فؤاد ایزدی مدیر مرکز پژوهشی سیاست خارجی و دیپلماسی دانشگاه تهران، با حضور در 228 قسمت برنامه «بدون توقف» که هفتم اسفندماه از شبکه سه سیما به روی آنتن رفت با اشاره به تعاملات و اختلافات کشورهای آمریکا و چین به تشریح چگونگی قدرت گرفتن آمریکا در گذشته و جایگاه این کشور در آینده پرداخت.
اخبار سیاسی - فؤاد ایزدی در ابتدای برنامه «بدون توقف» به تاریخچه رقابت و اختلافهایی که بین چین و آمریکا در حوزههای اقتصادی، سیاسی و نرمافزاری وجود دارد، پرداخت و گفت: یک زمانی در آمریکا اجماع شد که چین را باید وارد سیستم اقتصادی دنیا کنیم یعنی سیاسیون آمریکا زمان جنگ سرد در اوائل دهه ۷۰ زمانی که نیکسون به همراه کسینجر به چین سفر کرد، معتقد بودند که اگر چین به آمریکا نزدیک شود از خیمه کمونیسم خارج شده و این ضربهای برای شوروی است، چون در اوائل دهه 70 هنوز جنگ سرد در بالاترین سطح خودش در جریان بود.
وی در ادامه تصریح کرد: از آن طرف اقتصادیون آمریکا هم استقبال کردند و گفتند به دلیل جمعیت بیش از یک میلیاردی این کشور، چین هم بازار بسیار بزرگی است برای کالاهای آمریکایی، هم یک مجموعه گستردهای از کارگر ارزان در آن جا متمرکز است که میشود خیلی از کارهایی که در آمریکا با کارگر گران تولید میشود در چین با کارگر ارزان تولید کنیم تا سود شرکتها افزایش پیدا کند. این اجماع شد و این اتفاق برای چین هم خیلی خوب بود.
این کارشناس مسائل بینالملل اضافه کرد: اگر صادرات چین در سال ۷۹ میلادی سالی که در ایران انقلاب شد، مقایسه کنید با صادرات امروز این کشور، میبینید که صادرات چین الان در یک روز معادل صادرات یک سال این کشور در سال ۷۹ میلادی است، یعنی صادرات چین تقریبا ۳۶۵ برابر شده و این نتیجه همکاری با آمریکا بود. اما این اجماع در سالهای بعد زیر سؤال رفت، به این دلیل که دیدند چینیها دارند آنها را جا میگذارند و در حوزه اقتصادی دارند نزدیک آمریکا میشوند، در حوزه سیاسی در منطقه نفوذ پیدا میکنند و در حوزه فرهنگی و اجتماعی از یک سری مفاهیم سنتی فرهنگ چین برای ارتقای جایگاهشان در دنیا استفاده میکنند، یعنی غربزده و شیفته غرب نشدند.
ایزدی با اشاره به اینکه اغلب دانشجویان چینی که به آمریکا یا کشورهای غربی رفته بودند پس از تحصیل به کشورشان برگشتند، عنوان کرد: چون دغدغه ملی داشتند و احساس میکردند باید برگردند و جایگاه کشورشان را در دنیا ارتقاء دهند، این حالت شیفتگی که در بعضی کشورها نسبت به آمریکا وجود دارد در چین نسبتا کمتر بود و آنها با این که ممکن بود در آمریکا حقوق بیشتری هم بگیرند ولی آن دغدغه در کشورشان وجود داشت و برگشتند و کار کردند.
وی در ادامه اظهار کرد: این تاریخچه ۳۰، ۴۰ سال گذشته را که مرور کنید میبینید آمریکائیها یک دفعه متوجه شدند که آن شاخصهای گذشته و تفکری که در دهه ۷۰ میلادی بود و اجماع شد که برویم و چین را بیاوریم عوض شده چون دیگر شوروی فروپاشیده و آن دغدغهای که چین را از ذیل کمونیسم خارج کنیم وجود ندارد و در حوزه اقتصادی آرام آرام چین دارد آمریکا را جا میگذارد، لذا این اتفاقی که در دوران ترامپ افتاده، این دعوای تجاری که شروع شده و به نظر هم نمیرسد که قرار باشد به صورت ریشهای حل شود چون آمریکاییها نمیخواهند برای مقابله با افزایش قدرت چین آن را حل کنند، از آنجا نشأت میگیرد. از آن جهت در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا یکی از مواردی که بین خانم کلینتون و ترامپ اجماع شد همین بحث مقابله با افزایش قدرت چین بود.
مدیرعامل مجمع بینالمللی اساتید مسلمان دانشگاهها با اشاره به اینکه برای اینکه بتوانیم عمیقتر و جامعتر به بحث بپردازیم باید مشخص شود آمریکا چطور آمریکا شد، گفت: باید شاخصهای قدرت آمریکا مشخص شود بعد ببینیم به حال هر کدام از این شاخصها چه آمده، اساتید آمریکایی معتقدند که در چهار حوزه آمریکا پیشرفت کرد تا از یک کشور سنتی به یک کشور ابرقدرت تبدیل شد، این شاخصها، قدرتهای اقتصادی، نظامی، نهادسازی و قدرت نرم بودند، در این چهار شاخص آمریکا رشد کرد و شد ابرقدرت.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در ادامه در پاسخ به این سؤال که «چرا درباره افول آمریکا صحبت میکنیم» بیان کرد: چون ما به هر دلیل درگیریهایی با آمریکا داشتیم این درگیریها هم بدتر میشود، یک نفر به اسم ترامپ در کاخ سفید نشسته و انگار هیچ کاری ندارد غیر از اینکه چند روز یک بار یک توئیتی درباره ایران بزند و کارهایی هم میکنند که قبلا نکردند یک سردار و مقام ارشد ایرانی را زمانی که به دعوت آن کشور به آنجا سفر کرده ترور میکنند، چون در گذشته اگر هم این کار را میکردند اعلام نکرده و مسؤلیت نمیپذیرفتند، حالا ما باید یک برآوردی داشته باشیم که آن طرف قدرتش افزایش پیدا میکند یا کاهش.
وی در پایان یادآور شد: اگر افزایش پیدا میکند پس باید راهی پیدا کنیم که آن را رفع رجوع کنیم، اگر هم کاهش پیدا میکند این یک اعتماد به نفسی ایجاد میکند که شاید بتوان مقاومت کرد، اگر یک بازه زمانی داشته باشیم که چقدر باید مقاومت کنیم شاید بتوانیم، اگر متن شورای اطلاعات ملی آمریکا مبنا باشد ۱۰ سال دیگر آمریکا دیگر ابرقدرت نیست یعنی ایران ۴۱ سال مقاومت کرده و اگر ۱۰ سال دیگر هم مقاومت کند و جایگاه آمریکا تبدیل به یک کشور معمولیتر شود، آن وقت اوضاع ما بهتر خواهد شد، لذا این نکته از این جهت برای ما حائز اهمیت است.