به نقل از پیام جغتای، اولین بار وقتی او را دیدم که سه یا چهار سالش بود و دستش را پدرش گرفته بود و با هم در کوچه های روستا راه می رفتند ولی متوجه نشدم که نمی تواند ببیند و نابیناست، یعنی خودم هم کودک بودم و این چیزها را نمی فهمیدم ولی برای دومین بار وقتی او را دیدم که در همایش تجلیل از دانش آموزان نخبه شهرستان جغتای به مناسبت دهه فجر سال قبل مشخصاتش را مجری برنامه بعد از پخش کلیپی از وضع زندگی و امکانات آموزشی او، برای حاضرین می خواند: «علی زمندی دانش آموز روشن دلی که در کنکور سراسری و در مصاف با دانش آموزان عادی حائز رتبه 267 شده است و اکنون در رشته حقوق دانشگاه حکیم مشغول به تحصیل است و...»
نامش را به عنوان اولین نفر خواندند، تمام سالن به احترام اراده و نبوغ علی روی پا ایستادند و برای مدتی طولانی تشویقش کردند و بعضی از حاضرین در سالن هم که بی اراده اشک در چشمانشان حلقه بسته بود چرا که تجلی اراده و نبوغ علی در مصاف نابرابر با معلولیت و فقری که او با آنها دست به گریبان بوده است، همه را دچار بهت و حیرت و البته شوقی معنوی کرده بود.
علی به کمک عموی خودش که در سالن حاضر بود از برابر حاضرین عبور کرده و در آغوش یک یک مسولان شهرستان قرار گرفت و بعد از گرفتن تقدیرنامه و جایزه دوباره روی صندلی اش نشست و سایر نخبه ها و برگزیده های شهرستان هم تجلیل شدند و از آن لحظه به بعد دیگر چیزی از او و زندگی پر از فقر و محرومیت خودش و خانواده اش در جایی گفته نشد.
اما وقتی مدتی بعد با جزییات زندگی علی آشنا شدم و فقر و محرومیت سنگین او و خانواده اش را دیدم، کمی برایم باورش سخت بود، اتاقی حدودا 12 متری برای خانواده ای 5 نفره، دیواری کاهگلی که روی سینه اش لوح های تقدیر علی را با افتخار نگه داشته بود، تلویزیونی قدیمی و دستگاه ویدئویی که علی نوارهای درسش را به وسیله آن گوش می کند و به حافظه اش می سپارد و...
دیدن این صحنه ها با حساب و کتاب ذهنم همخوانی نداشت چرا که هر روز لابلای خبرهای فضای رسانه مسولان بهزیستی و کمیته امداد آمارهای رنگارنگی ارایه می دهند و گوش فلک را با الفاظی همچون فقر زدایی، اشتغال و مددرسانی هایشان کر کرده اند؛ اما اینجا اوضاع با این آمارها با هم نمی خوانند.
و درد آورتر از همه این که فیش های حقوقی مدیران برخی موسسات و بانک ها و ادارات تا عدد 710 میلیون تومان برای یک ماه هم پیش رفته است ولی زندگی این جوان نخبه شاید با یک درصد این ارقام هم زیر رو بشود ولی حیف و صد حیف که هرگز دنیای پر زرق و برق آن مدیران زندگی نخبه های مظلومی چون علی را نخواهند دید و هرگز لمس نخواهند کرد.
انتهای پیام/رض