اختلاف بین قطر و چهار کشور عربی (عربستان، بحرین، امارات متحده عربی و مصر) وارد ماه دوم شده و به نظر نمی رسد این اختلاف در آینده ای نزدیک خاتمه یابد.
درک این واقعیت که چهار کشور عربی با دوحه در یک زمان قطع رابطه کرده اند، موضوعی است که ذهن اکثر اندیشمندان غربی را به خود مشغول ساخته است.
واقعیت این است که اختلاف بین قطر و همسایگان آن به سالها قبل باز می گردد. بذر اختلاف امروز در سال ۱۹۹۵ کاشته شد زمانی که «حمد بن خلیفه آل ثانی» توانست در طی یک کودتای سفید پدر خود را شکست داده و بر کرسی قدرت تکیه زند. وی بلافاصله بعد از به قدرت رسیدن شبکه ماهواره ای الجزیره را افتتاح نموده و اقداماتی ر اتخاذ نمود که در تقابل با دولتهای عرب حاشیه خلیج فارس بود.
در ان زمان حمد بن خلیفه از سوی کشورهای عربی به ارتباط نزدیک با رهبران اخوان المسلمین متهم شد که این موضوع نیز بر نگرانی کشورهای عربی افزود. بحرین، مصر و عربستان اخوان المسلمین را محکوم کرده و آن را یک سازمان تروریستی می دانند. تنش بین قطر و همسایگانش بعد از بهار عربی در سال ۲۰۱۱ تشدید شد. حمایت مستمر این کشور از اخوان المسلمین و سایر گروههای مخالف با کشورهای عربی بر خشم پادشاهی های حاشیه خلیج فارس افزود.
زمانی که حمد در سال ۲۰۱۳ قدرت را به پسرش «تمیم بن حمد ال ثانی» تحویل داد، بسیاری بر این باور بودند که قطر سیاست های همسو با کشورهای عربی در پیش می گیرد اما این اتفاق رخ نداد. باز هم حمایت قطر از اخوان المسلمین در سال ۲۰۱۴ باعث شد رهبران عربستان، مصر، بحرین و ... سفیران خود را از این کشور فرا خوانند. در همان سال، تحت فشار عربستان سعودی، تمیم توافق نامه ای محرمانه با این کشور امضاء نمود مبنی بر این که قطر از اقدامات خلاف منافع ملی کشورهای عربی پرهیز نماید. اما با علنی شدن توافق در سال بعد، جهان متوجه این واقعیت مهم شد که قطر نه تنها مسیر خود را تغییر نداده بلکه فاصله خود را از آنها بیشتر کرده است.
کشورهای عربی یکی از دلایل ایجاد تنش با قطر را حمایت قطر از گروههای افراطی در سوریه، عراق و ... می دانند. آنها بر این باورند که ثروتمندان قطر مدتهاست که سازمانهای تروریستی را در سراسر منطقه خاورمیانه از لحاظ مالی تامین می کنند.
عربستان، بحرین و دیگر دولتهای عربی ادعا می کنند که قطر از حماس، گروههای افراطی در سوریه و سایر گروهها در منطقه خاورمیانه حمایت نموده بنابراین گامی در مسیر مبارزه با تروریسم بر نمی دارد.
وزارت امور خارجه امریکا نیز هفته گذشته گزارشی منتشر کرد مبنی بر اینکه حکومت قطر، در مسئله مبارزه با تروریسم در حال پیشرفت بوده و گروههای تروریستی را از لحاظ مالی تامین نمی کند. اما حامیان مالی تروریستها در داخل خاک قطر، هنوز قادر به استفاده از سیستم مالی قطر هستند که این مسئله باید فورا متوقف شود.
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا واقعا قطر در حال حاضر از گروههای تروریستی حمایت می کند؟ آیا کشورهای عربستان و ایالات متحده امریکا که ادعای پاک بودن دارند، با گروههای تروریستی هیچ گونه ارتباطی ندارند؟
جواب سوال روشن است. عربستان سعودی با راه اندازی جنگ علیه مردم بی دفاع یمن و حمایت آشکار از داعش در عراق و سوریه، به طور آشکارا از تروریسم و خشونت در منطقه خاورمیانه و جهان حمایت می کند. یکی از مهمترین تامین کنندگان اسلحه و پول برای نیروهای داعش، عربستان و امریکا هستند. از دید رهبران غربی و عربی گروههای افراطی در منطقه خاورمیانه مانند شورشیان در سوریه گروه تروریستی نیستند اما حماس، گروهی که جهت نجات مردم فلسطین از یوغ رژیم صهیونیستی فعالیت می کند، گروه تروریستی محسوب می شود. باید گفت که این باور گمانه اشتباهی بیش نیست.
در حال حاضر ایالات متحده آمریکا تلاش می کند بحران قطر را هر چه سریعتر خاتمه دهد. زیرا همبستگی کشورهای عربی جهت مقابله با ایران در منطقه خاورمیانه برای آمریکا بسیار مهم بوده و ترس نزدیک شدن ایران به قطر خواب را از چشمان سیاستمداران آمریکایی ربوده است. باید گفت با وجودی که قطر میزبان مهمترین پایگاه هوایی آمریکا در خاورمیانه است، این کشور برای مدتهای طولانی اقدامی جهت تامین منافع ملی آمریکا در منطقه خاورمیانه انجام نداده است.
باید گفت که تلاش ترامپ برای تشکیل یک ائتلاف ضد ایرانی با شکست مواجه شده است و شکاف و تفرقه میان متحدان آمریکا در حال گسترش است. یکی از موضوعاتی که نقش ویژه ای در بدتر شدن روابط عربستان و قطر داشته، مخالف دوحه با ورود در جنگ نیابتی عربستان علیه ایران در یمن بوده است.
در حالی که تروریسم وهابی که در ریاض رشد یافته، حتی نیویورک را تهدید می کند؛ ترامپ ایران را دشمن درجه یک آمریکا معرفی می کند. از سوی دیگر باید توجه داشت که عربستان سعودی شرایط حقوق بشری مساعدی ندارد و بسیاری از گروه های شبه نظامی و تروریستی که مدعی است قطر از آن ها حمایت می کند، تحت حمایت ریاض قرار دارند. همچنین عربستان یکی از عوامل اصلی بی ثباتی در سوریه است.
واقعیت این است که با توجه به سابقه طولانی تنش میان قطر و دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، اتهامات کشورهای عربی علیه قطر و عدم همسبتگی قوی دوحه با واشنگتن، خاتمه بحران قطر و نزدیکی آمریکا به این کشور در آینده ای نزدیک محتمل نیست.
نهایتا باید گفت که اگر انسان های عاقلی هدایت سیاست خارجی واشنگتن را بر عهده داشته باشند، خاورمیانه را به بازیگران منطقه ای خواهند سپرد، به حمایت از نسل کشی عربستان سعودی در یمن و جنگ نیابتی در سوریه پایان خواهند داد و تمرکز خود را بر بهتر ساختن زندگی مردم آمریکا که برای تغییراتی واقعی رای داده اند خواهند گذاشت؛ شهروندانی که از مداخلات خارجی بی فایده و بی معنای آمریکا خسته شده اند.