در این مقاله آمده است:
شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، با لباس نظامی با افسران مرکز فرماندهی عملیات در پکن دیدار کرد. به گفته ناظران و تحلیلگران غربی، هدف رئیس جمهور از این اقدام، نمایش حمایت و پشتیبانی خود از ارتش چین است. البته این حرکت چندان عجیب نمی نماید مخصوصا که هفته گذشته اعلام شد که رئیس جمهور چین که دبیر کل حزب کمونیست چین و رئیس شورای نظامی مرکزی کشور هم هست، فرمانده کل کمیسیون مرکزی ارتش چین شده است.
کارشناسان در این باره دیدگاههای مختلفی دارند؛ برخی معتقدند با این کار، مسئولیت نظارت به یک نفر منتقل شده است. برخی دیگر این حرکت را تلاشی در جهت تمرکزگرایی در نظارت بر نیروهای مسلح می دانند. که در آن از اهمیت نیروی زمینی کاسته شده و بیشترین توجه بر نیروی هوایی، دریایی و نیروی استراتژیک هسته ای متمرکز شده است.
یو چی، رئیس دانشگاه منطقه خودگردان ماکائو بر این عقیده است که "هو جینتائو" رئیس جمهور سابق چین و دیگر رؤسای جمهور قبل از شی جین پینگ، مسئولیت را به افسران کارکشته واگذار می کردند. اما این اقدام رئیس جمهور فعلی به این معنا است که وی خود می خواهد فرماندهی کل نیروهای مسلح را به دست بگیرد.
جین پینگ شخصا در این باره می گوید: "اوضاع فعلی مستلزم آن است که فرماندهی عملیات، ماهیت استراتژیک داشته و در سطح بلایی از هماهنگی و دقت و کاملا حرفه ای صورت گیرد. باید همه چیز در خدمت بهبود و ارتقای توان رزمی فرماندهی به کار گرفته شود. معیار، قدرت رزمی و پیروزی در جنگ است".
نمی توان به راحتی گفت که اصلاحات جاری در ارتش چین بر مبنای همین دیدگاهها صورت می گیرد. پاوول کامینوف، پژوهشگر مرکز مطالعات خاور دور وابسته به آکادمی علوم روسیه با اشاره به موضوع تمرکزگرایی در مدیریت نیروهای مسلح می گوید: اصلاحات جدید در نیروهای مسلح چین از نوامبر 2015 آغاز شد که بر اساس آن نیروهای زمینی، هوایی، دریایی و هسته ای استراتژیک، همگی زیرمجموعه فرماندهی مرکزی قرار خواهند گرفت. این فرماندهی مرکزی تا قبل از سال 2020 تشکیل خواهد شد.
همچنین انتظار می رود حدود 300 هزار سرباز که اغلب از نیروی زمینی هستند از خدمت ترخیص شده و بودجه ای که از این بابت به دست می آید صرف نوسازی نیروهای هسته ای استراتژیک، هوایی و دریایی شود. به این ترتیب تعداد دوایر نظامی از هفت به چهار دایره کاهش یافته و همگی آنها تحت فرماندهی یک ستاد فرماندهی مرکزی خواهند بود.
روزنامه "وال استریت ژورنال" به شکل دیگری جزئیات این اصلاحات را تشریح می کند. این روزنامه بر این عقیده است که پیش از این ارتش شوروی (سابق)، الگوی چین بود که بر مبنای دفاع از کشور در برابر هر گونه حمله خارجی شکل گرفته بود. اما امروز، این کشور به دنبال تبدیل ارتش به ماشین جنگی نوین و قدرتمندی است که بتواند خارج از مرزهای چین مثلا در خاورمیانه یا افریقا دست به عملیات نظامی بزند. به عبارت دیگر چین می کوشد با این اصلاحات خود را از انزوایی که در دوران سلسله مینگ در قرن پانزدهم آغاز شد، خارج کند.
ترخیص 300 هزار نفر از مجموع دو میلیون و سیصد هزار سربازی که روی هم رفته، ارتش چین را تشکیل داده اند، بزرگترین عملیات کاهش نیرو ظرف بیست سال گذشته است. دولت قول داده است برای این تعداد نیرویی که از خدمت ترخیص می شوند، کار با حقوق ماهیانه ثابت در نظر بگیرد. البته این اقدام مستلزم کاهش قدرت تولید در بخش معدن زغال سنگ و فلزات است و این به معنای بیکار شدن میلیونها انسان است.
اجرای این اصلاحات، خطرات متعددی برای این رهبر چینی دارد. با این حال - البته به نظر تحلیلگران امریکایی - پکن پس از جنگ خلیج فارس در سال 1991 و مشاهده هماهنگی بخشهای مختلف نیروهای مسلح آمریکا، متوجه ضرورت این اصلاحات شد.
گو اینکه ارتش امریکا نیز این موفقیت را مدیون اصلاحاتی بود که پیش از آن در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان در سال 1986 اعمال شد. در آن زمان در امریکا قانونی تصویب شد که به رقابت بین بخشهای مختلف نیروهای مسلح امریکا خاتمه داد. طبق این قانون تعداد افراد نیروهای مسلح کاهش یافته و اختیارات فرماندهان نیروهای زمینی، هوایی، دریایی و نیز پیاده نظام دریایی ارتش امریکا کاهش یافته و اصطلاح "عملیات مشترک" به وجود آمد.
با این اصلاحات، فرماندهی می توانست در مدت زمان مطلوب، تعداد لازم از نیروهای هوایی و دریایی و دیگر نیرها را به خدمت بگیرد. به این ترتیب چین با بررسی و تحلیل تجربه امریکا، بخشهایی از این تجربه را در اصلاحات جاری در ارتش به کار گیرد.