به لطف نظام ناموزون حاکم بر جهان در غمبارترین شرایط نیز همیشه چیزی برای خندیدن پیدا میشود. آخرین نمونه آن میتواند نامه پنجشنبه گذشته یکی از مدیران یونیسف در تقدیر از عربستان سعودی باشد. «هنریتا فور» مدیر اجرایی صندوق کودکان ملل متحد(یونیسف) در نامهای به «مرکز امداد و اقدامات بشردوستانه ملک سلمان» نقش پادشاهى سعودى براى اقدامات بشردوستانه در حمایت از کودکان یمن را ستود! این تقدیر وقتی جالبتر میشود که بدانیم یونیسف دو سال پیش طی گزارشی درباره وضعیت کودکان یمن در جنگی که عربستان به این کشور تحمیل کرده نوشت: «در هر ده دقیقه یک کودک در یمن جان میدهد.» تنها در یک مورد آگوست 2018 اتوبوس دانشآموزان یمنی در ضحیان؛ هنگام بازگشت از گردش توسط جنگندههای سعودی بمباران شد و 40 کودک زیر 15 سال در این حمله وحشیانه به شهادت رسیدند. 28 جون 2019 سازمان ملل در گزارش خود اعلام کرد: «در 5 سال و نیم گذشته(از زمان حمله عربستان به یمن در سال 2013) بیش از 7500 کودک در یمن کشته یا معلول شدهاند.» «ویرجینیا گامبا» نماینده ویژه سازمان ملل در امور کودکان در بحران، وضع را از این هم وخیمتر دانست و گفت: «آسیب کودکان در یمن از زمان این گزارش بدتر شده است.» با این حال صندوق کودکان ملل متحد(یونیسف) تصمیم گرفت چشمش را بر همه این جنایات ببندد و اقدامات بشردوستانه ملک سلمان را ستایش کند. این نهاد بینالمللی با این کار یکبار دیگر نشان داد مهم نیست چه مقدار دستانتان در خون انسانهای بیگناه فرو رفته باشد مهم این است که در مناسبات بینالمللی کدام سمت ایستاده باشید؛ اگر در سمت آمریکا، متحدان و وابستگانش باشید کثیفترین جنایات هم برای شما اقدامی بشردوستانه تلقی خواهد شد تا جایی که میتوانید ریاست کمیته مشورتی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را هم برعهده بگیرید.
در جریان جنگ سوریه این اتفاق به شکل دیگری تکرار شد. از سال 2013 آمریکا بارها «بشار اسد» را به استفاده از تسلیحات شیمیایی متهم کرد؛ ادعایی که هر بار از طرف دولت سوریه رد میشد. آمریکاییها حتی توانستند پای سازمان ملل را هم به میان بکشند. اگرچه شواهد موجود درباره استفاده ارتش سوریه و تروریستهای مخالف دولت سوریه از این تسلیحات به یک اندازه برابر بود اما سازمان ملل متحد گزارشهایی در محکومیت استفاده بشار اسد از سلاحهای شیمیایی منتشر کرد. البته آمریکا و به تبع آن سازمان ملل در موارد دیگر هرگز این اندازه بشردوست ظاهر نشدند! آنها در طول جنگ هشتساله عراق علیه ایران نه تنها نگران استفاده صدام حسین از سلاحهای شیمیایی نبودند بلکه طبق اسناد سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) که سال 2013 منتشر شد آمریکا بهعنوان یکی از اعضای شورای امنیت سازمان ملل مواد اولیه ساخت تسلیحات شیمیایی را در اختیار رژیم بعث عراق میگذاشت. آنها در تمام مدت جنگ از حملات شیمیایی صدام علیه ایران باخبر بودند اما برخلاف احساس مسئولیتشان درباره دولت سوریه، کوچکترین تلاشی برای محکومیت صدام حسین و رژیم بعث عراق صورت نمیگرفت. 26 آگوست 2013 وقتی «فارین پالیسی» از «ریک فرانکونا»(وابسته نظامی آمریکا در بغداد طی جنگ هشتساله عراق علیه ایران) پرسید عراق شما(آمریکا) را از حملات شیمیایی به ایران مطلع میکرد؛ فرانکونا پاسخ داد: «عراقیها هرگز به ما نگفتند که از گاز اعصاب استفاده میکنند؛ مجبور هم نبودند که بگویند چون ما خودمان میدانستیم.» آمریکا حتی از تصویب قطعنامههایی که این حملات را محکوم میکردند نیز ممانعت کرد. در واقع صدام حسین تا وقتی همسو با منافع آمریکا پیش میرفت هرگز شامل دغدغههای حقوقبشری آمریکا و سازمانهای بینالمللی نشد چون یک مهره خودی بهحساب میآمد.
این ماجرا در آمریکای لاتین به مراتب مضحکتر است. جایی که «لوئیس پوسادا کاریلس» پس از چندین بمبگذاری و عملیات تروریستی توانست در ایالات متحده مؤسسهای بشردوستانه تأسیس کند! کاریلس یکی از عوامل اصلی بمبگذاری در هواپیمای مسافربری کوبا در سال 1976 بود، حادثهای که منجر به کشتار ۷۳ نفر شد. او همچنین به اعتراف خودش در مصاحبه با روزنامه نیویورکتایمز در انفجارهای زنجیرهای هتلهای هاوانا که به مرگ یک ایتالیایی منجر شده بود دست داشته است. کاریلس مدتی نیز برای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) کار میکرد. همین ارتباط دوستانهاش با آمریکا سبب شد تا به این کشور پناهنده شود و در کمال تعجب بنیادی مدنی و انساندوستانه به نام «بنیاد ملی کوبا - آمریکا» را پایهگذاری کرد. دولت ایالات متحده بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲، از طریق موقوفه ملی دموکراسی(NED) تأمین مالی بنیاد ملی کوبا - آمریکا را برعهده داشت. گروهی مخالف کاسترو که در حومه شهر میامی مستقر بودند. اینکه چطور میشود از تروریستی بدسابقه مثل کاریلس با کارنامه بمبگذاریهای متعدد در اماکن غیرنظامی، چهرهای بشردوستانه ارائه داد را احتمالا فقط مقامات آمریکایی میتوانند پاسخ دهند. اگرچه پاسخ این سؤال مثل همیشه تکراری است؛ کاریلس نیز مثل صدام حسین، ملک سلمان و بسیاری افراد دیگر در دایره دوستان آمریکا قرار داشت.
«افراین ریوس مونت» دیکتاتور نظامی گواتمالا نیز یکی دیگر از این افراد بود. اکثر منابع در نقش او برای کشتار بیش از دویست هزار نفر از مردم گواتمالا هیچ تردیدی ندارند؛ اتفاقی که به نسلکشی گواتمالا معروف شد. سال 1996 کارگروهی با عنوان «شفافسازی تاریخی» تحت نظر سازمان ملل برای تحقیق درباره این نسلکشی تاریخی تشکیل شد. گزارشی که این کارگروه پس از مدتها تحقیق و بررسی در سال 1999 منتشر کرد عمق فاجعه را نشان میداد: «ایالات متحده طی وحشیانهترین درگیری مسلحانه در آمریکای مرکزی یعنی جنگ داخلی 36 ساله گواتمالا، به نظامیان گواتمالایی که مرتکب «نسلکشی» مایاها شده بودند پول و آموزش داده است.» این کارگروه آموزش افسران گواتمالایی در فنون ضد شورش توسط ایالات متحده آمریکا را عاملی اساسی ذکر کرد که «در طول درگیریهای مسلحانه، تأثیر قابل توجهی در نقض حقوق بشر داشته است.» با این حال نه تنها هیچ محکومیت بینالمللی متوجه مقامات آمریکایی و دیکتاتور نظامی گواتمالا نشد بلکه «رونالد ریگان» رئیسجمهور وقت ایالات متحده در ستایش او گفت: «من میدانم که رئیسجمهور ریوس مونت مردی با شخصیتی کامل و متعهد است. میدانم او میخواهد کیفیت زندگی را برای همه گواتمالاییها بهبود ببخشد و عدالت اجتماعی را ارتقا دهد. دولت من هر کاری که بتواند برای حمایت از تلاشهای مترقی وی انجام خواهد داد.» مقامات آمریکایی درگیر این کشتار نیز هیچ وقت محاکمه نشده و حتی ارتقا پیدا کردند. «الیوت آبرامز» که اکنون بهعنوان «مسئول پرونده ایران» از سوی کاخ سفید معرفی شده است آن روزها یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه آمریکا بود که کاملاً از دیکتاتور نظامی گواتمالا و جوخههای ترور تحت امر او حمایت میکرد. «استفن مایلز» مدیر اجرایی گروه «پیروزی بدون جنگ» درباره سابقه ننگآور آبرامز میگوید: «دوره کاری آبرامز در قبال السالوادور، گواتمالا، نیکاراگوئه و پاناما مملو از بدترین وسوسههایی است که سیاست خارجی آمریکا به خود دیده است، یعنی جنگطلبی، نقض گسترده حقوق بشر و حمایت از رژیمهای خودکامه.» قطعنامهها و تحریمهای حقوق بشری سازمانهای بینالمللی هیچ وقت گریبان دیکتاتورهای مورد حمایت آمریکا را نگرفت چون همه آنها خودی تلقی میشدند.
قوانین بشردوستانه این سازمانها برای غیرخودیها نوشته شده بود؛ برای شخصیتها و کشورهای مستقلی که حاضر به زندگی زیر سایه آمریکا نمیشدند. فرانکلین روزولت سیودومین رئیسجمهور آمریکا جمله مشهوری درباره «آناستازیو ساموزا» دیکتاتور نیکاراگوئه که از قضا او هم مورد حمایت ایالات متحده بود، دارد: «او شاید حرامزاده باشد، اما حرامزاده خودمان است.»
سید محمدعماد اعرابی