سیاست‌های چالشی محمد بن سلمان

تاکنون هیچ یک از مسئولان عربستان سعودی به اندازه محمد بن سلمان، ولیعهد این کشور و حاکم واقعی عربستان سعودی، مورد تشویق و در عین حال مورد انتقاد قرار نگرفته است. با توجه به ماهیت تحولی و تغییردهنده برنامه هایی که محمد بن سلمان در عربستان سعودی دنبال می کند، این مسئله جای شگفتی ندارد. برنامه‌هایی که ولیعهد عربستان سعودی دنبال می کند برای برخی سودمند و برای برخی مضر است. کسانی که به دنبال باز کردن فضای عربستان سعودی به روی جهان خارج هستند از این برنامه ها استقبال می کنند، اما کسانی که خواستار آن هستند که وضعیت موجود کما بیش حفظ شود از برنامه های ولیعهد متضرر می شوند.

با این حال، در حوزه سیاست خارجی این نوع تقسیم بندی در خصوص دیدگاه جهانیان نسبت به ولیعهد عربستان سعودی به چشم نمی خورد. همگان در جهان بر روی این مسئله اجماع دارند که رفتار محمد بن سلمان در خارج از کشور یک رفتار غیرمنطقی، تند و خطرناک است. البته، دولت آمریکا طبق معمول دیدگاهی متفاوت با دیدگاه سایر کشورهای دنیا در این خصوص دارد. به نظر می رسد تنها موضوعی که در حوزه سیاست خارجی محمد بن سلمان وجود دارد این است که این جوان 33 ساله چه گرد و خاک دیگری را به راه خواهد انداخت و یا دقیق تر بگوییم او چه بحران جدیدی را خلق خواهد کرد.

بیشتر بخوانید: محمد بن سلمان جنایتکاری در نقاب شاهزاده

محمد بن سلمان از اندکی بیش از یک سال پیش تا کنون رفتارهایی داشته است که همگان را به تعجب واداشته و هیاهوی فراوانی را به دنبال داشته است. او مداخله نظامی در جنگ داخلی یمن را شروع کرده است که تا کنون پیامدهای فاجعه باری به دنبال داشته است. این جنگ تاکنون جان بسیاری از غیرنظامیان را در یمن گرفته است. محمد بن سلمان محاصره زمینی و دریایی را بر قطر تحمیل کرده است. او سعد حریری، نخست وزیر لبنان را هنگامی که به ریاض سفر کرده بود بازداشت نمود. محمد بن سلمان به دشمنی کشورش با کانادا دامن زد. ولیعهد عربستان سعودی همکاری دولت سعودی با شرکت های آلمانی را نیز ممنوع اعلام کرد.

طرفداران محمد بن سلمان مدعی هستند که وی برای انجام دادن هر کدام از این کارها دلایل موجهی دارد. آنها می گویند جهت گیری های رسانه ای و انتشار اخبار نادرست درباره عربستان سعودی باعث شده است که ولیعهد این کشور تا این اندازه مورد انتقاد قرار گیرد. با این حال، جهانیان و نیز نخبگان سیاسی همچنان درباره حرکت بعدی محمد بن سلمان در حوزه سیاست خارجی نگران هستند.

اما برخی نگرانی ها درباره سیاست خارجی عربستان سعودی تحت مدیریت رهبران کنونی این کشور توجیه شده است. محمد بن سلمان جوانی است که در زمینه امور پیچیده جهان تجربه ای ندارد. به نظر می رسد که وی نمی تواند از اشتباهاتش درس بگیرد. محمد بن سلمان بیش از اندازه عجولانه تصمیم می گیرد و اطرافش را با افرادی پر کرده است که همگی ‹‹بله قربان گوی›› او شده اند. ولیعهد عربستان سعودی بر این باور است که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، بدون هیچ گونه قید و شرطی از او حمایت می کند. اما دونالد ترامپ فردی است که اگر کوچکترین نمونه بی وفایی در میان دوستان سابقش مشاهده کند، به آنها نیز می تازد. همه این مسائل را که کنار هم می گذاریم مشاهده می کنیم که سیاست خارجی عربستان سعودی یک فرمول خطرناک را فرا روی خود دارد. این وضعیت حتی می تواند از در حال شکل گیری بودن یک فاجعه حکایت داشته باشد.

با وجود تمام مسائلی که ذکر شد، آسیب هایی که سیاست ورزی محمد بن سلمان ممکن است به دنبال داشته باشد محدودیت هایی دارد. دلیل این امر آن است که بین دیپلماسی و سیاست ورزی تفاوت هایی وجود دارد. بسیاری از مردم گمان می کنند دیپلماسی و سیاست ورزی واژگانی هم معنا هستند، اما واقعیت آن است که این دو واژه هم معنا نیستند.

دیپلماسی به روابط میان دولت ها اشاره دارد. در مقابل، سیاست ورزی به هماهنگی میان توانمندی های یک رهبر سیاسی، هم در بعد داخلی و هم در بعد خارجی، و تبدیل شدن آن توانمندی ها به یک راهبرد عملیاتی واحد اطلاق می شود. مهمترین و بزرگترین مشکلی که در این جا وجود دارد این است: اولویت های اساسی محمد بن سلمان اولویت های داخلی هستند. این گفته به معنای آن است که ولیعهد عربستان سعودی در حوزه سیاسی به مراتب بیشتر از آن که بسیاری گمان می کنند سختگیری و محدودیت اعمال می کند و در راستای پیشبرد اصلاحات داخلی مورد نظرش این رویکرد را همچنان ادامه خواهد داد. شاید این امر با توجه به مشکلاتی که وی تا کنون به وجود آورده است منطقی یا اطمینان بخش نباشد، اما اگر کسی گمان می کند سال دوم ولیعهدی محمد بن سلمان خواهد توانست به شکل گیری امری بیانجامد که ثبات را بر هم بزند اکنون زمانی است که برای فشار دادن دکمه هشدار مناسب است.

محمد بن سلمان اصلاحات گسترده ای را در دستور کار خود قرار داده است. از این اصلاحات تحت عنوان ‹‹چشم انداز 2030 عربستان سعودی›› نام می برند. اجرایی کردن این اصلاحات مستلزم حداکثر ثبات و کنترل در داخل عربستان سعودی است. به همین دلیل است که وی سیاست هجومی برای قبضه کردن قدرت را دنبال می کند.

محمد بن سلمان، برای مثال، رقبای سیاسی احتمالی خود را به حاشیه می راند؛ منتقدان را ساکت می کند و فعالان سیاسی را به زندان روانه می کند. او در دنبال کردن سیاست هایش برای قبضه کردن هر چه بیشتر قدرت در عربستان سعودی ریسک های بزرگی را تقبل کرده است و همزمان دو اصل اساسی در رژیم آل سعود را در هم کوبیده است: اول، همراهی آل سعود و آل وهاب که ستون های مادی-معنوی توازن قدرت در درون سیاست عربستان سعودی از بدو شکل گیری این کشور تا کنون محسوب می شود و دوم، الگوی اجماع خانوادگی که وحدت نخبگان در درون خاندان سلطنتی را حفظ می کند. اما اتخاذ چنین اقداماتی برای شروع روند اصلاحات ضروری بود. با این حال، باید توجه داشت که آثار و پیامدهای انجام چنین اقداماتی هنوز پایان نیافته است.