امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه در تازهترین مواضع خود، از یک سو یکجانبه گرایی ایالات متحده آمریکا در نظام بین الملل را زیر سوال برده و از سوی دیگر، نسبت به اینکه واشنگتن به فرانسه و دیگر اعضای ۱+۵ اجازه باقی ماندن در توافق هستهای را داده ابزار خرسندی کرده است.
او در گفتگو با شبکه سی ان ان اعلام کرده است: «داشتن رابطه شخصی با ترامپ مهم است. ترامپ فردی است که تلاش کرد تا به وعدههای انتخاباتی خود عمل کند، همانطوری که من نیز تلاش میکنم به وعدههای خود عمل کنم و اقدامی که ترامپ در این زمینه انجام داد را محترم میشمارم. اما تصور میکنم بنابر رابطه شخصی و مذاکراتی که داشتیم، بتوانیم کارها را بهتر دنبال کنیم، به طور مثال درباره ایران، ترامپ تصمیم به ترک برجام گرفت، اما در نهایت وی تصمیم گرفت تا باقی ماندن ما (دیگر طرفهای امضا کننده توافق) در برجام را محترم شمارد و بنا بر روابط شخصی و گفتگوهایمان وی پذیرفت که ما در این توافق باقی بمانیم...»
درباره اظهارات اخیر رئیس جمهور فرانسه نکات مهمی وجود دارد که باید بدان توجه داشت:
نخست اینکه؛ فرانسویها در سال ۲۰۱۷ میلادی و زمانی که رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا هنوز خروج رسمی کشورش از برجام را اعلام نکرده بود، به پیشگام و نیرو محرکه اصلی «تغییر برجام» در اروپا تبدیل شدند.
آنها سعی داشتند ایران را مجبور به پذیرش مواردی مانند «بازرسی از اماکن نظامی»، «اعمال محدودیتهای فرا زمانی در قبال فعالیتهای هسته ای»، «تحدید فعالیتهای منطقه ای» و «گنجاندن موضوع توان موشکی ایران در برجام» کنند.
مکرون در این رابطه تعهداتی به دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو داده بود و تا قبل از خروج ترامپ از برجام نیز نهایت تلاش خود را در راستای تحقق این موارد صورت داد.
دوم اینکه؛ پس از خروج ترامپ از توافق هستهای با ایران، فرانسویها از یک سو نسبت به این موضوع ابراز تاسف کرده و از سوی دیگر، به صورت مخفیانه با مایک پمپئو وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا درباره این توافق دگرگون شده وارد مذاکره شدند.
محصول و خروجی این مذاکرات پنهانی، چیزی جز تاخیر هدفمند مقامات اروپایی در ارائه بسته پیشنهادی نهایی در قبال حفظ برجام نبوده است. به عبارت بهتر؛ پس از خروج آمریکا از توافق هستهای نیز بازی فرانسویها در زمین کاخ سفید ادامه یافته و همچنان نشانهای از پایان این بازی مشاهده نمیشود.
نکته سوم اینکه؛ فرانسویها از یک سو بر لزوم تقویت چندجانبه گرایی مدنظر خود در نظام بین الملل تاکید کرده و از سوی دیگر، به یکی از تکههای پازل تکمیل کننده تصویر راهبردی مدنظر دولت ترامپ در نظام بین الملل و خصوصا منطقه غرب آسیا تبدیل شده اند.
بدیهی است که نتیجه اتخاذ این رویکرد دوگانه، انزوای فرانسه در نظام بین الملل خواهد بود، به ویژه آنکه در حال حاضر، بسیاری از سیاستمداران اروپایی نیز نسبت به بازی دوگانه و متناقض مقامات فرانسوی در قبال ایالات متحده آمریکا و مقولاتی مانند چندجانبه گرایی در نظام بین الملل آگاه بوده و بدان معترض اند.
انزوای فرانسه و کاهش وزن راهبردی آن در جهان سیاست، از زمان ریاست جمهوری نیکولا سارکوزی شدت گرفت و در دوران ریاست جمهوری فرانسوا اولاند به نقطه اوج خود رسید. اگرچه برخی تصور میکردند که مکرون این روند را تغییر داده یا حداقل متوقف خواهد ساخت، اما او نیز با خامی و ناپختگی همان مسیر همتایان قبلی خود را در کاخ الیزه طی میکند.