به نقل از تهران نیوز ، در طول ۸ سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تمامی دنیا از کمک به عراق در این جنگ بهصورت مکرر دریغ نکردند. نقض حقوق بینالملل هم از سوی خود دولت عراق صورت میگرفت که از سلاحهای شیمیایی و میکروبی در جنگ استفاده میکرد و هم از سوی کسانی که دولت عراق را با اینگونه سلاحهای ممنوعه مجهز میکردند.
در تاریخ ۷ و ۸ تیرماه ۱۳۶۶، هواپیماهای بمبافکن عراقی با بمبهای شیمیایی به ۴ نقطه پرازدحام و متراکم جمعیتی شهر سردشت حمله کردند و زن و کودک و خرد و کلان مردم بیگناه آن شهر و اطراف آن را آماج گازهای کشنده و دهشتناک شیمیایی قراردادند.
دردمندتر آن است که این حملات از چشم جهانیان پوشیده ماند. رسانههای غرب که دول آنها تأمینکننده این سلاحهای مرگآفرین بودند؛ به عدم انعکاس این حقایق دردناک و کتمان آن پرداختند.
حملات شیمیایی این رژیم علیه رزمندگان ایرانی در طول جنگ همواره ادامه یافت و این امر در حالی بود که دولت عراق خود بهتنهایی توان ساخت سلاحهای میکروبی و شیمیایی را نداشت.
استفاده صدام از سلاح شیمیایی در مقابل نظامیان و غیرنظامیان
اولین باری که ارتش عراق از سلاح شیمیایی در جنگ استفاده کرد به ۲۷ مهرماه ۱۳۵۹ در منطقه جنوب استان خوزستان برمیگردد. در این سال عراق چهار بار از سلاح شیمیایی از نوع تاولزا (گاز خردل) استفاده کرده که ۱ مصدوم و ۲۰ شهید به دنبال داشت.
اعتراض ایران به این اقدام غیرانسانی عراق سبب شد تا رادیوی رسمی عراق این اتهام را انکار نمود؛ ولی در طول عملیات رمضان و خیبر بمبهای شیمیایی تولید عراق به کمک توپخانه و هواپیما به شکل گستردهای مورداستفاده قرار گرفت.
در واقع عراقیها نهتنها خط دفاعی رزمندگان ایران را با سلاحهای شیمیایی میشکستند، بلکه از طیف گستردهای از این سلاحها علیه شهروندان غیرنظامی نیز استفاده میکردند.
توسل عراق به سلاحهای شیمیایی بهطور محدود، از زمان آزادسازی خرمشهر به کاربرد گسترده آن را پس از پیروزیهای بزرگ ایران و شکست نیروهای عراق به ترتیب در عملیاتهای والفجر ۲، والفجر ۴، خیبر، بدر منجر شد و حاصل این جنایت، شیمیایی شدن ۱۰۰هزار ایرانی بود که هر سال شاهد شهادت تعدادی از این عزیزان هستیم.
موزه صلح تهران؛ یکی از موزههای عضو شبکه بینالمللی موزههای صلح
هدف اصلی موزه صلح تهران، ترویج فرهنگ صلح از طریق نشان دادن پیامدهای ناگوار جنگ و خشونت و آثار زیانبار آن بر انسانها و محیط زیست است.موزه صلح در ساختمان اهدایی شهرداری تهران واقع در در پارک شهر ، در مرکز شهر تهران قرار دارد و بنیان گذاران آن اعضای انجمن حمایت از قربانیان سلاحهای شیمیایی بودند.اعضای این موزه اغلب داوطلبانی هستند که بصورت افتخاری با موزه همکاری میکنند و تعدادی از آنان خود قربانیان سلاحهای شیمیایی هستند که بعنوان راهنمایان موزه به فعالیت مشغول هستند.
این موزه بعنوان یک سازمان مردم نهاد (NGO) و تحت نظر هیئت مدیره اداره میگردد. اگر چه موضوع کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ عراق علیه ایران و پیامدهای آن در این موزه بصورت برجسته تری مورد توجه قرار گرفته اما موضوعات دیگری همچون بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی در ژاپن، جنگهای جهانی اول و دوم، کاربرد سلاحهای ممنوعه در جنگها (بمبهای خوشهای – مین و سلاحهای حاوی اورانیم) و آثار و عوارض هر کدام از این سلاحها در قسمت های دیگر موزه نشان داده شده است.
مدیرموزه صلح تهران: استفاده از سلاح های شیمیایی خلاف قواعد حاکم بر جنگ است
محمدرضا تقی پور مدیر موزه صلح تهران در گفتگو با «تهران نیوز» با اشاره به اهداف این موزه می گوید:یکی از اهداف مهم تاسیس موزه صلح تهران و انجمن حمایت از قربانیان سلاحهای شیمیایی، حمایت از قربانیان نظامی و غیرنظامی سلاحهای شیمیایی است که در طول جنگ ایران و عراق استفاده شده است. با وجود آن که خودم مستقیماً قربانی این سلاحهای ممنوعه نیستم، وی به دلیل احساس وظیفه برای آگاهیبخشی پیرامون سلاحهای کشتار جمعی و نیاز همگان برای ساختن فرهنگ صلح، به این انجمن مردم نهاد و موزه صلح پیوستم.
وی ادامه می دهد:جنگ پدیده شومی است و مدام اتفاق میافتد. مرگ، جراحت و اسارت بخشی از پیامدهای جنگ هستند اما استفاده از سلاحهای شیمیایی، غیرانسانی و برخلاف تمام قواعد حاکم بر جنگ است.
به اعتقاد تقی پور،یکی از ویژگیهای موزه صلح تهران این است که با نسل جوان در ارتباط است و صلح به تاریخ نخواهد پیوست و امروز بسیار لازم است که درباره آن صحبت شود.
انجمن حمایت از قربانیان سلاحهای شیمیایی
انجمن حمایت از قربانیان سلاحهای شیمیایی (SCWVS) یک سازمان غیر دولتی و مردم نهاد (NGO) است که در سال ۱۳۸۲ براساس قانون ثبت سازمانهای مردم نهاد تأسیس گردید.عمده ترین اهداف این انجمن فراهم آوردن حمایتهای پزشکی ، اجتماعی، حقوقی و فرهنگی برای دهها هزار نفر از جانبازان شیمیایی (از جمله هزاران نفر مصدوم غیرنظامی) است که از عوارض ناشی از حملات شیمیایی در طول ۸ سال جنگ عراق علیه ایران در رنج است. همچنین تلاش در جهت بالا بردن کیفیت زندگی و سلامت قربانیان سلاحهای شیمیائی و افراد خانواده آنها از جمله اهداف تأسیس این انجمن است.
از آنجا که اغلب اعضای هیئت موسس و هیئت مدیره انجمن، خود از قربانیان سلاحهای شیمیایی هستند و رنج ناشی از مصدومیت با این سلاحهای غیر انسانی را تجربه کرده اند، این انجمن تمام سعی خود را معطوف به کاستن از آلام مصدومان شیمیایی و احقاق حقوق آنان و نیز اطلاع رسانی در زمینه پیامدهای انسانی و زیست محیطی سلاحهای شیمیایی نموده است و در حال حاضر این انجمن به جز تهران،در اکثر استانهای کشور با مشارکت جانبازان شیمیایی دایر شده است.
حسنی سعدی جانباز شیمیایی ۷۰ درصد: آرزو دارم که دنیایی عاری از سلاح های شیمیایی داشته باشیم
حسن حسنی سعدی جانباز ۷۰درصد شیمیایی در سال ۱۳۸۴به همراه خانوادهاش برای زندگی به تهران آمد تا راحتتر به بیمارستانها و پزشکان دسترسی داشته باشد. در همین زمان بود که او با اعضای یک سازمان مردم نهاد به نام انجمن حمایت از قربانیان سلاحهای شیمیایی و موزه صلح تهران آشنا شد..بیش از ۱۰ سال است که بهصورت داوطلبانه برای آگاهسازی و ترویج فرهنگ صلح و دوستی در این انجمن مشغول به فعالیت است. او اعتقاد دارد که کر او تازه شروع شده است و به دنبال آن است که درباره عواقب وحشتناک سلاحهای شیمیایی اطلاعرسانی کند. عقیده و تلاش او این است که انتقال تجربیاتش و بحث و گفتوگو برای ساختن یک دنیای صلحآمیز، ضروری است. دنیایی عاری از سلاحهای شیمیایی.
وی در سال ۱۳۸۷ به هیروشیما سفر کرد و با بازماندگان بمباران اتمی آشنا شد و سپس در سال ۱۳۹۰ در سفر به ویتنام با قربانیان حملات شیمیایی آمریکا به این کشور آشنا شد. او اکنون عضوی از جنبش جهانی بر علیه جنگ و سلاحهای کشتار جمعی است.
سال ۶۴ در جریان عملیات والفجر ۸ او و تعدادی از همرزمانش در واحد اطلاعات عملیات، در کنار اروند رود مستقر شده بودند که در جریان بمباران هواپیماهای دشمن در ساعت ۸ صبح دپار مسمومیت شدند.حسنی سعدی در گفتگو با «تهران نیوز» در خصوص ماجرای شیمیایی شدنش می گوید: بعد از بمباران، بوی سیر در فضا پیچیده بود و از آنجا متوجه شدم که دشمن از عامل شیمیایی استفاده کرده است. از طرفی، اگر هواپیما جنگی بود، زنده نمی ماندم. در همان لحظه صورتم شروع به سوزش کرد. باورم نمی شد که شیمیایی شدم. مرا به اورژانس بردند و از آنجا به بیمارستان منتقل کردند. مدام حالت تهوع داشتم. سوزش چشم امانم را بریده بود .مدام توی چشمم قطره می ریختند.وضعیت جسمانی ام آنقدر حاد بود که مرا به بیمارستان لبافی نژاد تهران منتقل کردند. ۱۵ روز در حال کما بودم. خانواده ام که از مکانم مطلع شدند، به ملاقاتم آمدند. آنها خیلی خوشحال بودند که زنده ام. بعد از چند هفته، با آنها به کرمان برگشتم و در خانه تحت درمان بودم.
عوارض و مشکلات ضایعه شیمیایی
این جانباز ۷۰درصد شیمیایی در ادامه با اشاره به مشکلاتش می گوید: از سال ۷۰ به بعد، مشکلات چشمم بروز پیدا کرد؛ تا جایی که سال ۷۲ به طور کامل نابینا شدم. به سفارش دکتر، به شمال کشور سفر کردم تا از آب و هوای تمیز و مرطوب آنجا استفاده کنم. من و خانواده ام ۱۳ سال شمال کشور زندگی کردیم و در این مدت، حالم روز به روز مساعد تر می شد؛ به طوری که می توانستم راه بروم و همه جا را واضح ببینم. در حال حاضر هم مدام اشک از چشمانم جاری می شود و هنوز هم تحت درمان پزشک چشم هستم.
ملک پور جانباز ۷۰درصدشیمیایی:فقط یک قدم با شهادت فاصله داشتم
خلیل ملک پور جزو رزمندگان واحد اطلاعات عملیات لشگر ثارالله بود و وظیفه ثبت مشخصات اسیران عراقی را بر عهده داشت. او سالهاست که با مشکلات زیادی در کرمان دست به گریبان است. وی در گفتگو با «تهران نیوز» می گوید:نخستین بار در عملیات خیبردر منطقه”جفیر” کمی تحت تاثیر گازهای شیمیایی دشمن قرار گرفتم. مصدومیتم زیاد جدی نبود ، اما دومین بار در بهمن ۶۴ در عملیات والفجر۸ در فاو به شدت شیمیایی شدم.
وی ادامه می دهد: با شهیدان “مسعود دیندار” و “یدالله وزیری” در سنگر نشسته بودیم. فرمانده مان آمد و از آن دو بردار خواست تا برای رفتن به فاو آماده شوند. همان موقع از جایم بلند شدم و به بیرون سنگر رفتم تا به فرمانده بگویم؛ نام مرا هم در لیست اعزامی ها بنویسد. درست در همان لحظات هواپیمای دشمن بمباران شیمیایی را شروع کرد. باور کردنش برایم سخت بود،چون یکی از راکتها در سنگر افتاد، در همان جایی اصابت کرد که من دقیقه ای پیش آنجا نشسته بودم و موجب شهادت آن ۲همرزمانم شد.
اعزام مصدومین شیمیایی به لندن
ملک پور اشاره ای به روزهای سخت درمانش می کند و می افزاید: در بیمارستان تهران، صورتم تاول های شدیدی زده بود، چشمانم کاملا بسته شده و هیچ جا را نمی دیدم، مدام حالت تهوع داشتم و هر لحظه و ساعت همانند ماه و سالی سخت و دیر می گذشت.پدر ومادرم که از محل بستری شدنم اطلاع پیدا کرده بودند به ملاقاتم آمدند. بعد از ۳ روز به بیمارستانی در شهر لندن در کشور انگلیس اعزام شدم وبه مدت ۵۰روز آنجا تحت مداوا بودم و در این مدت مجبور بودم با تحمل درد و سوزش زیاد روزانه ۳ بار به حمام بروم و بدنم را شستشو کنم تا تاول ها از روی پوست بدنم جدا شوند.
وی ادامه می دهد:در مدتی که در بیمارستان انگلیس بودم وضعیت جسمانی ام روز به روز بهتر شد و بالاخره به تهران وبعد به کرمان برگشتم.هنوز به خوبی نمی توانستم چشمانم را باز نگه دارم، نور اذیتم می کرد.به مرور زمان زخم های چشمم برطرف شد و توانستم چشمانم را باز کنم.در این مدت از عینک دودی استفاده می کردم.
مشکلاتی که جانبازان شیمیایی را آزار می دهد
حسن میرنسب یکی دیگر از جانبازان شیمیایی است که در شیراز زندگی می کند. وی در گفتگو با تهران نیوز می گوید:نخستین بار در عملیات والفجرمقدماتی در شلمچه شیمیایی شد.روز ۲۱بهمن بود که گردان حضرت زینب (س) وارد عملیات شد. ما ۳روز در حال عملیات بودیم و مبارزه شبانه روز ادامه داشت. گردان ما هم توانست دهها عراقی را اسیرکند.در این عملیات من مسئول دسته گردان حضرت زینب (س) بودم . تک تیراندازی هم می کردم. در اینجا بود که دشمن دوباره ما را مورد هدف بمب های شیمیایی قرار داد و دست به یکی از بزرگترین جنایتهای جنگی اش زد و دوباره شیمیایی شدم.
این جانباز عزیز سال ۶۱ ازدواج کرده و در حال حاضر صاحب ۸فرزند است.او به جانبازان شیمیایی سفارش می کند که کمتر از داروهای شیمیایی استفاده کنند و بیشتر به ورزش روی بیاروند. میرنسب اشاره ای به مشکلاتش می کند و می افزاید: به دلیل وضعیت شیمیایی که دارم، قادر به رانندگی نیستم.به تنهایی نمی توانم از وسط خیابان عبور کنم.باید یک همراه داشته باشم تا مرا از عرض خیابان عبور دهد.چشمانم ضعیف هستند و فاصله حقیقی ماشین ها را متوجه نمی شوم.
وی ادامه می دهد: گاهی ریزش اشک از چشمانم در اماکن عمومی برایم درد سر ساز می شود.دیگران تصور می کنند که ما مبتلا به یک بیماری خاص شدیم و از ما دوری می کنند. این نشان می دهد که جامعه ما نیازمند یک فرهنگ سازی جامع برای نوع شناسایی و رفتار با جانبازان است. ما سال هاست که از داخل بدنمان زجر می کشیم و این سختی هایمان در ظاهر بارز و پیدا نیست.مردم باید بدانند که یک جانباز شیمیایی چه سختی می کشد وبیشتر آنها را درک کنند.
به گزارش تهران نیوز، مظلومیت ایران در قربانی شدن سلاح های شیمیایی بر هیچ کشوری پوشیده نیست اما نیاز است که مسئولان کشورمان به ویژه بنیاد شهید و امور ایثارگران و همچنین وزارت امور خارجه با پیگیری های خود، حقوق جانبازان شیمیایی ایرانی را از مجامع بین المللی و دادگاه لاهه پیگیری کنند و صدای مظلومیت این جانبازان را به گوش همگان برسانند.