مهاجرت را می توان به معنی ترک سرزمین مادری با هدف سکونت در سرزمینی دیگر تعریف کرد. اقدامی که میتواند به دلایلی از قبیل مشکلات اقتصادی،نا امنی، محدودیت های سیاسی، دینی و… صورت گیرد. از این رو، زمانی که مهاجران به وطن اصلی و مبداء خود،باز می گردند پدیده جدیدی شکل میگیرد که آن را «مهاجرت معکوس» می نامند.
«مهاجرت»، به خصوص میان قشر تحصیلکرده و دارای تمکن مالی امری رایج بهشمار میرود که کشور های مختلف با آن دست و پنجه نرم میکنند. اما در این میان، رژیم صهیونیستی با توجه به جمعیت کم و ترکیب نژادی خاص و رویکرد سیاسی متفاوت خود در منطقه غرب آسیا، با معضل روز افزون مهاجرت معکوس رو به رو است. از این رو سیاست تشویق و ترغیب یهودیان سراسر جهان برای مهاجرت به سرزمین اشغالی را می توان از سیاستهای پایه رژیم آپارتاید صهیونیستی از زمان تشکیل غیر قانونی خود نام برد.
پدیده فرار مغزها،مسئله روز محافل صهیونیستی
بررسی مطبوعات و محافل خبری و تحلیلی رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر نشانگر آن است که آنها کم و بیش به مسئله فرار مغزها و مهاجرت معکوس پرداخته اند که می توان این موضوع را حاکی از افزایش روز افزون این معضل در سرزمینهای اشغالی نامید.بر همین اساس چندی پیش، یشای فریدمن نویسنده صهیونیست درباره خروج دانشمندان و محققان اسرائیلی از سرزمینهای اشغالی هشدار داد. روزنامه مکور ریشون چاپ سرزمینهای اشغالی نتیجه مطالعات و تحقیقات این نویسنده را بازتاب داده و نوشته است،افزایش مهاجرت معکوس به خصوص مهاجرت دانشگاهیان و دانشمندان صهیونیستی،ناشی از افکار ایدئولوژیک آنهاست.
در ادامه این مطالب منتشر شده آمده است: مهاجرت پرفسور نیفف گوردون و پرفسور حائیم یعقوبی از دانشگاه بنگورین،نمونهی بارز فرار مغزها از حاکمیت صهیونیسم است. البته نکته قابل توجه درباره خروج این محققان احساس یأس و ناامیدی فراوانی است که در میان همکاران آنها ایجاد شده است.
مسئله دیگری که درباره ترک سرزمینهای اشغالی توسط برخی از محققان مهاجر کرده صهیونیستی حائز اهمیت است،موضوع درخواست آنها برای تحریم اسرائیل است. به طور مثال پرفسور گوردون علاوه بر همبستگی با جنبش تحریمهای جهانی علیه رژیم صهیونیستی، اسرائیل را رژیمی آپارتاید خوانده و از عملیات ارتش صهیونیستی در نوار غزه به عنوان یک "آدم کشی بی رحمانه "نام برده است.
از پروفسور عادی اوور، پروفسور عنات بییلتسکی (رئیس سازمان بیت سلیم)، اریل ازولای، پروفسور حائیم براشیت (رئیس گروه سینما در دانشکده ساویر)، پروفسور عادیت زیرتال، دکتر آیال سیفون و دکتر میراو نیز می توان به عنوان افراد فعال حوزه علمی نام برد که سرزمینهای اشغالی را ترک کردهاند.
مهاجرت معکوس یهودیان از سرزمین های اشغالی
علاوه بر مهاجرت مغزها از سرزمینهای اشغالی،پدیده مهاجرت معکوس یهودیان عادی ا را نیز میتوان به معضلات سردمداران صهیونیسم اضافه کرد. بر همین اساس، دایره مرکزی آمار رژیم صهیونیستی گزارشی از شمار مهاجران یهودی که سرزمین های اشغالی را ترک کردهاند منتشر کرده است. طبق این گزارش در سال 2010 حدود 15 هزار و 600 نفر و در سال 2011 حدود 16 هزار و 200 نفر مهاجرت معکوس انجام دادهاند. نکته قابل توجه در این آمار، میانگین سن مهاجران است که چیزی حدود 28 سال میباشد و این نشان دهنده ناامیدی قشر جوان در جامعه این رژیم جعلی است.گزارش دیگری توسط روزنامه هاآرتص،از مهاجرت معکوس هزازان یهودی روس به عنوان یک معضل فراگیر نام برده شده است. بر طبق این گزارش، یهودیان روس دلیل مهاجرت معکوس خود را عدم موفقیت در حوزههای اقتصادی، نژاد پرستی، درآمد کم و سطح پایین زندگی عنوان کردهاند؛ اهمیت این موضوع از آن جهت است که طبق نظرسنجیها، یهودیان روس تبار،بزرگترین گروه جمعیتی در سرزمینهای اشغالی هستند و ناامیدی آنها از شرایط موجود را میتوان به سایر گروههای جمعیتی فعال در جامعه صهیونیستی تعمیم داد.
تلاش سران صهیونیستی برای توقف روند مهاجرت معکوس
قریب بر 70 سال است که صهیونیسم در تلاش برای تبلیغ مهاجرت به سرزمینهای اشغالی است.آنها که برای تأسیس کشوری یهودی، فلسطین و قدس شریف را سرزمین موعود یهودیان معرفی میکنند، از ابتدا در تلاش بودند بالاترین سطح رفاه و توسعه اقتصادی را به مهاجران وعده دهند،اما چیزی که در عمل به آن دست یافتند، شکست سیاستهای اقامتی-رفاهی و در نتیجه مهاجرت معکوس بوده است؛ مهاجرت معکوسی که از مردم عادی یهود شروع شده و اندیشمندان، محققان و دانشمندان صهیونیستی را درگیر خود کرده است.
علاوه بر عدم رضایت اقتصادی و رفاهی دلایل دیگر مهاجرت معکوس از سرزمینهای اشغالی را میتوان در جنگ طلبیهای رژیم صهیونیستی جستجو کرد.تجاوزهای پی در پی،مخصوصا جنگ 33 روزه باعث نا امنیهای فراوانی در سرزمینهای اشغالی گردید. جامعه صهیونیستی در حین جنگ 51 روزه سال 2014 نیز به سبب ترس و وحشت فراوان یا در پناهگاهها به سر میبردند یا در چادر ساکن بودند.دقیقا در همان زمان یک سازمان صهیونیستی با نظرسنجی از حدود 300 فارغ التحصیل مهاجرت کرده به فلسطین اشغالی ،نتیجه گیری کرد که از هر 10 یهودی مهاجر،6 نفر به فکر بازگشت به کشورهای مبدأ خود بودهاند. در نتیجه می توان جنگ طلبیهای این رژیم و البته قدرت روزافزون محور مقاومت را باعث ناامنی در محافل عمومی این رژیم عنوان کرد که باعث مهاجرت معکوس از سرزمینهای اشغالی شده است.
کاهش مهاجران ورودی به سرزمین های اشغالی،شکستی دیگر در سیاست های مهاجرتی رژیم صهیونیستی
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه، نه تنها مهاجرت معکوس در سرزمینهای اشغالی افزایش یافته،بلکه مهاجران ورودی به اسرائیل نیز کاهش چشمگیری داشته است. رژیم صهیونیستی از بدو تاسیس غیرقانونی خود ،اقدامات تنصنعی و تنش زای زیادی را در دستور کار خود قرار داده است.در حقیقت صهیونیستها از ابتدا نیازمند آن بودند که برای یهودیان ساکن نقاط مختلف جهان دغدغه و نا امنی(اقتصادی، سیاسی و فرهنگی) ایجاد کنند تا آنها را راغب به ترک کشورهای خود کرده و میزان مهاجرت به سرزمین های اشغالی را افزایش دهند.
بر همین اساس طرحهای خاصی توسط صهیونیستها اجرا شده است. یکی از این طرحها،اختصاص 100 میلیون شکل(24 میلیون دلار) در راستای تشویق یهودیان برای مهاجرت به اسرائیل بوده است؛ طرح دیگر که به عنوان طرح "مسا" نامیده میشود،در صدد است سالانه 20 هزار جوان یهودی را با هدف تحصیل در سرزمینهای اشغالی با هزینه دولت صهیونیستی و آژانس یهود به سرزمینهای اشغالی بکشاند.اما مسئله ای که از درک سران رژیم صهیونیستی خالی نیست،شکست طرحهای آن ها در زمینه اختلال در مهاجرت معکوس و تشویق برای مهاجرت به سرزمینهای اشغالی است چرا که به گزارش هاکریا2040 به نقل از جروزالم پست، فقط سالانه هزار و 200 دانشمند و محقق،سرزمین های اشغالی را ترک میکنند و هرگز بازنمیگردند؛ البته این تعداد،غیر از کسانی است که اسرائیل را برای ادامه تحصیل و یافتن شغل ترک میکنند.
تحولات مربوط به مهاجرت معکوس در سرزمین های اشغالی،نشان دهنده فروپاشی صهیونیسم بین الملل
پروژه ایجاد صهیونیسم را میتوان دو بال یک پرنده در نظر گرفت؛بال اول اشغال سرزمین فلسطینیان و بال دوم ترغیب و کشاندن یهودیان از نقاط مختلف جهان به سرزمینهای اشغالی.مسئله قابل توجه اینکه،مهاجرت معکوس به خصوص فرار مغزها در سرزمین های اشغالی با بال دوم پروژه ی صهیونیسم(کشاندن یهودیان به اسرائیل) به طور کامل در تضاد است. چرا که با این روند مهاجرت ها ، ترکیب جمعیتی رژیم صهیونیستی به شدت مخدوش خواهد شد. روندی که ادامه آن به طور حتم موجودیت رژیم صهیونیستی را تهدید میکند.
بر همین اساس در اواخر دهه هفتاد میلادی " ناحوم گولدمن " یکی از مؤسسان کنفرانس جهانی صهیونیسم و از بزرگترین حامیان برپایی " وطن ملی یهود " در فلسطین و رئیس وقت صندوق یهود در کتاب خود تحت عنوان " اسرائیل به کجا می رود " نوشت:این جزیره یهودی در اقیانوس عربی اطراف خود از بین خواهد رفت و شانس آن خیلی کم خواهد بود .
در ابتدا کمتر کسی تحلیل و پیشگویی وی را مد نظر قرار داد،اما براساس گزارشهای مراکز آماری اسرائیل ، جمعیت یهودیان سال به سال در فلسطین اشغالی کمتر خواهد شد . " یدیعوت آحارنوت " در گزارش خود در مورد جمعیت اسرائیل آورده است: یهودیان سرزمین های اشغالی تا سال 2025 به 70 درصد جمعیت فعلی کاهش می یابد.
طبق پیش بینی یک ژنرال اسرائیلی به نام سرلشکر دایان درخصوص آمار جمعیتی اسرائیل ،جمعیت یهودیان به نسبت جمعیت اعراب در فلسطین در سال 2025 ، به نسبت 40 درصد به 60 درصد خواهد بود . البته باید گفت این پیش بینی های برای سال 2025 با این فرض انجام شده که اسرائیل هنوز تا آن سال وجود داشته باشد که البته با روند تحولات موجود،امری محال به نظر می رسد.
معضلات مهاجرتی و جمعیتی صهیونیسم،برابر با نابودی این رژیم بدون جنگ و خون ریزی
گرچه رژیم صهیونیستی علاوه بر سیاستهای تشویقی مهاجرتی به داخل سرزمینهای اشغالی طرح های زیاد دیگری را نیز پایه گذاری کرده اما آمار و ارقام ارائه شده توسط سازمانهای صهیونیستی نشانگر شکست همه این اقدامات بوده است و به نظر میرسد پدیده مهاجرت معکوس یک معضل امنیتی بزرگ برای این رژیم است؛چرا که سران صهیونیسم وعده سرزمینی سراسر رفاه و امنیت را به یهودیان داده بودند و عدم تحقق این وعدهها به مرور باعث خالی شدن سرزمینهای اشغالی و در نهایت نابودی مسالمت آمیز این رژیم خواهد شد.