«شهید محمد حسین حمزه» در پانزدهمین روز از روزهای سرد اسفند ماه سال 1365 با مصادف 1407هجری قمری،5رجب المرجب در خانواده ای متدین و مذهبی به دنیا امد.
در شرایطی بدنیا آمد که دو دایی شهید و یک عموی اسیر در دست بعثیان خاطراتش را رقم میزد و پدرش هم پاسدار و رزمنده بود که وی با فرهنگ ایثار و شهادت رشد کرد.
محمدحسین در همان نوزادی به بیماری سختی مبتلا شد وسه بار عمل جراحی کرد.
اما نکته ایی که باعث شد محمد حسین با بقیه کمی فرق داشته باشد روحیه جهادی او بود..
از همان بدو کودکی و نوجوانی در مسجد و پایگاه بسیج فعالیت های گسترده ای داشت.
باتوجه به روحیه و علاقه ایی که به مسائل نظامی داشت آخرین مدل سلاحهای سبک وسنگین دنیا را از اینترنت دریافت می کرد و با مهندسی معکوس با پیچیده گی آنها آشنا می شد و در صورت ضرورت در بسیج و تداوم آموزش سپاه، تدریس می کرد.
کم کم شایستگی خودش را نشان داد تا لیاقت استادی آموزش سلاح های پیشرفته و به روز دریافت کرد.
محمد حسین در سال 83 جذب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
تا زمان شهادتش برهه ای از زمان خاص و خاطره آمیز همکاران و همرزمانش است.
در میادین مختلف و مراسمات و یادمانها و یادبودها حاضر بود یادواره شهدا عضو فعال و مبتکر، یادمانهای دفاع مقدس، راوی و راهنما و مجری مراسم اعتکاف، خدمتگزار ساخت و ساز مسجد و حسینیه، کارگری پر تلاش، ساخت فیلم های کوچک برای خانواده شهدا فعال، بالاخره هر جا که خلاُیی احساس می کرد آنجا را با حضور فعالش پر می ساخت.
در خدمت به مردم سر از پا نمی شناخت، از جمع آوری کمکهای مردم برای کمک به محرومین گرفته تا نیروی مقاومت و دردعای ندبه، نماز جمعه،زیارت عاشورا.
محمد حسین در سال 1386 با خانواده مذهبی و پاسدار از نسل سادات شهرستان طالقان، روستای اورازان ازدواج کرد.
دو تا از عموهای همسرش بنامهای حسن و حسین میر نوراللهی بشهادت رسیده بودند، صحنه جالبی بود و چه تفاهمی بین این دو کبوتر وجود داشت دو دایی داماد شهیدبودند و دو عموی عروس هم در زمان دفاع مقدس به شهادت رسیدند.
حاصل این ازدواج دو فرزند بنامهای محمد محسن و زینب است، و یک مسافر در راه، که دیگر چهره پدر را نمی بیند...
محمد حسین عاشق ولایت، بود که حضور همیشگی چفیه بر دوشش نشان از همرنگی با امام خامنه ای را داشت،،
با دیدن شرایط خاص سیستان و بلوچستان دو بار به ماموریت داوطلبانه به آن مناطق رفت سپس برای کمک به مدافعان حرم به سوریه اعزام شد، بار اول در سال94 بمدت 3ماه از حرم عمه سادات دفاع کرد.
اما در بازگشت به وطن بدون همرزم شهیدش محمد طحان، او را کاملا در نقطه غیرت و قدرت ادامه راه شهدا قرار داد.
برای بار دوم هم داوطلب با نیروهای تیپ عازم به سوریه منطقه حلب شد، مسوولیت فرماندهی گروهان را در خط پدافندی بعهده گرفته بود، از آنجا که منطقه جنوب شرقی حلب، از حساس ترین نقطه های درگیری سوریه است، در خط مقدم مستقر شد.
تحرکات قوی دشمن در آن منطقه باعث محاصره و دستور عقب نشینی صادر شد، لازم بود عده ای جان فدا، خط را نگهدارند تا نیروها به راحتی عقب نشینی کنند، محمد حسین یک لحظه فهمید که اگر این نقطه را خالی کنند دشمن همه را قتل عام می کند، فریاد میزد که باید بایستیم اینجا خونها ریخته شده تا حفظ شود در همین حالت گلوله باران سلاح های دشمن امان ادامه سخن را به وی نداد.
شهید "محمد حسین حمزه" هفته گذشته روز پنجشنبه 26 فرودین ماه ساعت 8:30 در حین عملیات مستشاری به دست تکفیری ها در سوریه به شهادت رسید.
محمد حسین همانگونه که در وصیت نامه اش از خدا خواسته بود تا همانند امام حسین(ع) بشهادت برسد ترکش گلوله گلویش را میدرد و سمت چپ بدنش همچون مادرش زهرای اطهر و بدن سید الشهدا تکه تکه و متلاشی می شود و با رقص خونین عاشق در برابر معشوق به خیل شهدای جهان اسلام می پیوندد.
منزل ابدی شهید حمزه گلزار شهدای امامزاده یحیی(ع) سمنان است.
"روحش شاد، راهش پر رهرو باد"