم و میتوانستیم در مسائل دیگر هم مورد توجه قرار دهیم اما آمریکا اعتماد ما در این خصوص از بین برده و یکی از راههای جلب اعتماد برداشتن مکانیزم ماشه است.
آمریکا باید خسارتی که به کشور و مردم کرده را جبران کند. ما سالیانه حداقل باید ۵۰ میلیارد دلار نفت میفروخیتم و آمریکا مانع از این شد و منافع مردم ما را مورد بیمهری قرار دادند و اگر جبران خسارت کنند ممکن است بتوان برجام را به عنوان یک مدل پذیرفت که بعد از آن بتوان در خصوص fatf، مسائل موشکی، مسائل منطقه و ... از آن بهره برد. البته به عنوان یک انقلابی با رفتن دولت رانتیر که مانع از فروش نفت و هرچیز دیگری که میتواند مورد داد و ستد قرار بگیرد و ملت ما را از رسیدن به یک اقتصاد و منابع پایدار دور نگاه میدارد، استقبال میکنم.