شی جینپینگ رئیسجمهوری چین سهشنبه این هفته ناظر بر اجرای رویداد نظامی خواهد بود که «مادر همه رژهها» نام گرفته و به مناسبت بزرگداشت هفتادمین سال تاسیس جمهوری خلق چین برگزار میشود حال آنکه نمایشی قدرتمند از میل آتشین او برای احیاء شکوه و عظمت این کشور در عرصه رهبری جهان است.
این رژه باشکوه با حضور ۱۵ هزار نیروی نظامی، بیش از ۱۶۰ هواپیما، ۵۸۰ سامانه دفاعی از ۵۹ واحد نظامی در حالی برگزار میشود که دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا که عاشق چنین مراسمهایی است، در آن سوی دنیا به امید خلاصی از رسوایی «اوکراین گیت» درگیر جنگیدن با خصم خانگی است.
در حالیکه دست دموکراتها راه گلوی ترامپ را برای تکرار شعار «عظمت را به آمریکا برگردانیم» بسته است، شی در سایه اقتدار ارتش و وحدت سیاسی دولت، به جهان ثابت میکند که به شدت سرگرم احیاء عظمت چین و شکل دهی آینده جهان است.
همین یک هفته پیش بود که وانگ ئی وزیر خارجه چین گفت کشورش به دنبال نقشی راهبردی در بازترسیم نظم بینالمللی با تاکید بر منافع ملی و ممانعت از اعمال نفوذ بیگانگان است.
وانگ همچنین به نقطه اوج تاریخی همکاری راهبردی با روسیه اشاره کرد که برای آمریکاییهایی که به اتحاد قدرتمند واشنگتن و شرکای بینالمللی به چشم ابزاری برای رقابت با چین مینگرند، خبر خوشایندی نیست.
چین و جهان در عصر جدید
دو روز پیش، شورای دولتی جمهوری خلق چین در آستانه برگزاری این رژه عظیم، گزارشی مشروح و مفصل با عنوان «چین و جهان در عصر جدید» منتشر کرد تا رویکردهای کلان سیاست خارجی این کشور را تشریح کند.
آن چه در این سند بیش از هرچیز دیگر مورد تاکید قرار گرفته، توجه به توسعه چین است بیآنکه تهدیدی برای دیگران محسوب شود.
همچنین رشد اقتصادی چین به عنوان فرصتی برای تمام جهان توصیف و گفته شده این کشور به هیچ عنوان به دنبال استیلا و هژمونی علیه دیگران نخواهد بود.
در سند منتشر شده از سوی شورای اطلاع رسانی دولتی چین، همچنین الگوپذیری از توسعه کشورهای غربی رد شده است.
آن چه در این سند مبسوط و مشروح قابل توجه است، تاکید پکن بر صلحآمیز بودن توسعه چین است به گونهای که هرگز به دنبال هژمونی، توسعهطلبی و یا ایجاد حوزه نفوذ نخواهد بود.
در سند مذکور همچنین از چین به عنوان «مهمترین عامل ثبات و منبع قدرت اقتصاد جهانی» یاد شده که توسعه آن الگویی برای کشورهای در حال توسعه است.
چین در این سند الگوی مطلوب خود در روابط بینالملل را مدلی تازه بر مبنای احترام متقابل، برابری، عدالت و همکاری دوجانبه عنوان کرده است.
اینها نکاتی مثبت است که از نگاه کلی به سند تازهمنتشر شده، دستگیر مخاطب میشود حال آنکه جزئینگری و تأمل بیشتر در شکل واژگان به کار رفته، ما را به مسیری متفاوت هدایت میکند که از هماکنون پیشبینی تقابل چین و آمریکا را به عنوان دیگر مدعی استیلا بر نظم جهانی امکانپذیر میکند.
نقاط تقابل با واشنگتن و شرکا؛
*در بخشی از این سند، چین خود را بزرگترین کشور «در حال توسعه» جهان معرفی میکند این در حالی است که کمتر از ۲ هفته پیش، اسکات موریسون نخستوزیر استرالیا از چین به عنوان یک کشور «توسعه یافته» نام برد و مدعی شد: قوانین تجارت جهانی باید جهت تطبیق با جایگاه جدید چین به عنوان یک اقتصاد توسعه یافته تغییر کنند.
بنا به تعریف سازمان تجارت جهانی، اشاره به چین به عنوان یک اقتصاد توسعه یافته جدید از تفاوتی اساسی با جایگاه خودخوانده پکن به عنوان یک اقتصاد در حال توسعه حکایت می کند- جایگاهی که با امتیازات انحصاری همچون برخورداری از فرصتهای زمانی طولانی تر برای اجرای تعهدات مورد توافق همراه است.
این شرایط استرالیا را با کمپین تحت رهبری دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا برای حذف جایگاه چین به عنوان یک اقتصاد در حال توسعه همراه می کند. در هفتم آوریل سال ۲۰۱۸ ترامپ در یک پیام توئیتری نوشت که چین یک «قدرت بزرگ اقتصادی» است اما «مزایا و امتیازهای بی شماری» به ویژه از جانب آمریکا دریافت کرده است.
*در بخش دیگری از سند «چین و جهان در عصر جدید»، ورود این کشور به سازمان تجارت جهانی که در سال ۲۰۰۱ انجام شد، به منزله نقطه آغاز تعامل هرچه بیشتر در اقتصاد بینالملل و همکاریهای تجاری تلقی میشود حال آنکه رئیسجمهوری آمریکا طی سخنرانی که هفته گذشته در هفتاد و چهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل داشت، از همین نقطه به دولت پکن حمله کرد و مدعی شد: سازمان تجارت جهانی باید اصلاح شود. چین اصلاحات مورد نظر سازمان تجارت جهانی را اعمال نکرد. جهانی گرایی و رهبران گذشته باعث شدند تا بخاطر جهانی گرایی، منابع ملی آمریکا در نظر گرفته نشود و من به همین دلیل بیشتر از ۵۰۰ میلیارد دلار تعرفه بر کالاهای چینی اعمال کردم و امیدوارم با چین به توافقی که به نفع هر دو طرف باشد دست یابیم.
*در بخش دیگری از این سند میخوانیم: چین به دنبال توسعه عادلانه جهان است و به عنوان بزرگترین کشور در حال توسعه جهان به کشورهای کوچکی که در حال عبور از این مرحله هستند، بدون چشمداشت سیاسی کمک میکند. این در حالی است که مقامات آمریکا مدعی هستند مقروض کردن روش چینیها برای غارت منابع کشورهای گرفتار است. به ادعای آنها حتی ایده «یک کمربند، یک جاده» چینیها تبعات زیادی دارد و بیشتر در راستای منافع این کشور است. آمریکاییها مدعی هستند که در ایده «یک کمربند، یک جاده»، به کشورها وامهای مناسب و یا کمک بینالمللی ارائه نمیشود، بلکه وام دادن چینیها در قالب مقررات بازار آزاد و با نرخ بهره بالاست. کشورهای وامگیرند همچنین مجبور هستند شرکتهای چینی را به کار گرفته و از تجهیزات و نیروی کار چینی برای ساخت بنادر و خطوط راه آهن خود استفاده کنند.
فروپاشی هژمون آمریکا در سایه صلح
چینیها در سند تازه منتشر شده بیآنکه اسمی از آمریکا بیاورند، متلکی هم نثار این کشور کرده و قابلیت آقایی آن بر نظم جهانی را زیر سوال میبرند. در بخشی از این گزارش، چین بر این قابلیت خود که طی ۷۰ سال گذشته هرگز آغازگر جنگی نبوده و حتی به یک وجب از خاک کشوری دیگر تعرض نکرده میبالد. این در حالی است که آمریکا طی این سالها از ویتنام گرفته تا عراق و افغانستان را زیر و رو کرده است.
همزمان، پکن اطمینان داده که به دنبال هژمونگرایی و اعمال قدرت نیست و اینها اتهاماتی در راستای دامن زدن به آتش چین هراسی است. با این حساب، پکن از چه راهی به سلطهجویی آمریکا بر نظام جهانی پایان میدهد؟
شاید باید پاسخ را در سخنرانی شی مورخ ۲۵ خرداد ۹۸ جستجو کرد. رئیس جمهوری چین در حاشیه پنجمین کنفرانس تعامل و اعتماد سازی در آسیا (سیکا) که در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان برگزار شد؛ طی سخنانی خواستار ایجاد ساختار امنیت منطقهای با ویژگیهای آسیایی به منظور دستیابی به امنیت مشترک شد.
شی در این خصوص از کشورهای آسیایی وشرکای آنها خواست تا دیدگاه امنیتی مشترک، جامع، همکاری جویانه و پایداری را ایجاد کرده و به دنبال ساختار امنیت منطقهای با ویژگیهای آسیایی باشند تا از این طریق امنیت جمعی در آسیا محقق شود.
این اظهارنظر وی که تنها به حوزه آسیا محدود میشود؛ دورنمای راهکار چین برای به چالش کشیدن هژمون آمریکا را عیان میکند.
اظهارات شی نشانهای از تحقق پیشبینی «نیکلاس اونف» بنیانگذار نظریه اجتماعی سازهانگاری در حوزه روابط بینالملل است. اونف زمانی گفته بود: اعتقاد ندارم که در نظم نوین جهانی به سر می بریم. نظم نوین که مورد تأکید آمریکا بوده یک لفاظی است. معتقد هستم به جای نظم جهانی، «نظمهای منطقهای» سر برمی آورند. در واقع ما با نظمهای منطقهای در حال ظهور سر و کار داریم و نه نظم جهانی. قلمرو نفوذ این نظمهای منطقهای در سطوح مختلف «هژمونیک» خواهد بود. اما برخی از این سطوح از ملاحظات نظم احتمالی هژمونیک جهانی تأثیر بیشتر یا کمتری خواهد داشت. با این حساب، قدرت نسبی ایالات متحده آمریکا در ابعاد نظامی و اقتصادی رو به کاهش است. این کاهش نسبی قدرت بر تصوری که از جایگاه این کشور در جهان وجود دارد اثر منفی خواهد گذاشت.
اما نباید تصور کرد دست آمریکا در رقابت با چین خالی است و همانطور که در سند «چین و جهان در عصر جدید» به روشنی اذعان میشود؛ پکن همچنان با چالشهای عدیدهای روبرو است که واشنگتن به خوبی از آنها بهرهبرداری خواهد کرد. پیرشدن جمعیت، کندی رشد اقتصاد، تداوم تظاهراتهای هنگ کنگ، جدایی طلبی تایوان از جمله این موارد است. حمایتهای واشنگتن و لندن از اعتراضات هنگ کنگ و اصرار آمریکا مبنی بر تامین تسلیحاتی تایوان حاکی از عزم غرب برای تضعیف اتحاد چین از راه به چالش کشیدن اصل بنیادی «چین واحد» است.