اعتراض طرفهای متعدد در زمینه انتقال بقایای داعش از ارتفاعات عرسال و قلمون در نتیجه تلاشهای واشنگتن برای ایجاد تردید در دستاوردهای مقاومت و آماده سازی برای تحریک بیشتر بر ضد حزبالله دنبال میشود. اما نگرانیهای برخی طرفها به ویژه در عراق احتمالاً ناشی از کوتاه نظری آنها در حساب کردن بر روی نتایج یک درگیری واحد در روند سرکوب داعش و بازسازی کشور است.
در جریان این پیروزی افکار عمومی لبنان به شکل ویژهای به سمت تأیید حزبالله گرایش پیدا کرد و همین موضوع خواب راحت از دشمنان این حزب در واشنگتن را گرفت که به دنبال جمعآوری سر رشته متحدان و دوستان خود در روند توقف تهدیدات حزب الله برای اسرائیل بودند. این موضوع را نیکی هایلی سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد اعلام کرد.
در روند آماده سازی برای جنگ سرکوب داعش در ارتفاعات بعلبک لبنان و فلیطه سوریه ، ترس و وحشت در واشنگتن نسبت به دستاوردهای این جنگ در امکان تقویت پیروزی محور مقاومت و افزایش محبوبیت مردمی مقاومت در نزد افکار عمومی گسترش پیدا کرد. دولت آمریکا تلاش خود را به کار گرفت تا جلوی پیوستن ارتش لبنان به استراتژی حزبالله را بگیرد. این موضوع را پایگاه خبری فارین پالیسی نیز اذعان کرد. آمریکایی ها وقتی در این روند ناکام ماندند، تلاش کردند درگیری های ارتفاعات لبنان را به تعویق بیندازند تا بتواند ابتکار عمل را در جنگ متحد بین ارتش و مقاومت با تروریست ها از مقاومت بگیرد.
مقاومت که تلاش و فشارهای آمریکا را در پیروزی میدانی خود در کنار ارتش سوریه نادیده گرفته بود ، در طرح متکامل با ارتش لبنان و تقسیم کار بین دو طرف در راستای فعالیت های منسجم و متحد برای سرکوب تروریسم بویژه داعش و النصره نیز این تلاش ها را دور زد. مقاومت مذاکره برای انتقال بقایای عناصر داعش از ارتفاعات لبنان را عهده دار شد. به این ترتیب حزب الله که استراتژی جنگی خود را بر اساس استراتژی قویترین ارتش ها قرار داده بود، مذاکرات با دشمن شکست خورده را برای کاستن از میزان خونریزی ها مدیریت کرد، به شرطی که در روند تحقق اهداف این جنگ و آزاد سازی اراضی لبنان مشکلی ایجاد نشود.
در واقع استراتژی تکاملی و مبارزاتی حزب الله از مهمترین دستاوردهای مقاومت در برابر استراتژی واشنگتن و متحدان آن موسوم به مبارزه با تروریسم بود. بر خلاف استراتژی مبارزاتی مقاومت، استراتژی آمریکا مبتنی بر کشتار و آن چیزی است که در علوم نظامی تحت عنوان تئوری زمین سوخته مطرح است. واشنگتن از زمان جنگ نورماندی در اراضی فرانسه رویکرد تخریبی و انتقامی خود را در پیش گرفته است، به گونه ای که در این شهر سنگ روی سنگ باقی نماند و هیچ انسان و موجود زنده ای در آن باقی نماند.
آمریکا این ارثیه را در ویتنام و هند و چین و سپس در عراق و بعد از آن در کشتار غیر نظامیان در شهر الرقه سوریه نیز تکرار کرد. بر اساس همین غریزه وحشیانه قتل و کشتار بود که آمریکایی ها حزبالله را متهم کردند که به جای انتقام جویی از کشتگان خود و کشتار آنها، این قاتلان را با اتوبوس های کولر دار منتقل می کنند. این چیزی بود که در زبان برخی اصحاب رسانه و کارشناسان مسائل نظامی نیز مطرح شد.
دولت آمریکا در روند تقابل با جنگ حزب الله برای سرکوب تروریسم که مقاومت آن را بخشی از استراتژی جنگی خود قرار داده بود، سیاست تجزیه جبهه واحد برای ایجاد نگرانی و ایجاد منازعات و درگیری بین گروه های متحد با هم در روند مقابله با تروریسم را در پیش گرفت. در همین راستا بود که رایان دیلون سخنگوی ائتلاف واشنگتن فتح الفتوح خود را در انتقاد از تصمیم ارتش لبنان و متحدانش در اجازه دادن به عناصر داعش برای ورود به اراضی سوریه مطرح کرده و گفت که آمریکا با ایجاد شکافی در مسیر و تخریب یک پل کوچک اقدام به مانع تراشی در عبور این کاروان کرده است.
آمریکاییها با نواختن طبل اختلاف در محور مقاومت به دنبال سیاه کردن پیروزی بزرگ حزبالله در عملیات عرسال هستند. باید از منتقدان پرسید اگر حزبالله این تبادل را انجام نمی داد و یا تروریستها به مناطق دیگری منتقل میشدند چه سودی برای جریان مقاومت داشته؟ با انتقال تروریستها به مناطق دیگر، خواسته حداقلی آمریکاییها برآورده میشد و تروریستها با پراکندگی میدانی، از آزادی عملیاتی بیشتری برخوردار میشدند و انرژی نیروهای مقاومت صرف چند جبهه میشد.
شاید اهداف این جنجال فراتر از مجادله ای باشد که برخی ضد حزب الله در مورد انتقال یک بمب [تروریست های داعش] از لبنان به عراق به راه انداخته اند. این اصطلاحی بود که یکی از مسئولان عراق آن را مطرح کرد. دولت آمریکا پیش از این نیز سیاست جدا کردن جبهه واحد در ریشه کن کردن همبستگی عربی ضد اسرائیل را از طریق اصطلاحاتی نظیر "اول مصر"، "اول لبنان" و "اول من" به راه انداخته بود، اما این رویکرد بعد از چند دهه باعث می شود که اسرائیل و آمریکا یکی پس از دیگری کشورها را دچار فروپاشی کنند.