این روزها اقدامات ترامپ در صدر اخبار سیاسی جهان قرار دارد. کارشناسان و متخصصان حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر کدام از زاویه دید خود به رفتارها و اقدامات این مستاجر جدید کاخ سفید می نگرند تا ببییند عاقبت شعارهای خاص «ترامپ دیوانه» به کجا ختم خواهد شد؟
هر چند قریب به اتفاق فرمانهای اجرایی ترامپ برای خیلی غافلگیرکننده و شوک بوده اما شاید بتوان گفت در عرصه سیاست خارجی این کشور، دستور لغو روادید شهروندان 7 کشور مسلمان به امریکا که ایران نیز در زمره آنهاست بیش از سایر فرمانهای ترامپ سر و صدا کرد.
اهمیت خاص این فرمان برای ایران نیز بخاطر مخاطب پیام و فراوانی دربرگیرندگان است چرا که در این دستور اجرایی، مخاطب چند مسئول، چند فرد یا چند نهاد و ارگان نیست بلکه کلیت ملت ایران هدف هستند.
اگر تا دیروز دولتها و مسئولان آمریکایی با زدن نقاب بر چهره سعی میکردند خود را حامی ملت ایران و مخالف نظام اسلامی نشان دهند تا از این طریق غربگرایان را به سمت خود بکشانند حالا دولتی جایگزین آنها شده که حتی برای حفظ ظاهر هم شده، فرقی میان «اقلیت غربگرا» و «اکثریت انقلابی و حامی نظام» نیست و همه را با یک چوب میراند.
در این پیام حتی ایرانیانی که سالها در آمریکا زندگی کرده و با فرهنگ امریکا بیش از فرهنگ وطنشان خو گرفتهاند، چنانچه از مرزهای آمریکا خارج شوند به هنگام مراجعت با سد آهنین دستور ترامپ مواجه خواهند شد.
اما به راستی آیا ترامپ تافتهای جدابافته از حاکمیت آمریکایی است و این تاجر بیاطلاع از واقعیتهای سیاست جهان را باید یک استثنا دانست یا وی نیز جزئی از هیأت حاکمه آمریکایی است که در حال پرکردن پازل سیاستهای استکباری کاخ سفید علیه ملت ماست؟
همزمان غربگرایان داخلی نیز طی چند هفته اخیر بیکار ننشسته و پروژه «ترامپهراسی» را طراحی و در آن میدمند. از لطایف روزگار آن است کسانی که آمال و آرزوهای خود را در امریکا میدیدند نیز با این پروژه همراه شده و این سناریو اکنون به نماد روشنفکری در ایران تبدیل شده است.
سوال اینجاست مگر تفاوت ترامپ با اوباما و اسلاف اوباما در چیست که او را یک استثنا میخوانند. شاید مشاهده لیست زیر برخی از واقعیتهای چند دهه گذشته آمریکا علیه کشورمان را هویدا سازد.
1ـ مسدودساختن تمامی داراییهای دولت ایران نزد بانکهای آمریکایی (1978)
2ـ ممنوعیت هرگونه صادرات آمریکا به ایران و ممنوعیت هر گونه واردات از ایران به آمریکا (1980)
3ـ توقیف کلیه تجهیزات نظامی که پیشتر توسط دولت ایران خریداری شده یا سفارش داده شده بود و منع امریکائیان ازانجام هرگونه تعامل مالی با ایرانیان (1980)
4ـ تصویب تحریم شرکتهای غیرآمریکایی که فنآوریهای صنعت نفت در اختیار ایران میگذارند موسوم به داماتو(1995)
5ـ تصویب چندین قطعنامه در شورای امنیت علیه برنامه هستهای ایران با پیشنهاد آمریکا
6ـ تصویب تحریم شرکتهای صادر کنندهٔ بنزین به ایران (2009)
7ـ تحریم شرکتهایی که با ایران معاملات تجاری دارند (2010)
8ـ تحریم چندین شرکت کشتیرانی ایران و 22 شرکت نفتی، انرژی و بیمه ایران توسط وزارت خزانهداری آمریکا (2010)
9ـ تحریمهای جدید علیه 37 شرکت اروپایی در 2010 به دلیل تجارت با ایران
10 ـ تحریم24 شرکت کشتیرانی بینالمللی بهعلت تجارت با ایران در 2011
11ـ امضای تحریم بانک مرکزی ایران در اول ژانویه 2012 و همچنین جریمه سنگین بانکها وشرکتهای خارجی که با بانک مرکزی ایران معامله کنند توسط باراک اوباما
12ـ اعمال تحریم بانک تجارت ایران توسط وزارت خزانهداری آمریکا در 2012
13ـ تحریم 50 شرکت و نهاد مالی ایران با هدف مقابله با برنامه موشکهای بالستیک ایران در 2012
14ـ تصویب محمدویت ویزا برای سفرکنندگان به ایران در 2015
15ـ غارت 2 میلیارد دلاری از داراییهای بلوکهشده ایران برای پرداخت به خانواده تفنگداران کشتهشده آمریکایی در 2016
16ـ افزودن نام افراد و شرکتهای جدید به فهرست تحریمها یک روز پس از اجرای برجام به بهانه برنامه موشکی
17ـ عدم اجازه دسترسی ایران به نظام مالی آمریکا و استفاده از چرخه دلار
18ـ تمدید تحریمهای ده ساله ایران موسوم به «آیسا»
اینها تنها برخی از تحریمهایی است که طی 38 سال گذشته، روسای جمهور آمریکا رأسا علیه ایران امضا کردهاند و شامل تحریمهایی که شورای امنیت و سایر کشورها با فشار آمریکا علیه کشورمان به تصویب رساندهاند نیست.
حال سوال اینجاست تمام این تحریمها و خصومتها علیه نظام اسلامی و ملت ایران کار ترامپ است یا روسای قبلی؟
تنها تفاوت ترامپ با اوباما و اختلافش این است که دستکش مخملین را از دست بیرون آورده و با دست چدنی و آتشین با ملت ایران سخن میگوید و همانند اوباما نیست که برای ملت ایران پیام نوروزی بفرستد و همزمان سختترین تحریمها را علیه کشورمان به اجرا گذارد.
اگر امروز ترامپ ورود ایرانیان و حتی ایرانیالاصلهای ساکن آمریکا را از ورود به کشورش منع می کند مبانی قانونی آن در دوره اوبامای با ادب و باهوش آماده شده و ترامپ صرفا آن را امضا کرده است.
ترامپ حداقل این حُسن را دارد که مردم ما نظارهگر آمریکای ششدنگ هستند و نیازمند آن نیستیم که پشت پرده اقدامات مکارانه وی را تشریح کنیم چرا که «ترامپ ویترین سیاستهای کاخ سفید است بدون روتوش»