«تروریستهای غیرقابل بخشش داعش باید در میدانهای نبرد از بین بروند نه اینکه بدون رضایت عراق با اتوبوس از سوریه به مرز عراق منتقل شوند.» این توئیتی است که رابرت مک گورگ، نماینده ویژه رئیسجمهور امریکا در ائتلاف علیه داعش در حدود سه ماه قبل نوشت؛ زمانی که حزبالله پس از درهم کوبیدن آخرین مناطق داعش در مناطق مرزی لبنان و سوریه موافقت کرد آخرین عناصر این گروه به همراه خانوادهشان به شهر دیرالزور، المیادین و البوکمال واقع در نزدیکی مرز عراق منتقل شوند.
در جریان توافق حزبالله حدود ۳۰۰ نفر که عمدتاً غیرنظامی بودند از قلمون به دیرالزور منتقل شدند، در هر دو منطقه نیروهای حزبالله حضور فعال علیه تروریستهای داعش داشتند و همانطور که نصرالله گفت عناصر داعش تنها از یک میدان نبرد به میدان نبرد دیگر مقاومت منتقل شدند. در عوض حزبالله یک اسیر خود را آزاد میکرد و پیکر چند تن از شهدای مقاومت از جمله شهید محسن حججی را از داعش پس میگرفت. مقامات امریکایی پس از آگاه شدن از این توافق ژست اخلاقی به خود گرفتند و با نظارت پهپادها چند روزی مانع از اجرای توافق شدند تا نشان دهند در از بین بردن شبهنظامیان داعش در «میدانهای نبرد» مصمم هستند.
اما حالا پس از گذشت سه ماه هیچ چیزی بهتر از گزارش بیبیسی نمیتواند «دروغگویی» و «ریاکاری» مقامات امریکایی را نشان دهد. بر اساس گزارش بیبیسی در جریان توافق امریکا، حدود ۴ هزار شبهنظامی داعش به صورت امن به سمت دیرالزور یا البوکمال منتقل میشوند تا خطوط دفاعی داعش را در مقابل پیشرویهای نیروهای مقاومت تقویت کنند و در عوض داعش بزرگترین و مهمترین چاه نفتی سوریه را تقدیم متحدان امریکا یعنی کردها (نیروهای دموکراتیک سوریه) میکند. البوکمال آخرین پایگاه داعش در منطقه مرزی سوریه است و انتظار میرود طی چند روز آینده این شهر به صورت کامل آزاد شود. آزادسازی این شهر همچنین به معنای تکمیل آخرین حلقه از کریدور زمینی مقاومت خواهد بود که بر اساس آن برای اولین بار تهران به سواحل مدیترانه و بیروت به صورت زمینی دست پیدا میکند؛ تحولی که در تاریخ چند هزار ساله ایران کمسابقه هست.
امریکاییها برای جلوگیری از تحقق این مسیر زمینی هر آنچه را که در چنته داشتند به کار گرفتند از جمله کیش دادن شبهنظامیان داعش به سمت البوکمال، دیرالزور و المیادین و معامله بر سر بزرگترین چاه نفتی سوریه. این چاه نفت حدود ۸۸ درصد تولید نفت سوریه را تولید میکند و از اهمیت زیادی برای بازسازی و خودکفایی سوریه دارد. امریکاییها با تسلط بر این چاه نفت یکی از مهمترین رگهای اقتصادی سوریه را به دست گرفتهاند تا در خوشبینانهترین حالت در مذاکرات سیاسی پس از جنگ از آن به عنوان اهرمی برای امتیازگیری استفاده کند و در بدترین حالت سوریه را فلج و در نهایت تجزیه دوفاکتوی این کشور را رقم بزنند.
این تحرکات امریکاییها نشان میدهد جنگ در سوریه وارد مرحله جدیدی میشود که آن مقاومت مقابل اشغالگری مستقیم امریکاست. دمشق بارها اعلام کرده حضور هر گونه نیروی خارجی بدون رضایت دولت مرکزی غیرقانونی است و اشغالگری محسوب میشود و هدف مشروعی تلقی خواهد شد. حالا که نیروهای مقاومت در حال کوبیدن آخرین میخها بر تابوت داعش در البوکمال هستند، بیش از پیش با نیروهای اشغالگر امریکایی به صورت مستقیم رو در رو میشوند. با پایان داعش، امریکاییها یا باید مأموریت را «تمام شده» بدانند و نیروهای خود را از شمال شرقی سوریه خارج کنند و اجازه دهند حاکمیت مرکزی بر این بخش از کشور مسلط شود و یا اینکه مأموریت جدیدی برای ادامه حضور خود در سوریه تعریف کنند.
به نظر میرسد در واشنگتن هنوز بحثهای جدی برای انتخاب یکی از دو راه وجود دارد و هنوز مراکز تصمیمگیری نتوانستهاند به نتیجه مشخصی برسند. از یک طرف برای آنها سخت است که مناطق بازپس گرفته شده از داعش از جمله رقه را به دمشق پس دهند چرا که پیروزی دیگری برای ایران و حزبالله خواهد بود و از طرف دیگر آنها نمیتوانند یا نمیخواهند هزینه حضور بلندمدت در شمال شرقی سوریه را تقبل کنند.
اگر امریکاییها تصمیم بگیرند به حضور نظامی خود در سوریه ادامه دهند به معنی آن خواهد بود که جنگ مقاومت وارد مرحله تازهای شده است که هدف نهایی آن مجبور کردن امریکاییها برای خروج از شمال شرقی سوریه است و گزارش بیبیسی بیش از پیش عزم مقاومت را برای رسیدن به این هدف جزم خواهد کرد.
گزارش بیبیسی همچنین شکی نمیگذارد که ائتلاف امریکایی نه تنها برای اهداف ژئوپلتیکی خود تروریستهای داعش را از منطقهای به منطقهای دیگر منتقل میکند بلکه برای دستیابی به این جاهطلبیهای ژئوپلتیکی حتی حاضر است امنیت داخلی کشورهای غربی را قربانی کند. بر اساس گزارشها صدها نفر از عناصر فرانسوی، بلژیکی، انگلیسی و سایر کشورها توانستهاند از این فرصت استفاده و از مرز ترکیه عبور کنند. تصور اینکه حتی عده انگشت شماری از عناصر داعش به کشورهای مبدأ برگشتهاند هم اکنون کابوسی برای دولتها و مردم کشورهای غربی شده است.
محمد بابایی