«کاترین اشتون» مسئول اسبق سیاست خارجی اتحادیه اروپا ، با انتشار مقالهای با عنوان «من به مذاکره برای توافق هستهای ایران کمک کردم. اینجا توضیح میدهم که جو بایدن چطور میتواند آن را احیا کند»، در مجله تایم آمریکا، توصیههای خود به دولت جدید آمریکا را به شرح زیر ارائه کرد:
اصطلاح رایجی که ما در جریان مذاکرات درباره توافق سال ۲۰۱۵ هستهای ایران (برجام) استفاده میکردیم، خوشبینی محتاطانه بود. این اصطلاح هم اکنون خلاصه احساسی است که در بروکسل، پاریس، لندن و برلین درباره گزارشها مبنی بر طرح جو بایدن برای بازگشت به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) وجود دارد.
برای دولت بایدن کار راحتی نخواهد بود به توافقی که دونالد ترامپ آمریکا را از آن در سال ۲۰۱۸ خارج کرد، بازگردد. از همان ابتدا، بسیاری از اعضای کنگره (آمریکا) هرگز اشتیاقی به ایده حصول یک توافق با ایران نشان ندادند. حتی زمانی که ما در سال ۲۰۱۳ به توافق موقت رسیدیم، برخیها میخواستند تحریمهای جدید علیه ایران وضع کنند، کاری که باعث میشد توافق، شروع نشده به پایان برسد. تقریباً همه نامزدهای جمهوریخواه منصب ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۶ گفتند آنها یا مفاد برجام را سختتر میکنند یا اینکه به طور کامل آن را از بین میبرند».
در ادامه مطلب اشتون آمده است: ایرانیها درباره این خصومت آگاهی داشتند و نگرانیهایشان را در جریان مذاکرات درباره اینکه آیا یک دولت جدید در آمریکا به توافق پایبند خواهد بود، مطرح کردند. پاسخ این بود که هیچ دلیلی وجود ندارد که اعتقاد داشته باشیم یک توافق مؤثر رها شود. اینجاست که مشکل وجود دارد. برای برخی، توافق مؤثر شامل این موضوع نمیشد که به ایران اجازه یک برنامه صلح آمیز (هستهای) داده شود. برای دیگران هم این موضوع شامل آن میشد که ایران باید رفتارش در منطقه را تغییر دهد. برخی دیگر از افراد هم گفتند که توافق یا بخشهایی از آن، بسیار کوتاه مدت بود و خواستار آن بودند که ایران برای مدتی طولانیتر به یک آینده غیر اتمی محدود شود.
بایدن همه اینها را میداند. او یک تیم با تجربه برای طراحی اینکه چه کاری بکند دارد و میتواند روی تخصص بسیاری از افرادی که در مذاکرات برجام حضور داشتند، حساب کند. اما البته این کار راحتی نخواهد بود. یافتن راهی برای جلب حمایت کنگره چالش برانگیز خواهد بود چرا که با توجه به شرایط موجود، دموکراتها شاید کنترل (اکثریت) سنا را در اختیار نداشته باشند. او برای قرار دادن یک برجام احیا شده روی پایههای مستحکم، باید قادر به تضمین این موضوع باشد که در صورت پایبندی ایران به تعهدات (برجامی) خودش، ایالات متحده هم این کار را خواهد کرد.
همچنین مساله دیگر شرکای این توافق، روسیه، چین، بریتانیا، فرانسه و آلمان که گروه ۱+۵ را شکل میدهند، هم وجود دارد. برجام به همه آنها تعلق دارد و هر صحبتی به مشارکت و حضور آنها هم نیاز دارد. من امید زیادی به این گروه بی نظیر داشتم و به نظر میرسید که این گروه جایگاه خوبی برای پرداختن به دیگر چالشها هم داشت و من خوشبین بودم که این توافق (برجام) به دیگر پروژهها منجر شود. هم اکنون این امید سرکوب شده است البته نه فقط توسط ترامپ. اعتماد کردن به کسی، هرگز آسان نبوده و طی این ۴ سال روابط به طرزی چشمگیر تغییر کرده است. انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شده است، نفوذ چین بیشتر شده است، روسیه پر مدعاتر شده است. در برابر «تقاضاهای» بیشتر از ایران مقاومت خواهد شد به ویژه اگر ایالات متحده در ازایش چیز بیشتری برای ارائه مطرح نکند.
هرگز بنا نبود که برجام نقطه پایانی مذاکرات باشد. این توافق فقط به یک موضوع بزرگ و مورد نگرانی خاص که همان برنامه غنی سازی اورانیوم ایران بود، پرداخت و موفق هم عمل کرد تا زمانی که ترامپ ایالات متحده را از این توافق خارج کرد ایران همچنان به تعهداتش پایبند بود
۳ راهکار برای احیای برجام
به اعتقاد اشتون، بایدن برای احیا برجام این سه موضوع را باید انجام دهد: ۱- تیمش را آماده و تقویت کند ۲- برجام را به عنوان توافق اول قرار دهد نه توافق پایانی ۳- پایه برجام را روی اساس مستحکمتری قرار دهد».
اشتون در توضیح مورد اول مینویسد: «دولت بایدن اتحادیه اروپا را برای گردهم آوردن گروه ۱+۵ متقاعد کند. با رهبران تک تک این کشورها به طور خاص درباره این موضوع صحبت کند و از آنها بخواهد که وزرای خارجه خودشان را برای دیدار با وزیر خارجه جدید ایالات متحده آماده کنند. تصمیم بگیرد که چه کسی قرار است رهبری مذاکرات را برعهده بگیرد.
وی در توضیح مورد دوم مینویسد: «هرگز بنا نبود که توافق سال ۲۰۱۵ نقطه پایانی مذاکرات باشد. این توافق فقط به یک موضوع بزرگ که همان برنامه غنی سازی اورانیوم ایران بود، پرداخت و موفق هم عمل کرد تا زمانی که ترامپ ایالات متحده را از این توافق خارج کرد، ایران همچنان تعهداتش را حفظ کرده بود. همه ما درباره دیگر موضوعاتی که باید به آنها پرداخته میشد از قبیل سامانههای موشکی بالستیک گرفته تا اقدامات ایران در منطقه، اطلاع داشتیم اما برنامه هستهای ایران مثل تخته سنگی بود که باید از مسیر برداشته میشد. بایدن و تیمش باید این تصویر را که چطور چنین کاری میتواند با استراتژی بزرگتر منطقهای متناسب باشد، ترسیم کنند و البته توافقهای اخیر امضا شده بین اسرائیل و کشورهای عربی را هم مدنظر داشته باشند».
اشتون درباره راهکار سوم مینویسد: این کار یعنی کار کردن با کنگره آمریکا برای یافتن راههایی به منظور اطمینان بخشی به این توافق تا زمانی که همه طرفها به آن پایبند باشند و اهداف طولانی مدت تری به عنوان ابزار جلب حمایت از آن ترسیم شود. بازگشت به برجام تنها با اتکا به اختیارات ریاست جمهوری به منظور حفظ آن شاید برای کوتاه مدت کارساز باشد اما توسل به آن رویکردی پایدار و مانا نیست».