ویژگی‌های وهابیت مطلوب محمد بن سلمان

 رابطه‌ی دین و حکومت در سیاست داخلی عربستان سعودی با پیوند آل سعود و آل شیخ ازسال ۱۱۵۸ ه.ق تا به امروز شکل‌گرفته است. اصول سخت و خشن وهابیت ارتدکسی در طول دولت‌های آل سعود به مرور به سمت تعدیل، اصلاح و تغییر پیش رفته است و فرقه وهابیت تبدیل به توجیه‌گر سیاسی حکومت آل سعود بر عربستان شده است. اما وهابیت هنوز نیز در ساختار سیاست داخلی این کشور ریشه‌های مستحکمی دارد که با انتخاب محمد بن سلمان چالش‌هایی زیادی پیش روی آن به وجود می‌آید. در واقع یکی از پیامدهای مهم انتخاب بن سلمان به ولیعهدی و نزدیک‌تر شدن وی به پادشاهی، علاوه بر ویژگی‌های فردی و تفکراتش در مسائل اجتماعی و امنیتی نگاه متفاوت او نسبت به وهابیت است. بیش از ۸ دهه از آغاز دولت سوم آل سعود بر عربستان می‌گذرد و محمد بن سلمان بر نوسازی سیاسی و اجتماعی در عربستان تأکید می‌کند. با توجه به سیاست‌های شتابان اصلاحی درعربستان گویا از دیدگاه ولیعهد جوان نوبت به اصلاح فرقه وهابیت رسیده است. حال تلاش این نوشتار در پاسخ به این سؤال استوار است که وهابیت مطلوب از دیدگاه محمد بن سلمان چه خصوصیاتی دارد؟

تلاش محمد بن سلمان در تغییر ذهنیت جامعه عربستان از یک دیدگاه سنتی، قبیله‌ای و بسته به یک جامعه توسعه‌خواه، ملی‌گرا و باز باعث می‌شود تا از مذهب سنتی عربستان نیز وهابیتی نوین بسازد. از این روی در دوره بن سلمان، به نظر می‌آید که روابط پیشین میان هسته اصلی قدرت سیاسی (پادشاه و دربار) و قدرت مذهبی (وهابیت تحت زعامت «مفتی مملکت») تغییر چشم‌گیری خواهد کرد. که ما در ادامه به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت.

 

۱-محمد بن سلمان و انقلاب فرهنگی در چشم انداز ۲۰۳۰

درک صحیح از بحران‌های جامعه عربستان درکنار شناخت اهداف محمد بن سلمان می‌تواند به عنوان یکی از راه‌های شناخت وهابیت مطلئب از نظر او باشد. از دیدگاه بسیاری از اندیشمندان منابع هویتی در عربستان سعودی در حال تغییر و تحول است. این تحولات طی چند سال گذشته سرعت بیشتری به خود گرفته و در هویت ملی همچون تاریخ رسمی، خط، سرزمین و نظایر آن نمود عینی داشته است . در عربستان سعودی علمای وهابی نقش اصلی را در حوزه تفسیر دین برعهده گرفته‌اند. این موضوع باعث شده است تا نسل جوان عربستان با نوعی هویت وهابی مواجهه شوند که با ظهور تکنولوژی‌های جدید، خوی اشراف‌گرایی عربی و ظهور هویت‌های تازه این هویت به چالش کشیده شده‌است.

با شکل‌گیری و ظهور هویت وهابی در عربستان سعودی، طی چند دهه هویت در این کشور متحول شد و جامعه عربستان دارای یک هویت دوگانه‌ی وهابی و اشرافی_عربی شد. رفتارهای متناقض، غیرعقلانی و یک‌جانبه از سوی مفتیان وهابی منجر به اعتراض مردم این کشور و حتی سازمان‌های بین‌المللی شده‌است . در یک دهه‌ی گذشته رشد احساسات قبیله‌ای و فرقه‌ای در عربستان باعث شد تا محمد بن سلمان با درک این واقعیت که دیگر نمی‌توان هویت وهابی را به عنوان یکی از مبانی اصلی هویتی جوانان عربستانی تعریف کرد سعی در ایجاد هویتی با تفاوت‌هایی از وهابیت برای عربستان نوین داشته است. از این روی بن سلمان با طرح ریزی چشم‌انداز۲۰۳۰ و ارائه‌ی تعریفی منعطف از وهابیت آینده‌ی عربستان را بر سه محور «جامعه‌ی بانشاط، اقتصاد شکوفا و ملت آرمانگرا» تعریف کرده‌است. او با تکیه بر این سه اصل در تعریف وهابیت مطلوب می‌گوید: «اصول اسلام پیشران ما به سوی اهداف والا است، اعتدال، بردباری، نظم، برابری و شفافیت، سنگ بنای موفقیت ما خواهد بود. » با این سخنان که در متن چشم انداز ۲۰۳۰ آمده است ما می‌توانیم اهداف آرمان‌گرایی و مدرن‌سازی عربستان را بنگریم، اما با توجه به سیاست‌های در پیش‌گرفته از سوی بن سلمان ، بسیاری از علمای وهابیت و مراکز دینی و حتی مراکز فکری غربی طرح چشم‌انداز ۲۰۳۰ محمد بن سلمان را «انقلاب فرهنگی و اجتماعی» در لباس «اصلاح اقتصادی» می‌دانند .

 

۲-چالش‌های وهابیت تندرو و اقدامات محمد بن سلمان برای تضعیف آن

مهم‌ترین چالش‌های پیش رو برای محمد بن سلمان در برابر وهابیت ، زنان، جوانان و اقلیت‌های دینی هستند. این سه موضوع چالش‌هایی است که بیش از این نیز پادشاهان گذشته‌ی عربستان با آن درگیر بوده‌اند و هر کدام سعی کرده‌اند تا خود را در این سه زمینه مصلح نشان دهند.

۱-۲-زنان

در میان اختلافات و معضلات اجتماعی که در جامعه‌ی سعودی وجود دارد، هیچ یک به اندازه‌ی وضعیت، نقش و آینده زنان مورد مناقشه و جدال نیست. این جدال جنگی است میان محافظه‌کاران و مدرن‌گرایان بر سر آن‌که مردم عربستان به ویژه زنان در چه فضایی زندگی کرده و در کدام جایگاه‌ها ایفای نقش کنند.  مطالبات زنان برای بر عهده گرفتن نقش در جامعه روز به روز در حال افزایش است و سیاست ماه‌های گذشته این موضوع را اثبات کرد که محمد بن سلمان در این راستا در مقابل وهابیت کهن ایستاده است. این در حالی است که همواره در طول سالهای متمادی تلاش زنان برای حضور آزادانه در مشاغل و مراکز مختلف با مخالفت نهادهای وابسته به وهابیت مواجه شده است.

 تندروی نهادهای دینی وهابی و درخواست‌های مکرر زنان باعث شد تا «ملک عبدالله» پادشاه پیشین عربستان گشایش‌هایی را در امور زنان حاصل کند. به طور مثال او در سال ۲۰۱۱ مصوب کرد که زنان تا سال ۲۰۱۵ بتوانند در انتخابات شرکت کرده و حتی خود را به عنوان نامزد در محک انتخاب دیگران قرار دهند.این روند با قدرت‌گیری محمد بن سلمان تشدید شد به شکلی که زنان برای نخستین بار توانستند اسناد هویتی عکس‌دار برای خود تهیه کرده و یک نسخه از سند ازدواج را برای خود نگه دارند و حتی در بالاترین سطح دینی به ارائه‌ی فتوا بپردازند. در همین رابطه بن سلمان در مصاحبه با بلومبرگ گفت: «امکان ندارد جامعه سعودی پیشرفت کند در حالی که حقوق نصف جمعیت آن نادیده گرفته می‌شود. لذا ما ضمن حمایت مضاعف از آزادی‌ها، حقوق زنان که در اسلام برای آن‌ها تعیین شده است را به آن‌ها بازگردانده و قیدها و زنجیرهای تحمیل شده بر زنان را مرتفع می‌کنیم»

از طرفی بن سلمان به بهانه اشتغال‌زایی برای نیروهای فعال بومی در سند چشم‌انداز ۲۰۳۰ طرحی مطرح کرده که به جای نیروهای کشورهای بیگانه از زنان در برخی مشاغل استفاده شود که این طرح با واکنش مفتی اعظم آل شیخ «عبد العزیز بن عبد الله آل الشیخ» مواجه شد و او این طرح را «مجرمانه و غیر محترم» خواند . اما در نهایت این وهابیت سنتی بود که در برابر سیاست‌های بن سلمان در قبال زنان مجبور به عقب نشینی شد.

 

۲-۲جوانان

یکی از موضوعات مهم و حیاتی کشور عربستان در برهه‌ی کنونی که محمد بن سلمان به موجب آن مجبور به مواجهه‌ی سخت با وهابیت شد، مسئله‌ی جوانان و مطالباتشان است. دوگانه‌ی مطالبات جوانان و وهابیت تندرو، را می‌توان نوعی نزاع میان «سنت» و «مدرنیته» دانست. با توجه به تغییرات و تحولاتی که در دنیای مدرن و تحت تأثیر فراگیر شدن ارزش‌های غربی به ویژه در عرصه ارتباطات رخ داده، جوانان عربستان سعودی نیز به سمت جهانی شدن منطبق بر ارزش‌ها و آموزه‌های غربی یا مدرنیته گرایش پیدا کرده‌اند. سردرگمی هویتی که گریبان‌گیر جوانان سعودی است باعث شده‌است که نسل جوان این کشور، میان انتخاب سنت و مدرنیته مردد و سرگردان شوند. سیاست‌های داخلی محمد بن سلمان تا به امروز سعی در محدودکردن نهادهای امنیتی- دینی مانند هیئت امر به معروف و نهی از منکر داشته‌است. این رویه باعث شده است تا از اختیارات این نهادها که زیر نظر علمای وهابی فعالیت می‌کنند، کاسته شود. بنابراین دوگانگی و نزاع سنت و مدرنیته در جامعه‌ی سعودی یکی از چالش‌های مهم دینی و اجتماعی است که با رویکرد بن سلمان، در این راستا نیز وهابیت تندرو تضعیف شد و راه برای مدرنیته و بازتعریف هویت دینی در راستای سکولاریسم فرهنگی گشوده شد.

 

۳-۲-شیعیان و اقلیت‌های دینی

چشم‌انداز ۲۰۳۰ و اجرایی شدن طرح‌های اقتصادی آن که به برپایه کثرت ‌گرایی دینی شکل گرفته است ناگزیر درگیری میان وهابیت تندرو و اقلیت‌های دینی که تا به حال از سوی علمای وهابی به رسمیت شناخته نمی‌شدند را در پی دارد که با توجه به اقدامات بن سلمان نتیجه آن اختلاف و تعارض بین آل شیخ و آل سعود و استیلای  ساختار قدرت بر ساختار دین می‌شود. چرا که مقصود این چشم‌انداز در حوزه‌ی اقتصادی افزایش درآمد ملی و مهیا کردن بستری برای رشد اجتماعی طبقه‌ی متوسط است که اگر این طبقه شکل بگیرد مطالبات و ملزومات زندگی این طبقه مانند آزادی بیشتر، توسعه جامعه‌ی مدنی، مطالبه برای مشارکت مضاعف سیاسی و حرکت به سمت کثرت گرایی فرهنگی شکل می‌گیرد که با توجه به تعلیمات وهابیت این موضوع نمی‌تواند از سوی علمای وهابی به رسمیت شناخته شود.

اما در این میان برخوردهای قهرآمیز با شیعیان به عنوان بزرگترین اقلیت دینی در عربستان سعودی ادامه خواهد داشت زیرا ریشه اصلی تبعیض‌ها و برخورد خشن با شیعیان، به آموزه‌ها و مکتوبات پیشروان وهابیت در گذشته و حال حاضر بازمی‌گردد. به طور مثال «ابن‌تیمیه» در کتب و رسائل خود مکرر این موضوع را مورد تاکید قرار داده است که «شیعیان بیشتر از خوارج به کشته شدن سزاوارتر هستند.»  و «محمد بن عبدالوهاب» مؤسس وهابیت نیز با انتشار مجدد افکار ابن‌تیمیه شیعیان را به دلیل تقرب به ائمه اطهار علیهم السلام و شفیع قرار دادن آن‌ها نزد خداوند «خونشان را حلال و قتلشان را جایز» دانسته است. همین رویکرد در مفتی‌های معاصر وهابیت نیز تداوم یافته است. به طور مثال «ناصر العمر» یکی از افراطی‌ترین مفتی‌های وهابی معاصر، ضمن جایز دانستن کشتن شیعیان گفته است «چه منظرهی بدیعی است زمانی‌که تو می‌بینی اجساد شیعیان در دریایی از خون شناورند و صدای امواج خونِ رافضی گوش‌هایت را نوازش می‌دهد و جنازه‌هایشان، چشم‌هایت را به وجد می‌آورد»

لذا یکی از چالش‌ها و بحران‌هایی که محمد بن سلمان با آن مواجه است نحوه تعامل با اقلیت معترض شیعه است که قوی‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین جریان منتقد و معترض رژیم آل سعود به شمار می‌رود. در مورد شیعیان و چگونگی برخورد با این چالش هویتی-امنیتی محمد بن سلمان اظهار نظر و موضع‌گیری واضح و روشنی نداشته است. دلیل این امر از یک طرف می‌تواند تلاش وی برای نادیده گرفتن شیعیان و رفتار تبعیض‌آمیز نسبت به آن‌ها باشد و از طرفی می‌تواند از تلاش وی برای ایجاد همبستگی کاذب بین مردم عربستان و عدم وجود اختلاف و تعارض بین شیعیان و وهابیت ناشی شده باشد.

با این وجود و با توجه به وضعیت دو قطبی منطقه و تهدیداتی که از جانب شیعیان احساس می‌شود، بن سلمان رویه‌ی تهدید، سرکوب و ارعاب را در قبال شیعیان به کار گرفته است. لذا بر خلاف نگاه متفاوت بن سلمان در دو موضوع بررسی شده در بالا، در موضوع شیعیان حداقل در کوتاه مدت تفاوتی میان رویکرد محمد بن سلمان و ساختار و نهادهای مذهبی وجود ندارد.

 

نتیجه گیری

هر چند بعد از رسیدن محمد بن سلمان به ولیعهدی، «عبدالعزیز آل الشیخ» مفتی اعظم سعودی و تعدادی دیگر از مفتیان درباری سعودی به وی تبریک گفته و با او بیعت کردند و رسماً از او حمایت کردند اما از موضع گیری‌ها و اظهارنظرهای مختلف این شاهزاده جوان می‌توان به راحتی فهمید که او خیلی میانه خوبی با وهابیت ندارد .

با توجه اینکه مدرن‌سازی عربستان به عنوان یکی از مهمترین اهداف محمد بن سلمان به حساب می‌آید و جایگاه والایی را در سند چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان به خود اختصاص داده، این موضوع باعث شده است تا ولیعهد عربستان وهابیت تندروی سنتی را به عنوان منبع مشروعیت محدود کند، لذا سعی دارد تا وهابیت را در حدیک مذهب شخصی تقلیل دهد. از دیدگاه او وهابیت امروزی تاب و تحمل برنامه‌ها و اهداف بلندپروازانه‌ی او را ندارد. محمد بن سلمان با تأثیرپذیری از امارات سعی دارد با کاهش میزان نفوذ علمای وهابی تندرو و سازمان‌های دینی در این کشور، وهابیتی بر پایه‌ی تفکرات اومانیستی، محدود و شخصی ایجاد کند که برگرفته از چهار اصل اعتدال، بردباری، برابری و شفافیت باشد. مذهبی که مشروعیت خود را از دستگاه سیاسی آل سعود کسب کند، این موضوعی است که در فتوای اخیر هیئت کبارالعلما درباره‌ی آزادی‌های زنان آورده شده و در آن پادشاه عربستان را به عنوان تنها مرجع تشخیص و اعمال مصالح جامعه بر می‌شمارد.

با توجه به این دیدگاه وهابیت مطلوب بن سلمان، فرقه‌ای به شدت شخصی است که توانایی هیچ‌گونه تحرک اجتماعی خارج از چهارچوب سیاسی عربستان را نخواهد داشت. شخصی بودن نسبی وهابیت مطلوب باعث می‌شود تا عرصه‌های نفوذ این فرقه و علمای دینی آن محدود شده و این محدودیت نتیجه‌ای جز در پیش گرفتن مشی اعتدال و انعطاف در برابر دیگر فرق اسلامی و ادیان نداشته باشد. عدم وجود مبانی عقلی قابل دفاع در مفاهیم وهابیت، علمای این فرقه را برای ادامه‌ی حیات این تفکر مجبور به دور شدن از اظهارات سیاسی و پذیرش حرکت در چهارچوب تعیین شده از طرف حکومت آل سعود خواهد کرد که در این صورت مهمترین اقدام این علما ارائه‌ی فتاوایی در راستای توجیه‌ اعمال حکومتی خواهد.