«رای من کجاست؟» از حالا شعار اصلی هر 2 کاندیدای نهایی انتخابات ریاستجمهوری آمریکاست. انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در حالی 2 هفته دیگر برگزار میشود که هر 2 کاندیدا در 2ماه گذشته بارها در نتیجه نهایی انتخابات تشکیکهای جدی داشتهاند و باخت خود را صرفا در صورت تقلب سیستماتیک، محتمل دانستهاند.
آغاز رایگیریهای پستی اما که به طور سنتی رای دادن به این سبک و سیاق به مذاق دموکراتها خوشتر میآید، صدای ترامپ را به طور کامل درآورد و وی از «گم شدن» آرای خود در جریان رایگیری پستی خبر داد. به گفته او، هزاران رأیی که نام او در آنها نوشته شده است و بر سر بزنگاه هر کدام آنها میتواند به داد وی برسد در «سطل زباله» یافت میشوند!
اگر تا چند هفته پیش کلیدواژه انتخابات آمریکا «تقلب» بود، حالا «رای من کجاست» را هم باید به آن اضافه کرد. انتخابات فعلی آمریکا بدون تردید یکی از پرحرف و حدیثترین انتخاباتهای تاریخ این کشور محسوب میشود. ۳ رئیسجمهور آمریکا، جورج بوش، باراک اوباما و خود ترامپ با حرف و حدیثهای فراوان راه ورود به کاخ سفید را برخود هموار کردند تا جایی که با گذشت سالها این حرف و حدیثها همچنان ادامه دارد و نقل محافل دانشگاهی این کشور است. انتخابات 2020 آمریکا از این جهت پرچالشترین انتخابات تاریخ آمریکاست که به طور قطع از همین حالا میتوان مطمئن بود که هیچ یک از 2 کاندیدا، شکست را به راحتی نخواهند پذیرفت. این موضوع درباره شخص ترامپ از اهمیت بیشتری برخوردار است، چه؛ وی صراحتا بارها گفته شکست وی نتیجه چیزی جز تقلب دموکراتها نیست. از اینها که بگذریم چه بایدن برنده نهایی انتخابات باشد و چه ترامپ، چه ادعای دموکراتها درباره تقلب و دخالت سیستماتیک روسها در انتخابات و چه ادعای ترامپ درباره تقلب سیستماتیک دموکراتها در روند انتخابات بویژه در رایگیری پستی درست باشد، نشان از ضعفهای اساسی در ساختار حقوقی و سیاسی آمریکا دارد که خلاصه آن را میتوان در موارد زیر جمعبندی کرد.
1- ساختار سیاسی: ادعای هر 2 کاندیدا نتیجه یک اتفاق است: ضعفهای ساختار سیاسی ـ انتخاباتی آمریکا که به باور هر 2 کاندیدا امکان تقلب یا تخلف گسترده و تاثیرگذار در انتخابات را فراهم کرده است. این ساختار پرابهام و فاسد در چند دهه گذشته توانسته بود با تبلیغات بسیار مدل خود را به عنوان مدل برتر سیاسی در دنیا القا کند اما لااقل در 4 سال گذشته هواداران سرشناس اجتماعی و دانشگاهی هر 2 کاندیدا بارها به صراحت گفتهاند ساختار سیاسی فعلی آمریکا پاسخگوی انتظارات مردم آمریکا نیست. هر 2 کاندیدای نهایی انتخابات در فرآیندی شبهدموکراتیک از 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه به جامعه آمریکا معرفی میشوند و به عبارت دیگر مردم آمریکا چارهای جز انتخاب فرد انتخاب شده توسط رهبران دموکرات یا جمهوریخواه ندارند. کاندیداهای دیگر احزاب آمریکا هم اگر چه زینتالانتخابات هستند اما گاهی حتی هزینه سفر با هواپیمای اختصاصی به ایالتها را هم ندارند!
2- برهم زدن بازی: سخنان هر 2 کاندیدا که یکی به دنبال رایهای در سطل زبالهاش میگردد و دیگری از تقلب سخن میگوید، زمینه اتفاقات غیرمنتظره در فردای انتخابات آمریکا را فراهم میکند. حجم گسترده خرید سلاح توسط مردم آمریکا در چند هفته اخیر به صورت جدی سبب نگرانی جامعهشناسان آمریکایی شده و در برخی محافل جمهوریخواه و دموکرات از احتمال به راه افتادن حمام خون در آمریکا سخن گفته میشود. هر 2 کاندیدا دارای محافل حمایتی خشن و مسلح هستند که سر بزنگاه میتواند مقدمه اتفاقات پیشبینی نشده و به قول برخی کارشناسان «جنگ داخلی» در آمریکا باشد.
3- تصور اینکه یکی از 2 نفر [بایدن یا ترامپ] از این جنگ تمامعیار بتواند براحتی به عنوان رئیسجمهوری بعدی آمریکا سوگند یاد کند، کمی دور از ذهن است. هر 2 سوی ماجرا خود را برای رویاروییهای حقوقی و غیرحقوقی با رقیب آماده کردهاند. نکته اینجاست که چه بایدن و چه ترامپ رئیسجمهوری بعدی آمریکا باشند، نتیجه در اذهان مردم دنیا یکی است: «بیاعتباری آمریکا». آمریکای 2020 در نظر مردم دنیا حتی به آمریکای سالهای اول بعد از جنگ سرد هم شبیه نیست. امروز حتی بزرگترین متحدان آمریکا در اروپا هم اعتبار چندانی برای آمریکا در برنامهریزیهای آینده خود قائل نیستند.
ایده «دموکراسی آمریکایی» دوران جنگ سرد خود را در روزگاری میبیند که رئیسجمهوری مستقر کشورش فریاد میزند: «رای من کجاست؟».
احسان تقدسی