ملک سلمان پادشاه خوشگذران عربستان به محض بازگشت از تعطیلات تابستانی در طنجه مراکش به جده، دستور داد به تمامی جنایتکاران جنگی که در تجاوز به یمن مشارکت فعال داشتهاند، یکماه حقوق و پاداش اضافی پرداخت گردد.
وی عاملان جنایات در عملیات «طوفان قاطعیت» و «بازگرداندن امید» را مشمول این پاداشها معرفی کرد.
هدف اصلی این پاداشها مهار سرخوردگی ارتش عربستان در جریان شکستهای اخیر ائتلاف و درعین حال تحریک و تشویق دیگران به انجام جنایات بیشتر بوده است که شاید بتوانند اوضاع در جبههها را به نفع ائتلاف تغییر دهند. این تشویق و پاداشها یادآور عملکرد صدام به دنبال هرشکست و ناکامی شاخص ارتش بعثی در جنگ 8 ساله علیه ایران است که در پایان هر شکستی و با هدف سرپوش گذاشتن بر ناکامیهای ارتش بعثی، فرماندهان ارشد به صدام تبریک میگفتند و صدام نیز در عوض همه فرماندهان شکست خورده و ناکام را تشویق میکرد و به آنها مدال شجاعت و لیاقت! میداد.
آنچه باعث برافروختهشدن شعلههای سرکش خشم و جنون در عربستان شده، تسکین «شورای عالی سیاسی یمن» متشکل از عناصر وفادار به علی عبدالله صالح رئیسجمهور سابق، انصارالله و عشایر سلحشور یمنی است که در یک حرکت سیاسی هوشمندانه، ائتلاف ریشهدار و نیرومندی را اعلام کردند که زمینههای تشکیل مجدد مجلس نمایندگان یمن را فراهم کرد و مجلس به نوبه خود شورای عالی سیاسی یمن را مورد تایید قرار داد و میلیونها تن از مردم قدرشناس یمن با حضور یکپارچه در سراسر این کشور مراتب جانبداری و حمایت از مجلس ملی و شورای عالی سیاسی یمن را به نمایش گذاشتند.
در واقع باید اقدام نمایشی و درعین حال انفعالی ملک سلمان را تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر سه شکست همزمان تلقی کرد که ناکامی ائتلاف در صحنه عملیات میدانی، تشکیل شورای عالی سیاسی یمن و تشکیل مجدد مجلس نمایندگان یمن پس از یک وقفه یکسال و نیمه را شامل میشد.
این شکستها و ناکامیها باعث شد شعلههای سرکش خشم و جنون، از درون دربار سعودی زبانه بکشد و برای انحراف افکار عمومی، توصیه شده است که پادشاه به همگان مدال و پاداش بدهد تا بلکه اوضاع را آرام نشان دهد. احیای مجلس نمایندگان یمن که از آبانماه 93 تاکنون به حال تعلیق درآمده بود، رعشه براندام آلسعود انداخته و آنها نگرانند مبادا مجلس ملی تصمیمات دیگری را برای تقویت جبهه مقاومت و موضعگیری علیه تجاوزگران و مزدوران آنها اتخاذ کند.
طبعاً از دیدگاه حقوقی، هر ملتی حق دارد علیه متجاوزان و مزدوران آنها مواضع روشنی را اتخاذ کند و به سرکوب متجاوزان بپردازد. بعلاوه ائتلاف با کارنامه سیاهی که از فروردین 1394 تدارک دیده، باید در قبال جنایات، ویرانیها و کشتار دست جمعی مردم مظلوم یمن پاسخگو باشد. طیف خائن منصورهادی رئیسجمهور مخلوغ و فراری یمن هم به عنوان همدستان و مزدوران ارتشهای متجاوز به یمن باید محاکمه و مجازات شوند و سرنوشتی شوم در انتظار آنهاست. بیشترین بار مسئولیت برگردن منصورهادی است که به خاطر بازگشت به قدرت حاضر است سراسر یمن را به خاک و خون بکشد تا بلکه بتواند برای حاکمیت بر ویرانهها به قدرت بازگردد. چه بسا حتی اطرافیانش در اولین فرصت ممکن، وی را به تلافی جنایات شرمآورش از صحنه روزگار محو کنند ولی قطعاً محاکمه و مجازات وی توسط مردم و دادگاههای صالحه یمن دیدنیتر است.
بدین ترتیب تمام نقشههای شوم آلسعود، ائتلاف کاغذی و طیف جنایتکاران در حق ملت مظلوم یمن علیرغم تمامی شرارتهای صورت گرفته، بینتیجه ماند و به هیچیک از اهداف آلسعود و همدستان رسوای آنها منجر نشد. آلسعود میخواست منصور هادی را به قدرت بازگرداند، که نتوانست. میخواست یمن را تجزیه کند و منصورهادی را در گوشهای از سرزمین تجزیه شده به قدرت برساند که هرچه بیشتر تلاش کرد، حتی برای چند ساعت هم نتوانست آن حکومت پوشالی را سرپا نگه دارد.
آلسعود حتی سعی کرد سایر کشورها را برای پیوستن به ائتلاف کاغذی تحت فشار قرار دهد که ناکام شد. اصرار جنونآمیز آلسعود برای ریختوپاش دلارهای نفتی و تحریک دیگران برای خیانت به مقاومت مردمی هم به کلی بینتیجه ماند و حتی موجبات رسوایی آلسعود را فراهم ساخت. اکنون حتی متحدان و حامیان آلسعود هم رسماً و به طرز آشکاری به ملامت سعودیها پرداختهاند و جنگ یمن را نشانههای حماقت و رسوایی آلسعود معرفی میکنند که دیگر تقریباً هیچگونه خروج شرافتمندانهای از این باتلاق برای آلسعود متصور نیست.
جای تعجب فراوان است که چرا ابعاد عظیم جنایات جنگی ائتلاف سعودی در یمن، در مجامع بینالمللی، حتی در کشورهای اسلامی و عربی هم انعکاس، واکنش و اعتراضی را به همراه نداشته و ندارد. البته روشن است که آلسعود با ریختوپاش دلارهای نفتی مانع موضعگیری در این مقوله است ولی به هرحال شرافت و وجدان و انسانیت هم یک موضوع مهم و حیاتی است و جای سئوال است که چگونه جامعه بشری در قبال این همه جنایت و کشتار وحشیانه، نسلکشی و رنجی که یک ملت مظلوم در یمن متحمل شده، ساکت است و کسی علیه آن برنمیآید. به هرحال تشکیل مجدد مجلس ملی و خروج یمن از «دوران فترت»، ضربه سنگینی به منصورهادی، آلسعود و ائتلاف ناکام کاغذی محسوب میشود. چراکه اکنون بالاترین مرجع و مشروعترین نهاد نماینده ملت یمن، در موضع تصمیمگیری و هدایت امور کشور قرار گرفته و با نخستین تصمیمات خود، طرفهای مقابل را به کلی منفعل و غافلگیر کرده است.
حتی موضعگیری و تقابل منصورهادی و مزدورانش با مجلس نمایندگان یمن هم دارای معنی و مفهوم خاصی در عرف سیاسی است و نشان میدهد که آنها زیرپای خود را خالی میبینند و با تلخکامی حس میکنند که به کلی در موضع انزوای کامل سیاسی – تبلیغاتی کشانده شدهاند و هیچ راهکاری برای جبران این ضربه سنگین حیثیتی در اختیار ندارند. این پدیده یکبار دیگر و این بار با قاطعیتی به مراتب افزونتر، سیر تحولات یمن را در مسیر بازگشت ناپذیری به زیان آلسعود و ائتلاف کاغذی تثبیت کرده و نشان داده است که تلاشهای مذبوحانه آلسعود نمیتواند رژیم کودککش عربستان را از باتلاق یمن نجات دهد.