«جیک سالیوان»، «ایلان گلدنبرگ» و «دانیل بنایم» که هر ۳ در دولت اوباما نیز نقش فعالی در حوزه سیاست خارجی آمریکا داشتند، خود را برای حضوری پررنگ در وزارت خارجه این کشور در دوران ریاستجمهوری «جو بایدن » آماده میکنند. اندیشکده مرکز امنیت نوین آمریکا (Center for a New American Security) سپتامبر امسال، یعنی ۲ ماه قبل از انتخابات ریاستجمهوری این کشور، در گزارشی تاکید کرد دموکراتها به دنبال حل تدریجی و گامبهگام معمای ایران نیستند و رویکرد دولت اوباما در قبال «مرحلهبندی مذاکرات با ایران» را کنار گذاشتهاند! بر اساس گزارش این اندیشکده وابسته به دموکراتها، آنها به این نتیجه رسیدهاند که باید میان مذاکرات هستهای، منطقهای و موشکی با ایران، نوعی پیوستگی و توازی برقرار کرد. بر اساس این «توازی»، برگزاری هر مرحله از مذاکرات، نباید به مثابه پیششرطی برای انجام مذاکرات بعدی تلقی شود، بلکه لازم است سلسله مذاکراتی موازی -در حوزههای سهگانه ذکرشده- میان ایران، آمریکا، تروئیکای اروپا، چین و روسیه برگزار شود.
در نهایت، هر یک از این پروندهها و مذاکرات، به مثابه قطعات یک پازل و در یک زمان به یکدیگر متصل شده و اضلاع «توافق جامع با ایران» را تشکیل دهد. نکته مهم دیگر اینکه دموکراتها تاکید دارند « برجام »، نقطه آشکارساز امکان تغییر استراتژیها و ثوابت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. یکی از مهمترین دلایل تاکید دموکراتها بر «احیای ظاهری برجام» همین مساله است. انتقاد دموکراتها از ترامپ، بابت چرایی «عهدشکنی» یا «عدم بهرهمندی ایران از منافع برجام» نبود، بلکه آنها معتقد بودند ترامپ با خروج از برجام، «دروازه ورود به حوزه استراتژیک ایران» را تخریب کرد.
با توجه به آنچه اشاره شد، دموکراتها «برجام» را یک «ابزار» و نه یک «سند حقوقی» یا «هدف» قلمداد میکنند! بر همین اساس، قطعا دولت بایدن پس از حضور در کاخ سفید، تن به تعلیق تحریمهای ایران (حتی در صورت اعلام بازگشت به برجام) نخواهد داد. بایدن و دموکراتها معتقدند اگر تحریمهای بانکی، نفتی، اعتباری، بیمهای و... در قبال ایران تعلیق شود، اهرم «فشار هوشمندانه علیه ایران» از بین خواهد رفت. در چنین شرایطی دولت آمریکا نمیتواند پیوستگی این زنجیره خطرناک و ضد منافع ملی ایران را تضمین کند.
سوال اصلی اینجاست: دموکراتها در این باره چه تدابیری را اندیشیدهاند؟ پاسخ این سوال مشخص است: «بازگشت به برجام» در عین «عدم تعلیق تحریمهای ایران»! دموکراتها در مدیریت این بازی ید طولایی دارند! سال 2015 میلادی، زمانی که توافق هستهای میان ایران و اعضای 1+5 مورد تایید کنگره آمریکا قرار گرفت، «جان کری» و «جک لو» وزرای اسبق خارجه و خزانهداری آمریکا در بیانیهای به شرکتها و مؤسسات اعتباری و بانکی در سراسر اروپا و جهان اعلام کردند در عین تعلیق تحریمهای ایران، آنها باید مراقب «ضریب ریسکپذیری سرمایه» خود در آینده باشند! آنها تعلیق تحریمهای ایران را با چاشنی «هشدار» به شرکتهای بینالمللی اعلام کردند. در این میان، هزاران شرکت و کمپانی خصوصی در جهان، پیام دموکراتها را به وضوح دریافت کردند! در نهایت، تعداد انگشتشماری از بانکهای بینالمللی (آن هم به صورت محدود) با ایران وارد تعامل شدند. نتیجه این بازی هدفمند، عدم حضور شرکتهای خارجی در ایران بود. تفاوت این مساله در دوران اوباما و ترامپ این بود که در دوران دموکراتها، شرکتهای خارجی از ترس «ریسک بالای سرمایهگذاری در ایران» وارد این حوزه نشدند و در دوران ریاست جمهوری ترامپ، از ترس «تحریم و مجازات مالی»!
این بار دموکراتها جهت تکرار این بازی، یک پشتوانه عینی نیز دارند: «تجربه دوران ریاستجمهوری ترامپ»! بایدن با استناد به خروج جمهوریخواهان از برجام در دوران ترامپ و امکان تکرار آن در دولت بعدی جمهوریخواه آمریکا، به شرکتها و کمپانیهای بینالمللی هشدار خواهد داد مراقب سرمایههای خود در تعامل اقتصادی با ایران باشند! در عین حال، بایدن تاکید خواهد کرد جلوی این شرکتها را جهت سرمایهگذاری در کشورمان نخواهد گرفت(!)
شاید برخی افراد سادهلوح تصور کنند دموکراتها تا الان صرفا روی پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 متمرکز بوده و بتازگی قصد چینش قواعد و تاکتیکهای بازی خود در قبال کشورمان را دارند! حتی در مواضع برخی دولتمردان ما در قبال پیروزی بایدن در انتخابات 2020، این رویکرد اشتباه و خطرناک قابل مشاهده است. فراتر از همه این موارد، دموکراتها با بازگشت اعلامی به برجام، در آینده قدرت پیدا میکنند با عنوان «عضو حاضر در توافق هستهای»، تهدید استناد به مکانیسم ماشه علیه ایران و کشاندن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد را پیدا کنند!
امیدواریم کسانی که به لبخندهای جو بایدن و عشوههای کریه دموکراتهای بدسابقه دل بستهاند، هر چه سریعتر متوجه شوند دموکراتها حتی از جمهوریخواهان نیز خطرناکترند.
سیدرضا بزرگی