دلیل اعلام خروج ناگهانی آمریکا از کشورهای همسو و هم پیمان با ایران چیست؟ رهیافتها و سیاستهای جدید این کشور در خاورمیانه، خاص ایران کدام ها است؟ آیا با تغییر رویکردهای سیاسی آمریکای ترامپ، خطرات جدیدی متوجه ایران خواهد شد؟ برای پاسخ به سئوالات فوق، تنها به یک مورد از سیاستهای ضد ایرانی آمریکا و غرب پرداخته می شود.
۱. سال ۲۰۰۱ نشست سالانه آتلانتیک شمالی در نیویورک؛ استراژیستها و سیاسیون آمریکا و غرب گرد هم آمدند و مدعی شدند جهانِ سیاست در خاورمیانه دچار سر درد عصبی مُزمن شده است! دلیل این سر درد را هم ناشی از درد دندان دانستند؛ استراتژیستها گفتند: این دندان قابل ترمیم نیست و باید حتماً جراحی شود، اما این سیاسیون کهنه کاری همچون برژینسکی مشاور امنیت ملی کاخ سفید بود که گفت: این کار نه به دست جراحان آمریکا که بلکه باید به دست جراحان داخلی ما در ایران انجام بگیرد! چون آمریکا نباید هزینه خونریزی و درد این جراحی سخت را بپردازد و مقرر شد در رُبع قرنِ هزاره سوم، اطراف این دندان را تخلیه نمایند! حادثه یازده سپتامبر بهانه خوبی بر اجرای این سیاست انتخاب گردید و در نتیجه، تکیه گاهها و پشتوانههای غربی و شرقی ایران، یعنی عراق و افغانستان و چند سال بعد هم سوریه و در آخر نیز یمن مورد تاخت و تاز ائتلاف آمریکایی قرار گرفت.
۲. سیاست قطع بازوهای ایران با قدرت و ثروت متحدین آمریکا همراه با جنگهای نیابتی آغاز شد؛ عراق، سوریه، افغانستان لبنان و یمن آماج اهداف ائتلاف غربی عربی و عِبری قرار گرفت. کارخانههای ور شکسته تسلیحات غرب و آمریکا از قِبَلِ فروش جنگ افزار هایشان حسابی احیا شدند و در عوض بیش از هشتاد درصد از اراضی و زیر بناهای اقتصادی کشورهای هدف تخریب شد! اما سیاست قطع بازوها و تخلیه اطراف دندان منجر به سقوط ایران نشد.
۳. بنا بر سیاستهای اعلامی و اعمالی آمریکا از چهار دهه گذشته، میتوانیم به یک اصلِ قاطع و مُسَلّم دست بیابیم و بدانیم که استراتژی «قطع بازو» تنها بهانهای بوده است برای ضربه به فَرقِ سر!
۴. در ائتلاف غربی عربی و عبری در منطقه، آمریکا در نقش کارفرما و عربستان در قامت پیمانکار ظاهر شدند و با استخدام ابزار کثیفی، چون داعش و تروریسم به قصد قطع بازوان ایران بر آمدند. فرضیه آنها این بود که با سقوط دولتها در عراق، سوریه. لبنان، یمن و تسلیم گروههای فلسطینی، دولتهای دست نشانده آنها روی کار خواهد آمد و از طریق بکارگیری توان این دولتها در عرصههای گوناگون سیاسی اقتصادی و نظامی میتوانند عرصه را بر ایران تنگ نموده و با فشار و تهدید منطقهای ایران را ساقط نمایند.
۵. در همین راستا، نقش محوری در ستیز با ایران را عربستان بر عهده گرفت. این کشور ارتباط سیاسی و اقتصادی خود را با ایران قطع کرد، استخراج روزانه نفت خود را با هدف تضعیف بازار نفت ایران از ۵ میلیون بشکه به بیش از ۱۰ میلیون بشکه رساند و عملاً بازار نفت ایران را کساد کرد. عربستان در جنگ سوریه و عراق موظف به پرداخت حقوق ۱۰ هزار نفر از تروریستهای داعش شد. رقم پرداختی روزانه به هر تروریست ۵۰ دلار بود. در جبهه یمن، عربستان و امارات در طول چهار سال جنگ میلیاردها دلار برای سرکوبی شیعیان حوثیها هزینه کردند تا بلکه بتوانند رابطه استراتژیک و ایدئولوژیک ایران با یمن را قطع نمایند، اما به ناچار تسلیم آتش بس شدند!
عربستان در لبنان میلیاردها دلار هزینه انتخاباتی کرد تا بلکه ترکیب مجلس و دولت را به نفع خود تغییر دهد، اما شکست خورد. در سرزمینهای اشغالی اسرائیل مغلوب استراتژی موشکهای حزب الله شد. عربستان با حمایت آشکار از اسرائیل تلاش کرد جبهه مقاومت در غزه را تسلیم صلح تحمیلی نماید اما جبهه مقاومت در غزه با موشک باران شهرهای اسرائیل طرح خائنانه عربستان را ناکام گذاشت. متحدین آمریکا با دخالت در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری عراق نیز علیرغم هزینههای میلیاردی در پروژه دولت سازی ناکام ماندند.
۶. با توضیحات بندهای پنج گانه مشخص شد که ائتلاف آمریکا در قطع بازوان ایران کاملا شکست خورده و ناموفق بوده است. حالا به چرایی خروج آمریکا و متحدین آن از کشورهای حامی ایران میپردازم وبه دو سئوال اساسی که در ابتدا طرح شد پاسخ می دهم. به راستی چرا ترامپ از سوریه و افغانستان خارج میشود و چرا با چراغ سبز آمریکا، عربستان و امارات تسلیم آتش بس در یمن میشوند و بالاخره راهبرد ائتلاف آمریکا در برخورد با ایران در آینده چیست؟ از سر ضعف و ناتوانی خارج میشوند و یا با مکر و حیله برای طراحی یک توطئه خطرناکتر از گذشته؟!
۷. ترامپ رئیس جمهوری آمریکا، ناگهان تصمیم میگیرد نیروهای نظامی خود را از سوریه خارج نماید، این تصمیم ترامپ از طرفی خشم بعضی از دولتمردان این کشور ازجمله دمکراتها را بر انگیخت و از طرف دیگر بسیاری از محافل خبری و دولتهای مخالف سیاستهای آقای ترامپ در منطقه، عقب نشینی وی را نشانه شکست او دانستند! اما به نظر میرسد هیچکدام از این دو دیدگاه نزدیک به واقعیت نیست! نه پیروزی مطلق و نه شکست قطعی!
سیاست آمریکا مانند پاندول در حالِ چرخش، برای زمانها و فرصتهایی کوک شده است! ترامپ گفته است؛ نیروهای نظامی خود را خارج میکند اما برای بازسازی بر میگردد! تفسیر این حرف خیلی ساده و در عین حال بسیار معنا دار است! آمریکا دیروز برای تخریب آمده بود و ثمره تخریب را از قِبل فروش تسلیحات و فرسایش انرژی دولتهای منطقه بُرد و امروز و فردا برای بازسازی میآید! طبیعی ست که فایده بازسازی ترامپ در سوریه، بیش از سود تخریب دولتمردان گذشته این کشور به جیب آمریکا خواهد رفت! ترامپ سعی دارد با تغییر تاکتیک خود از دشمنان دیروزش دوستان جدیدی بسازد، چون نه دوست دائم دارد و نه دشمن دائم. او به منافع دائم میاندیشد!
۸. ترامپ با تغییر تاکتیک خود، تلاش میکند انرژی و توان سیاسی، اقتصادی و نظامی متحدین خود را که تا امروز برای سرنگونی بازوهای ایران میجنگیدند مستقیماً علیه ایران به کار گیرد! و متحدین دیروز ایران از جمله عراق، سوریه، یمن، فلسطین و لبنان را به روش های گوناگون از دوستی و ادامه رابطه با ایران بر حذر کند و یا حداقل آنها را در موضع خنثی نگهدارد! علایم این رفتارها نزد بعضی از سیاسیون عراق در روزهای اخیر کاملا مشهود بود! نظیر تصمیم عراق در قطع صدور برق ایران به خاطر فشارهای آمریکا!
۹. آمریکا با خروج از برجام و اروپا با گرفتن فرصت از ایران در موضوع برجام اروپایی و با بهره مندی از جنگ روانی، فضا و آرامش روانی و اقتصادی مردم را هدف قرار داد و موجی از التهاب و تورم فزاینده را البته با بی تدبیری دولت تدبیر دامن زد!
۱۰. آمریکا و متحدین آن در منطقه. در فکر این هستند که ایران را مانند سوریه کنند! دلارهای عربستان برای عضو گیری در گروهای تروریستی در حواشی استانهای فقیر نشین از جمله از شگردهای مخربانه آنها است! آمریکا و عربستان سعی دارند پروژه استخدام تروریست در ایران را تمرین کنند و گمان میکنند که قطع بازوهای ایران استراتژی کار سازی نبوده و باید این بار، توان همه جانبه خود را صَرف برخورد با ایران کنند، اما نه با جنگ و نه با شلیک موشک و پرواز جنگنده! آنها در تلاش هستند تا «استراتژی وحشت» را با پروژههای نا امنی، رُعب، ترور و عملیات انتحاری تست نمایند و جنگ داخلی را با به کار گیری تروریسم و گروههای معاند نظام با مطالبات اقتصادی به حق توده مردم در هم بیامیزند! به ویژه در سال نود و هشت و در ورود به رقابتهای انتخاباتی مجلس، فضای سیاسی جامعه را با تحریک و هدایت عوامل داخلی خود متشنج و ملتهب کنند.
۰۱۱ به رفتارهای روسیه و آقای پوتین و اردوغان نباید نگاه خوشبینانه داشت! معلوم نیست در ماجرای تصمیم ترامپ در خروج از سوریه، در پشت پرده روابط سِرّی پوتین - نتانیاهو و اردوغان- ترامپ چه چیزهایی نهفته است! مجموعه شواهد و قرائن نشان می دهد که تحرکات این تیم، در تنظیم و هدایت معادلات سیاسی و امنیتی منطقه، پیش آگهی خوش خیمی برای ایران ندارد! البته این به معنی زیر سئوال بردن اتحاد استراتژیک ایران با این کشورها نیست؛ بلکه توجه و حساسیت بیشتر به دیپلماسی های زیرپوستی است.
۰۱۲ نتیجه سخن اینکه شرایط منطقه برای ایران بسیار حساس و سرنوشت ساز است، آگاهی بخشی عمومی از آسیب های ناامنی، برخورد قاطع با مفاسد اقتصادی، نهادینه کردن فرهنگ مقاومت، ترمیم و بازسازی پایگاههای تخریب شده اجتماعی، اتکا به ظرفیت های داخلی، جلب اعتماد و امید مردم به آینده و البته با کاستن فاصله های طبقاتی و دوری از اشرافی گری راهکار عبور از تنگناها است.