زمانی که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا به قدرت رسید، کاخ کرملین، که از سیاستهای بوش پسر آسیب دیده بود، شعار فریبکارانه او را مبنی بر "Reset" در مناسبات با روسیه، با آغوش باز باور کرد.
غافل از اینکه اوباما برای پاسخ به تنگناهای کاخ سفید، نیازمند بازتعریف روشهای جدید برای استمرار سیاست مهار روسیه بود و شعار خود را به روسها عرضه کرد.
پوتین آنچنان از این سیاست استقبال کرد که حتی به میدویدیف که دستیار ویژه و مورداعتماد وی بود، در پست نخستوزیری، اجازه داد تا با آمریکاییها مغازله نماید و مواضعی مشکوک نیز در همسویی با تفکر و رویکردهای غربی اتخاذ کند. میدویدیف مأموریت داشت تا در فصل جدید همکاری با آمریکا، به تکنولوژیهای پیشرفته (هایتک) دست یابد. شعار اوباما آنقدر جذاب بود که پوتین اجازه فعالیت و گسترش حضور مؤسسات مردمنهاد و طرفدار غرب را نیز و روسیه پذیرفت، ولی این رویای پوتین عمر چندانی پیدا نکرد و حباب این شعار اوباما با سرعت ترکید.
اوباما که رئیسجمهوری باهوش بود، از یکسو گرفتار بحرانهای ملی ناشی از 8 سال حکومت بوش بود و از سوی دیگر باید برای تولید قابلیت استمرار سیاستهای بنیادین آمریکا در قبال روسیه و جهان، فرصتسازی کند، ولی این بدان معنا نبود که از دکترین امنیتی در قبال روسیه دست کشیده است. روسها بهسختی و آهستگی متوجه این فریب شدند و با تأخیر بههوش آمدند و برای آن هزینه دادند.
این سناریوی آمریکایی یکبار دیگر با امید بستن به شعارهای ترامپ در کرملین جان گرفته ولی پوتین به این امید که ترامپ بر سیاستهای ثابت ساختارهایی مانند پنتاگون، سیا و کنگره در قبال روسیه غلبه میکند، طوری وارد میدان شده تا از ترکش راهبردهای ضدروسی در آمریکا در امان بماند و از اولویتهای آمریکا خارج شود یا در مراتب دیگری قرار گیرد.
این ماه عسل رویایی برای پوتین، عمری بسیار کوتاه دارد و یک روش آمریکایی است تا از هزینههای سیاستهای پنهان آمریکا در قبال روسیه بکاهد و پتانسیل فرسودهشده آمریکا در مدیریت جهانی را که امروز بر روی چین متمرکز است، دچار انشعاب و نقصان نکند.
روسها که در اوکراین دست برتر دارند و پروژه فعال کردن احزاب طرفدار خود در اروپای شرقی را آغاز کردهاند، در سوریه نگران تنشها و درگیریهای احتمالی و پیشبینینشده هستند لذا پرونده سوریه را به یک کارت ژئوپلتیکی قابل معامله برای حفاظت از شرایط خود در اروپا قرار دادهاند تا سوپاپ اطمینان آنها در تعامل با آمریکا و استحکامدهنده موازنه و کارت بازی آنها در اروپا باشد، لذا با انتخاب بوگدانف در پروژه آتشبس و مذاکرات آستانه، به آمریکاییها پالس میدهند که قصد ندارند «بازیگر بد» باشند و با ترکیه وارد بده بستانهای دوجانبه در پرونده سوریه شدهاند.
این بازی بهنحوی است تا از سیبل فشارهای غربی در ابعاد حقوقی و رسانهای و سیاسی خارج شده و به بلندپروازیهای اردوغان برای تنزل جایگاه ایران در تحولات منطقهای اغماض میکنند تا بهشکل غیرمستقیم به نگرانیهای آمریکا در قبال رشد نفوذ ایران پاسخ داده باشند. لذا سفرهای اخیر دریابان شمخانی و بروجردی به دمشق پاسخ روشنی به این بازی ژئوپلتیکی و آن بلندپروازی است تا نشان دهد که کارتهای ایران قادر است به روندهای یادشده و نوپا پایان دهد.
وقتی مقامات اطلاعاتی آمریکا 5 سال آینده در جهان را یک دوره پرآشوب و خونین از جنگهای متحرک توصیف کنند، روسیه باید پیام آن را دریافت کند و یکبار دیگر در دام ماه عسل آمریکایی گرفتار نشود. خام کردن روسیه در این مرحله، یک نیاز حیاتی و فوری برای کاخ سفید است که نمیتواند در چند جبهه و در مقابل چند قدرت، انرژی خود را مصرف کند.
هادی محمدی