«عبدالباری عطوان» تحلیلگر برجسته جهان عرب در سرمقاله روزنامه فرامنطقهای «رای الیوم» نوشت: زمانیکه «عبدالخالق عبدالله» مشاور سابق شاهزاده «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی نوشت: «از نظر امارات، جنگ در یمن تمام شده و توقف رسمی آن باقی مانده است»، بدین معناست که اعلام درباره عقبنشینی نیروهای اماراتی با عنوان «بازآرایی»، بهویژه از جبهههای درگیری در الحدیده، «استراتژی» بود و «تاکتیکی» نبود و در نتیجه اعتقاد راسخ رهبران این کشور بر این مساله حاصل شد که از نظر نظامی در آن پیروز نخواهد شد و فرا رویشان هیچ گزینه دیگری به جز کاهش خسارات جنگ در سریعترین زمان ممکن و اعتراف به اشتباه بودن آن، ندارند.
اخبار بین الملل- «عبدالله الحوثی» رهبر معنوی جنبش انصارالله از حقیقت دور نشد زمانیکه گفت: «دشمن هر روز در وضعیت آشفتگی و فروپاشی بهسر میبرد، و اعلامیه دولت امارات به بازآرایی نیروهایش یکی از بهترین دلایل در این زمینه است.»
موضوعی، که عبدالله در توییت اخیرش از آن سخن نگفت، این است که ائتلاف عربی تحت رهبری سعودی نیز از نظر امارات تمام شده است. اظهارات دکتر «انور قرقاش» وزیر دولت امارات در امور خارجه که سه روز پیش گفت که طرح بازآرایی نیروهای اماراتی در جبهه الحدثده با هماهنگی شریک سعودی انجام شده است، عاری از صحت است و در رده «تعارفات» گمراهکننده قرار دارد و تلاشی برای گمراه کردن رهبران سعودی محسوب میشود.
از همان بدو سفر «شیخ عبدالله بن زاید» وزیر خارجه امارات به مسکو طی ماه گذشته میلادی مشخص بود که امارات به دنبال نردبانی برای پایین آمدن از درخت بنبستهایی بوده است که خودش آن را از طریق ورود به جنگ یمن ایجاد کرد و دروازهای بهتر از روسیه برای باز کردن کانالهای دوگانه ارتباطی ندیده است: نخست با جنبش انصارالله، و دوم با رهبری ایران.
هیئت امنیتی اماراتی، که عازم سفر به تهران با شعار امضای «یادداشت تفاهمنامه» برای محافظت از مرزهای دو کشور شد، یک هیئت «فنی» نبود بلکه در وهله نخست هیئتی سیاسی با درجه نظامی بود که برای شکستن سد قطعی روابط میان دو کشور و مقدمهچینی برای دیدارهای بعدی در بالاترین سطوح، به تهران سفر کرد.
با توجه به دلایل و اهدافی که بنا بود در ابتدای کار محقق شود ولی شکست خورد، جنگ در یمن به سرعت به پایان خود نزدیک میشود. از مهمترین این اهداف شکستخورده میتوان به بازگرداندن به اصطلاح «مشروعیت» به صنعا و ایجاد نظام یمنی، که «دستنشانده» ریاض باشد، اشاره کرد. این جنگ به جنگی معکوس برای عربستان و عمق خاک این کشور تبدیل شده است. بیشتر توضیح میدهیم و میگوییم جنبش انصارالله و ائتلاف تحت رهبری آن دست برتر را در این بحران دارند و واقعیتهای خود را روی زمین اعمال میکنند در حالیکه عربستان از وضعیت تهاجمی به وضعیت تدافعی تبدیل شده است و اگر در حملهای که نتیجهای معکوس داشت و به خودش برگشت، موفق نشد و وجهه آن در جهان به دلیل شدنش به جنایات جنگی تخریب شد، معتقد نیستیم که پس از افزایش قدرت انصارالله، توسعه پتانسیلهای تهاجمی آن، اصابت موشکهایش به «الدمام» و فلج کردن حمل و نقل هوایی در سه فرودگاه اصلی جنوب این کشور( جیزان، نجران و أبها)، در موقعیت دفاعی هم بتواند به موفقیتی دست یابد.
اینکه موشکهای انصارالله به شهر الدمام، مقر شرکت «آرامکو »، که مرکز اصلی صنعا نفت عربستان سعودی است، برسد به این معناست که این صنعت که سنگ بنا و مهمترین رکن اقتصاد عربستان را تشکیل میدهد، ناامن شده و 7 میلیون بشکه نفت از مجموع صادرات عربستان در معرض تهدید قرار گرفته است.
رهبران امارات متحده عربی از این حقایق و حتی موارد خطرناکتر از آن آگاه هستند بنابراین تصمیم گرفتند از جنگ یمن و همچنین ائتلاف سعودی خارج شوند و اگر موضوع اول( عقبنشینی از یمن) را علنی و موضوع دوم( عقبنشینی از ائتلاف) را کتمان کردند ولی با این حال چنین رفتاری با شریک سعودی به تار مویی بسته است که ممکن است در سایه عصبانیت فزاینده سعودی نسبت به اقدامات ناگهانی و غافلگیرکنننده امارات، طی چند روز آینده پاره شود.
انصارالله، که پیش از این دشمنان خود را عقبمانده و ساکنین غارها در صعده توصیف میکردند، با پرهیز از هرگونه حمله به امارات و متمرکز کردن حملات موشکی و پهپادیشان به عمق عربستان، زیرکی سیاسی بیسابقهای از خود نشان دادند و این ذکاوت سیاسی موفق هم بود. ما با انصارالله در اینباره هم عقیده بودیم ولی در اینکه بین دو متحد سعودی و اماراتی شکاف ایجاد خواهد شد، مخالف بودیم.
توصیه عبدالملک الحوثی به اماراتیها از درجه اهمیت بالایی برخوردار است و دلایل واقعی عقبنشینی کنونی امارات در جنگ یمن در آن خلاصه شده است. رهبر انصارالله گفت: «توصیه من به امارات این است که کلمه عقبنشینی را با بازآرایی نیروهایش جایگزین کند و این عقبنشینی جدی و صادقانه باشد؛ زیرا این به نفع اقتصاد و دیگر سطوح این کشور است.»
سطح اقتصادی به معنای آن است که عقبنشینی جدی، اقتصاد امارات را از موشکهای انصارالله محافظت میکند. بهتر است اصابت این موشکها را به آسمانخراشها و فرودگاههای دبی و ابوظبی و نیز پیامدهای فاجعهآمیز آن و فرار سرمایهگذاران با سرمایههایشان را تصور کنیم.
انصارالله، به دلایل زیادی که از ذهن دشمنان داخلی و خارجیشان و نیز ائتلاف متجاوز دور مانده است، قوی است:
نخست: آنها( نیروهای انصارالله) توانایی تصمیمگیری بدون هیچگونه تردیدی را دارند.
دوم: آنها از خاک کشورشان و کرامت و آبرویشان دفاع میکنند.
سوم: آنها از حمایت کشورهای عربی و کشورهای نفتخیز برخوردار نیستند در غیر اینصورت، شکستشان قطعی بود.
چهارم: قرار گرفتن آنها در سنگر فلسطین و محور مقاومت علیه هژمونی آمریکایی- اسرائیلی در زمانی است که بسیاری از کشورهای عربی به سمت عادیسازی روابط با دشمن و پناه دادن به آن حرکت میکنند.
پنجم: مدیریت هوشمندانه بحران یمن، پیروی از سیاست خویشتنداری، مدیریت خشم و انتخاب دقیق بانک اهداف- که شامل بیش از 400 هدف است که تاکنون فقط 10 مورد از این اهداف را عملی کردهاند-.
ششم: عدم دروغگویی و کنار گذاشتن اقدامات نیابتی.
این مقاله را با یک پیشبینی که ممکن است غافلگیر کننده و موجب تمسخر بسیاری باشد، به پایان میبریم و آن هم اینکه بعید نمیدانیم هدف بعدی موشکهای انصارالله بندر «ایلات» و یا «ام الرشراش» در فلسطین اشغالی باشد؛ زیرا کسی که دارای موشکهای بالداری است که با دقت به اهدافش در ریاض و الدمام اصابت میکند، از بمباران این بندر «اسرائیلی» و ایجاد رعب و وحشت در شهرکنشینان اسرائیلی تردیدی به خود راه نمیدهد.
شاید برخی ادعا کنند که ارتش اسرائیل با بمباران صنعا و صعده و دیگر شهرها به این حملات( از سوی انصارالله) پاسخ خواهد داد که بعید هم نیست ولی(باید گفت) این بمباران نتایج معکوس به همراه خواهد داشت و افزون بر آن، هیچ نتیجه جدیدی نخواهد داشت؛ چرا که جنگندههای ائتلاف سعودی- اماراتی که طی 5 سال گذشته یمن را بمباران کردند اهداف جدیدی برای بمباران باقی نگذاشته و همچنین نتوانستهاند یمنیها را به زانو دربیاورند.
بمباران عمق فلسطین اشغالی از سوی انصارالله و پاسخ اسرائیل به این بمباران، این جنبش یمنی را به قهرمانی تبدیل خواهد کرد که یک قدرت بزرگ منطقهای را با صدها میلیون عرب و مسلمان رهبری میکند.
آیا این پیشگویی به حقیقت تبدیل خواهد شد؟ چه زمانی؟ پاسخ به این سوال را به هفتهها و ماههای بعدی موکول میکنیم.