اگر از آمریکاییها بپرسید آیا به نظرسنجیهای انتخاباتی اعتقاد دارند یا نه، با ۲ گروه از پاسخدهندگان مواجه میشوید؛ نخستین گروه طرفداران ترامپ هستند که معتقدند نظرسنجیها در واقع نظرسازی توسط رسانههای جعلی است و رئیسجمهورشان هنوز هم بالاترین میزان محبوبیت را در آمریکا دارد. دومین گروه اما کسانی هستند که چندان هم به ترامپ علاقهای ندارند اما معتقدند مؤسسههای نظرسنجی نتوانستند سال 2016 پیشبینی درستی از وقایع داشته باشند و شکست هیلاری کلینتون را پیشبینی کنند و به همین دلیل چندان هم قابل اعتماد نیستند.
مؤسسههای نظرسنجی و مطبوعات آمریکایی اما بعد از سال 2016 به این نتیجه رسیدهاند مردم آمریکا طرفدار هر کدام از احزاب سیاسی نیز باشند، در نهایت تردیدهایی نسبت به صحت نظرسنجیها دارند.1 برخی اعتقاد دارند نظرسنجیهای ملی درست از آب در نمیآید و جدیدا هم عده دیگری از تحلیلگران اعتقاد پیدا کردهاند نظرسنجیهای ایالتی نمیتواند با اطمینان کامل نتیجه انتخابات را تعیین کند. سال 2016 نظرسنجیهای ملی و ایالتی هر دو به نفع کلینتون بود و مطرح میشد کلینتون فاصله خوبی از رقیب خود ترامپ دارد اما زمانی که نتیجه انتخابات مشخص شد، مؤسسات نظرسنجی به این نتیجه رسیدند حاشیه خطای کارشان بالاتر از حد معمول بوده است و ترامپ با وجود اینکه از کلینتون عقب مانده بود اما میزان این عقب افتادن در نظرسنجیها به آن اندازهای که بتواند در نتیجه نهایی تأثیرگذار باشد، نیست و در واقع هر ۲ نامزد انتخاباتی رقابتی بسیار نزدیک و سخت با هم داشتهاند.
سایت «538»2 که یکی از سایتهای معتبر و معروف در زمینه نظرسنجی و ادغام نظرسنجیهای مؤسسات مختلف است، در پژوهشی که از میان 15 مؤسسه افکارسنجی انجام داده، به این نتیجه رسیده است مشکلات زیادی در کار افکارسنجی مؤسسات آمریکایی وجود دارد.
بر اساس این تحقیقات، مشکلات عمدهای که باعث شده نظرسنجیهای انتخاباتی از سال 2016 به این سو با حاشیههای زیادی همراه باشد و نتواند نتایج قطعی را پیشبینی کند، در وهله اول هزینه بالای نظرسنجیهای دقیق و بیعیب است. در مرحله بعد نوع رفتار مردم با این نظرسنجیهاست، به گونهای که در طول زمان تعداد کمتری از مردم از طریق تماس تلفنی مؤسسات، نظر قطعی و درست خود را درباره انتخاب نامزد مورد نظرشان بیان میکنند. بسیاری نیز از پاسخ به این تماسها و سوالات طفره میروند. البته تغییراتی نیز نسبت به سال 2016 در رویه نظرسنجیهای انتخاباتی به وجود آمده و به طور مثال در حالی که تا قبل از سال 2016، بیشتر نظرسنجیها از طیف تحصیلکردگان آمریکا انجام میشد، زیرا گمان میرفت این افراد بیشتر در رأیگیریها شرکت میکنند، برای سال 2020 توجه به اقشاری از مردم آمریکا که کمتر دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، بیشتر شده است، زیرا نظرسنجیهای 2016 با در نظر نگرفتن این افراد عملا در کار پیشبینی انتخاباتی که این افراد نقش مهمی در آن داشتند، عاجز ماند.
در همین حال، توجه به اقشاری که در مناطق روستایی و بیرون از شهرهای بزرگ زندگی میکنند نیز افزایش یافته است، زیرا این افراد که سال 2016 توجه چندانی در نظرسنجیها به آنها نشده بود، نقش پررنگتری در انتخابات داشتند و توانستند نتیجه انتخابات را به نفع ترامپ تغییر دهند. با این حال هنوز هم رسیدن به نتایج قطعی در مناطق حومه شهر بسیار سخت است، زیرا کماکان بانک اطلاعاتی تلفنهای مردم در سازمانهای نظرسنجی کامل نشده است. برخی مؤسسات نظرسنجی کار را برای خود بسیار راحت کرده بودند؛ آنها به صورت رندوم و بدون توجه به مکان زندگی افراد از آنها سوالاتی راجع به نامزدهای انتخاباتی مدنظرشان میپرسیدند و بعد آنها را در دسته افراد مقیم در یک ایالت خاص جا میدادند، آن هم بدون توجه به مکانی که این افراد زندگی میکنند و اینکه آیا این مکان در حومه شهر قرار دارد یا مرکز شهر یا مناطق روستایی. نکته دیگر استفاده از تلفنهای شهری بود اما حالا مؤسسات نظرسنجی به این نتیجه رسیدهاند بهتر است با تلفنهای همراه نیز نظرسنجی انجام دهند، زیرا بسیاری از مردم با توجه به اینکه در ساعات معینی از روز سر کار هستند یا در چند شیفت کار میکنند، امکان پاسخ دادن به تلفنهای منزلشان را ندارند و در صورتی که با تلفن همراه آنها تماس گرفته شود، راحتتر میتوانند به سوالات پاسخ دهند.
نکته مهم دیگری که تا انتخابات سال 2016 کمتر مورد توجه بود و حالا بشدت مورد توجه قرار گرفته، نظرسنجی از بین مردمی است که برای شرکت در انتخابات و رأی دادن، ثبتنام کردهاند. در سالهای گذشته از تمام مردم درباره نتایج انتخابات نظرسنجی میشد و ممکن بود این افراد با وجود اینکه تمایل خود به یک نامزد انتخاباتی را نشان میدهند اما اصلا در انتخابات شرکت نکنند ولی حالا مؤسسات نظرسنجی شماره تلفن طیفی از مردم را که قرار است در انتخابات حتما حضور داشته باشند در اختیار دارند و میتوانند با اطمینان بیشتری بگویند آنها به چه کسانی رأی میدهند.
با همه این اقدامات اما باز هم مؤسسات نظرسنجی از یک مساله بشدت نگرانند و آن شاخص «بردلی» است؛ شاخصی که بیان میکند تعدادی از افرادی که میخواهند به یک نامزد انتخاباتی رأی دهند، ممکن است فضای سیاسی و اجتماعی به وجود آمده در آمریکا مانع شود بتوانند براحتی و بدون خجالت کشیدن بگویند از کدام نامزد حمایت میکنند و جوابی بدهند که با رأی نهاییشان بشدت متفاوت است. شاخص بردلی در انتخابات سال 2016 اثری بشدت قدرتمند در نتایج انتخابات داشت. حالا اما مؤسسات نظرسنجی باید به دنبال شاخص دیگری باشند؛ شاخصی که نشان میدهد افرادی که میخواهند به ترامپ رأی دهند ممکن است با عصبانیت فراوان تلفن را روی مؤسسات نظرسنجی قطع کنند و آنها را مؤسسات جعلی بخوانند. مؤسسههای نظرسنجی نمیتوانند این افراد را در سبد رأی ترامپ قرار دهند، زیرا آنها به صورت مستقیم نظر خود را اعلام نکردهاند و بدین ترتیب لشکری از افراد عصبانی را که رأی مخفیانه به ترامپ میدهند، تشکیل خواهند داد.
مسأله دیگری که موجب نگرانی مؤسسههای افکارسنجی شده است، بحران کرونا در آمریکاست. آنها اعتقاد دارند ممکن است افرادی بیان کنند در انتخابات شرکت میکنند اما در نهایت در روز رأیگیری به دلیل بالا رفتن میزان مبتلایان به کرونا در ایالتشان یا احتمال ابتلای شخص رأیدهنده به کرونا دیگر نتوانند در انتخابات شرکت کنند.
در نهایت اما مؤسسات نظرسنجی از این مساله شکایت دارند که شاید نحوه شمارش آرا بویژه آرای پستی که با جنجالها و حاشیههای زیادی همراه بوده است، به گونهای باشد که نتایج نظرسنجیها کاملا اشتباه از آب دربیاید. از هماینک، هم نامزد دموکرات نگران این مساله است که دولت ترامپ مانع شمارش آرای پستی شود و هم ترامپ نگران است مؤسسات کوچک وابسته به دموکراتها که کار شمارش آرا را انجام میدهند، هزاران رأیی را که به نفع ترامپ داده میشود از بین ببرند. نکته جالب اینجاست که بر اساس همین نظرسنجیها تنها 13 درصد مردم اعتماد دارند کار شمارش آرا عادلانه و دور از تقلب انجام میشود!
فرزانه دانایی