ولید القططی تحلیلگر عرب در تحلیلی به دلایلی پرداخته است که رژیم صهیونیستی هرگز در هیچ جنگ و ماجراجویی نظامی که در آینده دنبال کند، پیروز نخواهد شد.
در این تحلیل آمده است در پی تشدید تنش و تجاوزات نظامی اخیر رژیم صهیونیستی به نوار غزه، نفتالی بینت از وزیران کابینه رژیم صهیونیستی با ابراز نارضایتی از پایان یافتن درگیری به نفع مقاومت گفت: آویگدور لیبرمن (وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی) شکست مفتضحانهای متحمل شده و صحنه نبرد را ترک کرده است... کشتی امنیت اسرائیل در دهه اخیر به سمت نامناسبی منحرف شده است. آنچه موجب نگرانی است، در واقع دشمن ما نیست، بلکه مسئله بغرنجی است که در داخل (فلسطین اشغالی) ایجاد شده است. پس از جنگ دوم لبنان، دولتهای رژیم صهیونیستی هیچ پیروزی به دست نیاوردند.
این وزیر صهیونیست با اشاره به تنگنای این رژیم و جهت گیری نادرست آن که امنیت این رژیم را به سراشیبی تند و خطرناک سوق داده و امر نامناسبی که در داخل کابینه این رژیم ایجاد شده، تاکید کرده است که اسرائیل در کسب پیروزی در جنگهای خود با مقاومت لبنان و فلسطین ناتوان مانده است. این وزیر صهیونیست علل و دلایل این شکستها را به ناتوانی نتانیاهو، لیبرمن و دولتهای سابق رژیم اسرائیل نسبت میدهد، بدون اینکه درک کند که تنگناها و بنبستهای موجود در این رژیم به ویژه در تحقق پیروزی، بنبست و تنگنای موجودیت رژیم صهیونیستی است و تغییر کابینهها، مقامات و وزیران این رژیم تاثیری ندارد، زیرا این شکستها از تنگنای امنیتی عبور کرده و به تنگنای موجودیت رژیم اشغالگر اسرائیل رسیده است.
بیشتر بخوانید
سیلیهای دردناک اطلاعاتی مقاومت فلسطین به رژیم صهیونیستی
نویسنده مقاله با اشاره به اینکه تنگنا و بنبست امنیتی موجود در واقع از آغاز تشکیل رژیم صهیونیستی با آن همراه بوده است، نوشت: این مسئله را " دیوید بن گوریون " اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی اینگونه بیان کرد که مشکل بنیادین و ریشهای امنیتی به موجودیت ذاتی و درونی ما برمی گردد و این به معنای مشکل وحشتناک امنیتی است. حتی پس از سه مرحله موفقیت برای رژیم صهیونیستی به زعم بن گورین، هیچ تغییری در اصل و اساس تنگنای امنیتی این رژیم ایجاد نشده است.
بن گوریون برای بهبودی اوضاع امنیتی رژیم صهیونیستی گفت: تازمانی که اعراب خواهان حل نهایی نزاع میان ما و آنها نباشد، امکان حل نهایی آن وجود ندارد، پس پایان نزاع و درگیری به مدیریت اعراب برمی گردد. نویسنده ادامه داد: منظور بن گوریون از اعراب، نیروهای مقاومت عرب است نه عربهایی که خود را تسلیم این رژیم کردهاند. در جنگهای سه گانه اول: نکبت (سالروز اشغال سرزمین فلسطین و اعلام تشکیل رژیم صهیونیستی) ۱۹۴۸ م.، تجاوز سهجانبه در سال ۱۹۵۶ م. و نکسه ۱۹۶۷ (اشغال مناطقی دیگری از سرزمین فلسطین در سال ۱۹۶۷ میلادی)، مشکلی برای رژیم در اعلام پیروزی واضح پس از اشغال تمام سرزمینهای فلسطین، بخشهایی از سرزمینهای کشورهای عربی و نابودی توانمندیهای نظامی اعراب و توافقنامههای آتش بس نبود که شکست و واقعیت دستاوردهای رژیم را تحکیم میبخشید و حتی پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ میلادی، توافقنامه صلح امضا و مصر از مناقشه و درگیری خارج شد و از دست رفتن فلسطین و تضییع آن تثبیت شد با وجودی که این جنگ سلسله شکستهای نظامی اعراب را متوقف کرد و سیناء را به دولت مصر بازگرداند.
بر اساس گزارش پایگاه خبری فلسطین الیوم، ولید القططی در ادامه مقاله خود نوشت: تنگنای رژیم اسرائیل که بن گوریون دهها سال پیش درک کرده بود، امروز وزیر این رژیم "نفتالی بینت " آن را با عنوان چالشهای خطرناک امنیتی که مقاومت برای موجودیت این رژیم ایجاد خواهد کرد و به عنوان جهت گیری نادرست امنیتی این رژیم در داخل موجودیت صهیونیستی و توقف پیروزیهای این رژیم بیان کرده است.
از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ میلادی که در واقع پیروزیهای رژیم صهیونیستی متوقف شد، حماسه آفرینی آغاز شد. این حماسه آفرینی در اولین جنگ لبنان در سال ۱۹۸۲ م. پایه گذاری شد و با وجود پیروزی نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی در رسیدن به بیروت و اخراج نیروهای سازمان (آزادیبخش فلسطین) از لبنان و روی کار آمدن بشیر جمیل در این کشور و امضای توافقنامه ۱۷ می، و با این همه، به خاطر عملکرد مقاومت و حمایت سوریه پس از کشته شدن بشیر الجمیل، لغو توافقنامه ۱۷ می، ظهور حزب الله لبنان و اخراج بی قید و شرط ارتش صهیونیستی از سرزمین لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی و تکرار این سناریو در نوار غزه در سال ۲۰۰۵ میلادی و عقب نشینی ارتش اشغالگر و شهرک نشینان صهیونیستی از نوار غزه که به لطف عملکرد قوی مقاومت و تحمیل هزینه و خسارت سنگین مادی و انسانی به این رژیم متجاوز، تمام دستاوردی رژیم اشغالگر صهیونیستی به پایان رسید. اگر مقاومت با شتاب بیشتری ادامه مییافت، ممکن بود این امر در کرانه باختری نیز اتفاق بیفتد و با افزایش هزینه و خسارت سنگین بر دوش اشغالگران صهیونیستی، خطر امنیتی و موجودیت رژیم صهیوینستی با شدت بیشتری این رژیم را تهدید میکرد، اما رژیم صهیونیستی با درک این حقیقت، تصمیم به ساخت دیوار حائل در کرانه باختری و فعال کردن همکاری امنیتی با تشکیلات خودگردان از طریق سازوکار هماهنگی امنیتی گرفت.
جنگ اکتبر ۱۹۷۳ میلادی آخرین جنگ رژیم صهیونیستی با ارتشهای منظم عربی بود و جنگ دوم لبنان در سال ۲۰۰۶ میلادی (جنگ ۳۳ روزه) اولین جنگ با مقاومت بود. این به معنای نادیده گرفتن نقش مقاومت عربی و فلسطین در جنگهای ۱۹۴۸ میلادی و نبرد کرامت ۱۹۶۸ میلادی و نبردهای لبنان بین سالهای ۱۹۷۰-۱۹۸۲ میلادی نیست، بلکه به معنای آغاز مرحله جدید مقاومت پس از پایان جنگهای منظم نظامی است که اسرائیل نتوانست هیچ پیروزی قطعی و آشکاری را از آن خود کند.
این نوع مقاومت با جنگهای سه گانه در نوار غزه امتداد یافته و با تشدید دور جدید تجاوز نظامی ۲۰۱۸ میلادی اخیر رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه ادامه یافته است. البته این نبردها به اینجا ختم نمیشود، بلکه به نظریه امنیت اسرائیل در بیشتر ارکان و پایههایش شامل: بازدارندگی، جنگهای سریع و رعد آسا، ضربات پیشدستانه، انتقال نزاع و درگیری به داخل مناطق دشمن، جبهه همبستگی داخلی، برتری اطلاعاتی، قدرت نیروی هوایی برای یکسره کردن نبرد و ... ضربه وارد شده است تا جایی که پیروزی در مفهوم اسرائیلی که در مرحله اول عمر رژیم محقق شد، دیگر از نظر علمی غیرممکن است. این مسئله همان چیزی است که ژنرال صهیونیست به نام جبرائیل سیبونی به آن اعتراف کرد و گفت: شایسته است که واژههای پیروزی و یکسره کردن سریع و قطعی از گفتمان راهبردی اسرائیل دوری کرد.
این ژنرال صهیونیستی که گفته است نباید از واژههای پیروزی و موفقیت قطعی و نهایی سخن گفت، دیدگاه جدید برای مفهوم پیروزی پیشنهاد میکند و میگوید: «هدف ارتش از جنگهای پیاپی با توجه به فقدان یک هدف سیاسی و عدم امکان تحقق پیروزی قطعی و روشن، در واقع منجر به طولانی شدن مراحل رویارویی و بازداشتن دشمن از حمله به اسرائیل است».
این مفهوم جدید درباره پیروزی را ژنرال گادی آیزنکات رئیس کنونی ارکان ارتش رژیم صهیونیستی اینگونه بیان میکند: «اهداف تعیین شده سیاسی پس از جنگ منجر به بهبود اوضاع امنیتی میشود». این مفهوم برای پیروزی در واقع مبهم و حبابی است که به رژیم صهیونیستی اجازه میدهد تا به دنبال هر جنگ و درگیری، خیال کند که پیروز معرکه است.
این تنگنا و بن بست در مفهوم و تحقق پیروزی ناشی از ماهیت جنگ با مقاومتی است که بر ضربات مرگبار متکی نیست، بلکه به تراکم نقاط قوت در مقاومت و نقاط ضعف در رژیم اشغالگر تکیه دارد؛ بنابراین ممانعت از دستیابی دشمن به اهداف نظامی و سیاسی اش در هر درگیری و جنگ و ناکام گذشاتن اهداف علنی و غیر علنی و بالا بردن هزینههای جنگ، اشغالگری و شهرکسازی بر دشمن در راه پایان دادن اشغالگری و برچیدن شهرکها و ایجاد نعی از تعادل بازدارندگی نسبی و وارد آوردن ضربه کارآمد بر پیکره امنیتی و جبهه داخلی برای تاثیرگذاری بر امنیت فردی و گروهی رژیم صهیونیستی، همگی موجب تقویت نقاط قوت نیروهای مقاومت و ملت فلسطین گردیده و در مقابل منجر به تضعیف موجودیت ارتش و شهرک نشینان رژیم صهیونیستی خواهد شد.
علاوه بر آنکه ماهیت جنگها میان هر ارتش منظم با مقاومت مانند جنگ چریکی و یا ترکیبی یعنی نظامی و غیر نظامی، ارتش منظم نمیتوان پیروزی کسب کند تا زمانی که مقاومت فلسطین اراده نبرد، پایبند به هدف آزادیبخشی و برخوردار از پشتوانه مردمی قدرتمندی دارد، مقاومت و ملت فلسطین اراده پیروزی را به عنوان شرط و مقدمهای برای تحقق پیروزی در اختیار دارند؛ و این موضوعی است که روزنامه عبری زبان معاریو در مقاله تحلیلی پس از تجاوزات نظامی اخیر رژیم به غزه مورد تاکید قرار داد و نوشت: تا زمانی که رژیم اسرائیل بر اساس اهداف اعلان شده وارد نبرد و رویارویی شود، دشمنان ما همواره پیروز خواهند شد، زیرا آنان تسلیم نخواهند شد؛ بنابراین، رژیم اسرائیل نه در جنگ آتی و جنگهای پس از آن پیروز نخواهد شد.