به گزارش فارس، اندیشکده رند در گزارشی به بررسی سخنرانیها و گفتوگوهای دیوید آرون، فردریک وری، و برت اندرو والاس طی کنفرانسی با عنوان امنیت خلیج فارس در جریان تحولات عمیق منطقه: حقوق متقابل و مشارکتهای پایدار پرداخت. خیزشهای منطقه، شورای همکاری خلیج فارس، همبستگی اتحادیه عرب، مساله ایران، و ارتشهای منطقه خلیج فارس، موضوعات مطرح شده در این کنفرانس را تشکیل میدادند. این نشست با شرکت صد نفر از مقامات ارشد دولتی، دانشگاهی، افسران ارتش، و اصحاب رسانه صورت پذیرفت.

حمایت اندیشکده رند از این کنفرانس، به واسطه همکاری مشترک «مرکز سیاست‌های اطلاعاتی» و «مرکز سیاست‌های دفاعی و امنیت بین‌المللی» - که هر دو از مراکز مستقر در موسسه رند به شمار می‌آیند - صورت پذیرفته است. «موسسه پژوهش‌های دفاع ملی رند»، یک مرکز توسعه و پژوهشی با بودجه فدرال است که توسط «دفتر وزارت دفاع»، «ستاد مشترک»، «ستاد فرماندهی نبردهای مشترک»، «نیروی دریایی»، «تفنگداران دریایی»، سازمان‌های دفاعی، و «آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا»، پشتیبانی می‌شود.


* آمریکا دریافته است که خاورمیانه، دیگر همان خاورمیانه قدیم نیست

- همبستگی سیاسی شورای همکاری خلیج[فارس] و اتحادیه عرب - پیامدها برای سیاست خارجی آمریکا

در بخشی از این سخنرانی‌ها به کنکاش در خصوص همبستگی سیاسی شورای همکاری خلیج[فارس] و اتحادیه عرب، و پیامدهای چنین وحدتی برای سیاست خارجی آمریکا، پرداخته شد. موضوعاتی چون: همبستگی نوظهور اعراب که از رویدادهایی چون اعلام پشتیبانی اتحادیه عرب از منطقه پرواز ممنوع در لیبی و همینطور استقرار نیروهای امنیتی شورای همکاری خلیج فارس در بحرین، چه پیامدهایی می‌تواند برای آمریکا داشته باشد، چشم‌انداز چنین اتحادی در بلندمدت چه خواهد بود، و اینکه چقدر احتمال دارد که شورای همکاری خلیج[فارس]، تبدیل به یک سازمان دفاع مشترک حقیقی شود، را مورد بررسی قرار دادند.

* آمریکا نگران کاهش وابستگی کشورهای عرب است

به نظر می‌رسد که رویدادهایی که در حال مشاهده آن هستیم، آغازی باشد بر روند شکل‌گیری وحدت اعراب. کشورهای عرب در برابر لیبی دست به اقدامات مشترکی زدند، دیپلماسی فعالی در یمن اتخاذ کردند، و در نهایت با همکاری نزدیکی، نیروهای خود را در قالب ارتش مشترک شورای همکاری خلیج[فارس] به بحرین فرستادند. در ظاهر، شاهد شکل گرفتن دگرگونی‌هایی اساسی در وضعیت شورا هستیم، تحولاتی که می‌تواند منجر به این شود که شورا قدرت گرفته، وارد مرحله جدیدی از همبستگی میان اعضای خود شده، وابستگی کشورهای عرب به آمریکا را کم کرده و در نهایت بتواند به تنهایی در مقابل ایران، قدرت بازدارندگی داشته باشد.

* شورای همکاری خلیج فارس، به سبب ترس عربستان از ایران شکل گرفت

اما این وحدت ظاهری، چیزی بیش از یک سراب نیست. در زیر لایه‌های سطحی این اتحاد، نگرانی‌های عمیقی در میان اعضای شورا به چشم می‌خورد. در حقیقت، بخش بزرگی از روند اقدام‌گرایی جدید شورا را باید محصول همین نگرانی‌ها دانست تا ناشی از احساس قدرت و اختیار. در حال حاضر تردیدهای بی‌سابقه‌ای در مورد نقش و عملکرد آمریکا در ناحیه ایجاد شده است، و کشورهای عضو شورا به دنبال یافتن نیروهای دیگری برای پشتیبانی از خود هستند و در نهایت اقداماتشان را تنها می‌توان به تلاش برای یافتن مکملی برای نیروهای آمریکا تفسیر کرد و نه یافتن جایگزین. در واقع، سازمان شورای همکاری خلیج[فارس] نیز خود زاده چنین نگرانی‌هایی بود: عربستان از ایران می‌ترسید، و کشورهای کوچک‌تر حوزه خلیج[فارس] از عربستان. به تبع چنین نهادی بیش از آنکه عملکردی تهاجمی داشته باشد، بیشتر به دنبال اقدامات دفاعی است.

* شورای همکاری خلیج فارس، بازیچه دست عربستان است

سخنران سپس به بحث در خصوص این موضوع پرداخت که اجماع شورا، بر سر مساله لیبی، حقیقتا به علت نفرت عمیقی بود که نسبت به قذافی احساس میشد و نه حاصل تغییراتی راهبردی در روابط همکاری میان اعضای شورا. نمیتوان به این تحولات به چشم راهکارهایی بر مبنای اصول نگریست؛ که تنها باید آنها را بر اساس علاقهمندیهای اشخاص تفسیر کرد. این همکاری تنها بدان علت شکل گرفت که قذافی، در منطقهای از جهان که ادب مساله بسیار مهمی است، به شدت بیادبانه رفتار میکرد. همکاری در یمن نیز، تنها با ملاحظات دیپلماتیک صورت گرفت. بنابراین، با وجود اینکه عملا همکاریهایی وجود دارد، اما شورا حقیقتا به دنبال رسیدن به قدرتی مستقل برای به دست گرفتن اوضاع، یا مبارزه با شرایط ناخواسته نیست. در واقع حتی میشود گفت که عملا به سختی میتوان تفاوتی میان راهبردهای شورای همکاری خلیج [فارس] و کشور عربستان سعودی مشاهده کرد. به بیان دیگر، عربستان به جای آنکه با روش سنتی کمکهای مالی، و با عروسکگردانی دیگر کشورها، خواستههای خود را پیش برد، حالا در حال بازی کردن در چارچوب شورای همکاری خلیج [فارس] است.