روزنامه السفیر لبنان در مقالهای با اشاره به شهادت مصطفی بدرالدین فرمانده نظامی حزبالله لبنان نوشت که شهادت بهترین آرزو برای او بود. اما بهترین شهادت از نظر او این بود که در میدان مبارزه با اسرائیلیها یا تکفیریها جان خود را از دست بدهد. زمان شهادت نزد ذوالفقار مهم نبود، بلکه ممکن بود وی در دهه دوم عمر خود هنگامی که داوطلب مبارزه با اسرائیلیها در آستانه ورود به پایتخت لبنان شده بود یعنی در تابستان سال 1982 جان خود را از دست دهد یا در روزی که بههمراه عناصر مقاومت عملیات بر ضد اشغالگران را در قلب ضاحیه جنوبی بیروت انجام میداد، این اتفاق بیفتد.
وی یکی از فرماندهان مقاومت بود که برخی دولتها و شبکههای جاسوسی آنها او را تحت تعقیب قرار میدادند و چهبسا بارها از تلاش برای ترور جان سالم بهدر برده بود، تازهترین آنها هنگامی بود که وی در نزدیکی مقام حضرت زینب(س) در سوریه حاضر بود و گلولهها و ترکشهای مختلف به کاروان وی برخورد کرد تا شهادتی که بهدنبال آن بود، نصیبش شود، چرا که بارها گفته بود: من از سوریه بازنخواهم گشت، مگر اینکه شهید شوم یا پرچم پیروزی را در دست بگیرم.
السفیر میافزاید: بدرالدین شخصیت مبهمی نزد افکار عمومی است، اما هرکدام از مسئولان حزبالله لبنان روایت خاصی از وی در زمینه تعامل با قلب داخلی حیات حزبالله دارد. وی در نشستهای عمومی حاضر نمیشد و معمولاً در مناسبات اجتماعی یا حزبی بهندرت حضور پیدا میکند. بهصورت مشخص یکی از این موارد زمانی بود که تدابیر امنیتی را رد کرده و در مراسم بزرگداشت عماد مغنیه و پسرش جهاد مغنیه شرکت داشت. وی در زمان رحلت پدرش نیز که بیش از یک سال پیش انجام شد، بهصورت مستقیم با مردم مواجه شده بود.
بهنوشته این گزارش وی فردی آرام بود، اما در عین حال نسبت به اشتباهات کوتاهی نمیکرد. وی جسارت همراه با تجربه و شجاعت و ابتکار عمل و اعتمادبهنفس بالا در خود داشت. بسیاری از عناصر حزبالله او را " ماجراجوی عاقل " خطاب میکردند. تجربه میدانی وی در مبارزه با اشغالگران طی دو دهه گذشته به جایگاهی رسید که اسرائیلیها در سطوح سیاسی و نظامی و امنیتی بهخوبی نام او را در خاطر خود سپرده بودند.
روزنامه النهار لبنان وابسته به جریان 14 مارس لبنان که به نظر میرسد روی شهادت این فرمانده نظامی حزبالله در تغییر معادلات داخلی سوریه حساب باز کرده است، در این رابطه نوشت: کشته شدن فرمانده نظامی برجسته حزبالله لبنان بر عرصه داخلی این کشور سنگینی میکند. این موضوع پیامدهای جدیدی دارد که به عوامل میدانی در سوریه اضافه شده و واکنشهای داخلی احتمالی حزبالله لبنان را در پی دارد، بهویژه که این حوادث از مجموعهای متوالی از هدف قرار گرفتن کادر نظامی و میدانی حزبالله در اراضی سوریه جدا نیست.
این روزنامه مدعی شد: اگر بگوییم که کشته شدن بدرالدین ارزیابیهای داخلی متناقضی را در زمینه جزئیات حادثه مبهم ترور وی به دنبال خواهد داشت، چرا که وی یکی از افراد 4 گانه ای بود که دادگاه بینالمللی ویژه ترور رفیق حریری او را به دست داشتن در این ترور متهم کرده بود. اما باید گفت که تامل و درنگ حزبالله لبنان در اعلام نحوه شهادت فرمانده شاخه نظامی خود در سوریه عامل دیگری است که باعث شده شبکه ابهامات و پیچیدگی ها در مورد این حادثه افزایش پیدا کند.
روزنامه الاخبار لبنان در مقاله دیگری به بیان جزییات آخرین ساعات و لحظات زندگی مصطفی بدرالدین پرداخته و مینویسد: بنا بر اطلاعات موجود وی اندکی قبل از نیمهشب پنجشنبه ــ جمعه به یک جلسه میدانی در مقر حزب در نزدیکی فرودگاه دمشق پایان داد، بعد از لحظاتی دوستانش این نشست را ترک کردند و وی همچنان در ساختمان مرکز حضور داشت، که صدای انفجار شنیده شد. بعدها مشخص شد که یک موشک رهگیر بسیار پیشرفته در نزدیکی حدود دومتری شهید به زمین اصابت کرده است. این موشک بیشتر شبیه موشکهای ایجاد خلأ بود، بهگونهای که باعث انفجار داخلی در فرد هدف قرار گرفته میشود ولی ترکشی به وی اصابت نمیکند.
در حالی که پیکر شهید به مرکز پزشکی انتقال داده شد، مشخص شد که ترکشهای کوچکی به شکم و زیر سر وی اصابت کرده است، اما خون از بینی و چشمان وی خارج شده که نشان دهنده فشار بالای وی در نتیجه انفجار است. براساس اطلاعات به نظر میرسد که خمپاره مذکور از طریق سکو پرتاب نشده، بلکه رهگیری شده است، چهبسا این عملیات از طریق رهگیری دقیق مکان صورت گرفته که نیازمند تکنولوژی بالایی است و تنها نزد دولتهای پیشرفته وجود دارد. البته نیروهای امنیتی مقاومت از همان لحظات اولیه باب تمامی احتمالها در مورد طرفهای پشت پرده این عملیات را باز گذاشتهاند.