به تازگی اخبار خوبی درباره جنگ برضد داعش منتشر شده است. کشتن ابو محمد العدنانی در حمله هوایی، پیروزی چشمگیری است. در میان این گروه تروریستی عدنانی هم به عنوان رهبر عقیدتی و هم در مقام رئیس عملیات خارجی، شخصیتی مورد احترام بود. پیش از کشته شدن وی، چند عضو اعضای اصلی و سر شناس داعش از جمله نفر دوم و نیز فرمانده نظامی این گروه کشته شدند. افراد تازه ای جای آن ها را خواهند گرفت، اما زمان زیادی می طلبد که اعتبار و تجربه آن ها را کسب کنند.
تلاش این گروه برای ایجاد خلافت بی تردید ناکام مانده و با شکست مواجه شده است. ساختارهای دولتی خدمات اولیه و اساسی را ارائه نکرده اند و داعش نیز عملکردی خشن و ظالمانه داشته است. مردم در شهرهای آزاد شده به مناسبت خروج داعش و کوتاه شدن دست آن ها از آن مناطق جشن گرفته اند. از قرار، روحیه داعش رو به ضعف گذاشته است به عبارت دیگر صحبت های این گروه بر روی اینترنت دیگر جذابیتی ندارد و بیشتر جنبه فرقه ای پیدا کرده و تلاش این گروه برای توضیح شکست های خود، نوعی رجزخوانی و ابراز وجود است.
اما داعش را نمی توان گروهی سوخته و از میان رفته تلقی کرد. با توجه به منطقه وسیعِ تحت کنترل داعش، این گروه همچنان خطرناک است. هنوز هم باید در پایگاه های آن در شهر رقه سوریه و موصل، شهر شمالی عراق با آن گروه جنگید. عملیات زمینی در آن شهرها دشوار و خونین خواهد بود.
وضع میدان جنگ سوریه همچنان آشفته و بهم ریخته است. روسیه و ایران علیه تروریست ها می جنگند. تلاش عرب و غرب جهت تقویت نیروهای مخالف فقط در حدی است که از جنگ دست بر ندارند و به آن ادامه دهند. هیچ کس انتظار ندارد که رئیس جمهور باراک اوباما در چندماه باقی مانده از ریاست جمهوری خود میزان کمک های نظامی را فراتر از مبارزه برضد داعش افزایش دهد. در ترکیه، رجب طیب اردوغان نیز بعد از کودتای نافرجام در کشورش بیشتر روی تحکیم قدرت خود متمرکز شده است. جنگ سوریه فرسایشی و دنباله دار شده است و تا وقتی که در سوریه دولتی روی کار باشد که مورد قبول مردم نیست و نتواند کنترل این سرزمین را در اختیار بگیرد، فضا و نیز امکان فعالیت برای این گروه های تروریستی فراهم خواهد بود.
قضاوت درباره میزان ضعف داعش تا حدودی ناممکن است. بیرون راندن داعش از مقر خود، ممکن است چندین ماه، شاید هم چندین سال طول بکشد ولی سرانجام آن ها به زور پراکنده خواهند شد و جنگجویان آن یا به کشور خود باز می گردند یا به نقاطی خواهند رفت که بتوانند به مراتب آزادانه تر عمل کنند به کشورهایی همچون ساحل عاج یا یمن. ولی وقتی این گروه تحت فشار و زور متلاشی و از هم پاشیده شود، عوامل آن در جاهای جدیدی پراکنده و زاد و ولد خواهند کرد. افراد و شبکه های آن ها به مراتب از هر قلمرو خاصی، مهم تر است. به عبارت دیگر، یک داعش «بالقوه» پدید می آید.
واکنش نامتقارن داعش در برابر فشارهایی که با آن مواجه است، بی درنگ می تواند موجب افزایش خطر تروریسم در اروپا شود. این گروه به اروپا نزدیک است و جمعیت عظیمی از جنگجویان خارجی را در خدمت خود دارد، از این رو به نظر می رسد که هیچ گونه وقفه ای در برنامه های تروریستی پیش نیاید.
روشن بینی
بعد از حملات تروریستی که ظرف دو سال گذشته صورت گرفت، اکنون اروپا بسیار هشیار و گوش به زنگ است. حرکت اعضای جدید به سمت سوریه کاهش یافته و بسیار اندک شده است از سربازان به وطن بازگشته بازرسی های دقیق صورت می گیرد و به طور کامل زیر نظر هستند. اما بعضی از آن هایی که تاکنون به اروپا بازگشته اند دست به اقدامات افراط گرایانه ای زده اند، مثلاً افرادی که از جنگ سوریه برگشتند، در اقدامات فجیع پاریس و بروکسل نیز شرکت داشتند. سایر افرادی که برای ادارات امنیتی غرب چندان شناخته شده نیستند تحت عنوان داعش به اعمال خشونت آمیز رغبت نشان خواهند داد. درسراسر اروپا، احتمال وقوع حملات تروریستی همچنان بالا خواهد بود.
از جنبه تهدید، می توان گفت که خطر داعش دهشتناک، ناگهانی و گذرا است، ولی القاعده خطری همیشگی است.
در حال حاضر، نوعی همزیستی هشیارانه میان این دو جنبش وجود دارد که البته رنگ و بوی دشمنی دارد. در بلندمدت، القاعده سازمانی به مراتب ماندگارتر از داعش است و به عنوان مشکلی عمده همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
غرب تا حدودی می تواند با بهره گیری همزمان از عملیات اطلاعاتی و نیروهای انتظامی، خود را در برابر خطر داعش حفظ کند. جهت برخورد با این خطر رو به رشد، افزایش اقدامات گام به گام و نیز مراقبت های امنیتی، شیوه ای به مراتب بهتر از خیزش ناگهانی است که بعد از اقدامات شرارت بار و شوم صورت می گیرد.
زمانی که داعش قلمرو تحت کنترل خود را از دست بدهد، این نبرد به نبردی مجازی و اینترنتی تبدیل می شود. اما هر دو گروه داعش و القاعده، به سخن سرایی و داستان پردازی های فعال خود برای هواداران شناخته شده و افراد تکرو و ناشناس به طور آنلاین ادامه خواهند داد. با توجه به این که تأثیر
هیچ راهی برای شکست داعش و القاعده وجود ندارد. نابودی آن ها مستلزم فشار مداوم و بی وقفه نظامی است ولی این اقدامات به تنهایی کفایت نخواهد کرد. باید به علل اصلی نارضایتی - به ویژه در جهان عرب – پرداخت و آن را حل کرد و این مشکل فقط به دست خود مسلمانان می تواند حل شود.