محمد اکبری: پس از روی کار آمدن دولت روحانی با توجه به برنامه های این دولت برای گسترش روابط با کشورهای خارجی توجه بسیاری از کشور ها به سمت ایران جلب شد. ایران بعد از تحمل تحریم های شدید و گذراندن دوره انزواگرایی شاهد تمایل کشور های بزرگ برای ایجاد رابطه با تهران است و سفر های خارجی در سطح وزرا و روسای جمهور ایران و دیگر کشور ها همه نمایانگر این موضوع است. دکتر سعید خالوزاده استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اروپا معتقد است سفر اخیر آقای ظریف به 4 کشور عضو اتحادیه اروپا نمایانگر سازنده بودن روندهای دیپلماتیک دولت یازدهم است.
با توجه به سفر های اخیر آقای ظریف به چند کشور اروپایی ما در چه حوزه هایی می توانیم با این کشور ها رابطه داشته باشیم؟
سفر آقای ظریف به چند کشور لهستان، سوئد و فنلاند و لتوانی که عمدتا کشور های حوزه شمال اروپا، هستند اهمیت زیادی دارد. مقامات این کشورها در سال های 92 و 93 به ایران آمدند و سفر آقای ظریف در واقع پاسخ سفر وزیران خارجه این 4 کشور است. همانطور که می دانیم این کشورها جزو اتحادیه اروپایی هستند و از این رو زمینه های متعددی برای همکاری میان ما و آنها وجود دارد. ما از دیرباز با این کشورها به خصوص لهستان روابط تاریخی و تعاملات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی زیادی داشتیم.
سفر آقای ظریف در ابتدا از لهستان آغاز شد و او در این کشور با نخست وزیر لهستان و همتای خودش و صاحبان صنایع و افراد دیگر دیدار کرد و در این دیدار موضوعات اقتصادی ای مورد بحث و بررسی قرار گرفت و یادداشت تفاهمی هم در این مورد امضا شد که در آن چارچوب روابط دو کشور در حوزه های سیاسی، اقتصادی، تجاری، فرهنگی و دانشگاهی مشخص شد. کشور های دیگر مانند سوئد و فنلاند هم اهمیت خودشان را دارند. وزیر خارجه سوئد بعد از روی کار آمدن دولت آقای روحانی دومین وزیر خارجه ای بود که به ایران سفر کرد و علاقمندی کشور خودش را برای گسترش و بهبود همکاری ها در ایران نشان داد و باقی کشور ها هم به همین صورت بود.
این سفرها چه تاثیراتی بر گسترش مناسبات با اروپا خواهد گذاشت و اساسا این کشور ها چه ظرفیت هایی برای توسعه روابط دارند؟
باید در نظر داشته باشیم که اتحادیه اروپایی متشکل از 28 کشور است. هر کشور کوچک و بزرگ سهم و نقش خودش را دارد. کشور های سوئد و فنلاند در حوزه، های تک، خدمات الکترونیکی و مخابراتی و فناوری جایگاه ویژه ای دارند و جزو اعضای اتحادیه اروپایی هستند. در حال حاضر باید با تمامی کشور های اروپایی چه در سطح تجاری چه در سطح اتحادیه اروپایی بحث و مذاکره صورت بگیرد و باید این موضوع را در نظر گرفت که هر کشوری چه کوچک چه بزرگ اهمیت خاص خودش را در اتحادیه اروپا دارد و برقراری رابطه با کشورهای عضو تاثیر زیادی خواهد داشت.
با توجه به اینکه اروپا قدری با بحران همگرایی مواجه شده، گسترش روابط با کشورهای اسکاندیناوی و شرق اروپا چه دستآوردی برای ما خواهد داشت؟
تقریبا چند سالی است که واگرایی در کشور های اروپا بیشتر از سالهای گذشته دیده شده و روند یکپارچگی و همگرایی با سستی و ضعف مواجه است. نیروهای راست و چپ افراطی در کشور های مختلف اروپایی مطرح شدند و روی کار آمدند. بسیاری از این طیف های افراطی که در سال های اخیر هم موفقیت نسبی داشتند و برخی از کرسی های پارلمان را به دست آوردند مخالف با یکپارچگی اروپا هستند، لذا در این چارچوب با شعارها اهداف وحدت طلبانه و وحدت گرایانه اروپایی مخالف هستند و معتقدند اتحادیه اروپا کارایی زیادی ندارد و باید قدرت های ملی کشور ها را به آنها بازگرداند.
ما نیز در سالهای اخیر با واگرایی مواجه بودیم به خصوص در تحولاتی که در سالهای گذشته اتفاق افتاد از جمله بحث های تروریستی در فرانسه. از طرفی بحران پناهجویی در اروپا که طی یک سال و نیم گذشته شدت گرفت و این بحران تاثیرات و عواقب منفی به جا گذاشته و توانست در روند همگرایی خلل بزرگی ایجاد کند.