ادلب؛ کلید پایان جنگ سوریه

نبرد ادلب شاید محتمل ترین سناریوی پیش روی ارتش سوریه و حامیانش در مبارزه با تروریسم است. پس از آزادی مناطق شرقی و جنوبی، حالا ارتش سوریه آماده شده است تا عملیات خود را در ادلب ادامه دهد. بر اساس توافق، سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در آستانه متعهد شدند مبارزه با داعش، جبهه النصره و القاعده و هر گروه وابسته به این سه سازمان تروریستی و نیز گروه های تجزیه طلب را در دستور کار قرار دهند.

 این بدان معناست  که بخش عمده ای از عناصر حاضر در ادلب که بدنه جبهه النصره و القاعده هستند در فهرست برخورد سخت ارتش سوریه قرار دارند. بر این اساس ارتش سوریه به احتمال زیاد باید برای آزادی بخش مهمی از خاک خود به سوی ادلب حرکت کند.

از طرفی دپوی گروه های تروریستی مختلف در ادلب این چالش را در پیش روی ارتش سوریه قرار داده است که در صورت حمله ای پیش دستانه، دمشق در معرض تهدید قرار گیرد. در چنین شرایطی ارتش نیازمند یک سپر دفاعی در محور شمالی و شمال غربی برای جلوگیری از حمله پیش دستانه تروریستی است. با این حال ارتش تمایلی ندارد با حمله سریع و برق آسا به سمت ادلب پیش روی کند. دلیل آن بافت جغرافیایی منطقه ادلب و استقرار موانعی برای جلوگیری از پیشروی ارتش در چند سال اخیر است. مسئله ای که می تواند برای هر ارتشی چالش ایجاد کند. ارتش می خواهد با صبر استراتژیک و محاصره ادلب و جلوگیری از ورود تسلیحات و پشتیبانی امدادی، مانع تقویت عناصر تروریستی مستقر در ادلب شود و در نهایت  گروه های مستقر با کمبود امکانات مواجه شوند. اگر بخواهیم بافت ادلب را در زمین تشریح کنیم، باید گفت بافت جغرافیایی ادلب به گونه ای است که ورود به آن بدون پشتیبانی هوایی کامل و طراح عملیاتی ویژه و استفاده از نیروهای خبره یک باتلاق خواهد بود. بافت ادلب سرزمینی عجیب دارد.

در کنار آن، حضور گروه های مختلف تروریستی از تفکرات مختلف در ادلب، یک فرصت مناسب برای دمشق ایجاد کرده تا با حفظ وضعیت موجود، گروه های مختلف را به جان یکدیگر بیندازد و از تروریست ها به دست خودشان تلفات بگیرد. موضوعی که در چند ماه اخیر بیشترین فایده را برای ارتش سوریه داشته و بر تلفات عناصر تروریستی مختلف افزوده است. در هفته های اخیر درگیری میان گروه های تروریستی مختلف به ویژه گروه های تکفیری النصره با دیگر گروه ها بر سر محدوده مدیریت و کنترل سرزمینی و نیز فرماندهی واحد، خسارت فراوانی به سازمان رزم تروریست ها وارد کرده است. ده ها کشته و انهدام چندین دستگاه خودروی زرهی بخشی از نتیجه به جان هم افتادن است.

از سوی دیگر ارتش سوریه به هیچ نحوی راضی به حضور عناصر و اتباع کشورهای مختلف در قالب گروه های تروریستی مستقر در سوریه نمی شود و توافقات و گفت و گوهای راهبردی و کلان دمشق با متحدانش نیز بر این موضوع تاکید دارد. نه ایران، نه عراق و نه حتی ترکیه، تمایلی به ماندن اتباع تروریستی دیگر کشورهای خارج از منطقه غرب آسیا در سوریه ندارند زیرا سرریز امنیتی اش یک بحران برای منطقه خواهد بود و هیچ کشوری به صورت تضمینی در امان نیست.  دمشق تمایل دارد این اتباع به کشورهای خود برگردند اما دولت های آنان از پذیرش شان سر باز می زنند. شهروندانی که جنگ را در سوریه آموختند و تجربه عملیات تروریستی دارند. سوریه نیز از ماندنشان در این کشور در آینده به هر عنوان ممانعت به عمل خواهد آورد. حمله ارتش سوریه به این مناطق قطعا با حذف این افراد همراه است. زیرا دولت سوریه جایی برای بازگرداندنشان ندارد. البته نباید فراموش کرد در صورت توافق خلع سلاح، دولت سوریه همانند گذشته این افراد را به کشورهایشان باز می گرداند ولی در صورتی که این افراد مقاومت کنند، چاره ای جز حذف شان نیست. این مسئله دیگر چالش مهم ارتش سوریه است. باید منتظر یک جریان سازی رسانه ای علیه دولت سوریه برای عملیات در ادلب باشیم. جریان سازی که با شایعه سازی هایی در غوطه شرقی همراه بود و این بار به طور حتم خط قوی ترش را در ادلب شاهد هستیم.

سوری ها می دانند باید روزی به ادلب حمله و این منطقه را آزاد  کنند، اما کی و چگونه؟ همچنین دلیل حمله برایشان بیش از آزاد سازی منطقه اهمیت دارد. علاوه بر دلایل فوق، حمله به ادلب می تواند میان دمشق و آنکار چالشی جدی ایجاد کند و سوریه را در یک درگیری مستقیم با ترکیه قرار دهد. از طرفی سوری ها می دانند ماندن تروریست ها در ادلب می تواند آن ها را برای حمله به دمشق یا حتی حلب آماده کند و همین مسئله بهانه خوبی برای آزاد سازی مناطق مهم ادلب است. اگر تروریست ها تهدیدی برای حلب باشند یا مناطق استراتژیکی چون نبل و الزهرا را در معرض تهدید قرار دهند، ارتش سوریه با هر هزینه ای، به ادلب حمله خواهد کرد.

نباید فراموش کرد که سوری ها به هیچ عنوان تمایلی برای باقی ماندن تروریست ها در خاکشان ندارند. دلیل آن، تهدید شدن بخش های مهمی از خاک سوریه در آینده نزدیک است. طرحی که آمریکایی ها در شرق سوریه دنبال می کردند تا با نگه داشتن داعش در صورت نیاز آن را به ابزار فشاری علیه دمشق و بغداد تبدیل کنند. بر همین اساس نمی توان گفت ارتش سوریه بعد از القنیطره به سرعت به  سمت ادلب حرکت می کند ولی جلوگیری از تهدید دمشق یا حلب قطعا در دستور کار سوری هاست و برای آن طرح هایی نیز دارند. به نظر می رسد چالش ها و فرصت های موجود در پرونده ادلب برای ارتش سوریه پیچیدگی خاصی دارد و باید منتظر ماند و دید تصمیم دو طرف برای ادلب تا کجا با صبر همراه است. البته نقش دولت روسیه به عنوان یک طرف تضمین آتش بس در بخشی از این منطقه و جمهوری اسلامی ایران غیر قابل انکار است و در صورتی که دمشق یا حلب تهدید شوند قطعا دولت سوریه همراهی دو حامی خود یعنی ایران و روسیه را به دست خواهد آورد و آن وقت است که ترکیه مجبور به یک تجربه سخت دیگر در شمال سوریه می شود. تجربه ای که در حلب از نیروهای ارتش سوریه به دست آورد و با تمام تهدیدات اردوغان نتوانست حلب را برای تروریست ها نگه دارد.