ازدواج فاتی، ابتدای کابوس وحشتناکی بود که دچار آن شد، زیرا عناصر گروه تروریستی بوکوحرام، او را به جنگل های سامبیسا بردند و در آن جا، مخفی گاه بوکوحرام، مرتب بمباران می شد.
فاتی در این خصوص گفت: جنگنده ها ما را بمباران می کردند و ما دختران، زیر گلوله باران، به شدت وحشت زده شده بودیم. مردها توجهی به گریه های ما نداشتند و در همان حال، به ما تجاوز می کردند. غذایی در کار نبود، ما چنان لاغر شده بودیم که می شد دنده هایمان را شمرد.
به گفتۀ فاتی، مخفی گاه بوکوحرام، پر از دخترانِ ربوده شده بود و تعداد زیادی از دختران قبیلۀ چیبوک همانند او، در کابوس به سر می بردند.
فاتی، در اردوگاهی در میناوو در منتهی الیه شمال کامرون پیدا شد. پس از حملۀ بوکوحرام به روستای آن ها، هزاران تن از مردم نیجریه از آن روستا فرار کردند.
فاتی می گوید: وقتی سران بوکوحرام نزد ما می آمدند و می پرسیدند: کدام یک از شما می خواهد عملیات انتحاری انجام دهد، همه دخترها جیغ می زدند: من.. من.. من! تا جایی که حتی برای داوطلب شدن، با یکدیگر درگیر می شدند.
فاتی ابتدا گمان می کرد که این دختران، شستشوی مغزی شده اند، اما بعدها دریافت که دخترها به دنبال فرصتی برای فرار از دست بوکوحرام هستند.
نیروهای امنیتی نیجریه، همواره از دیدن کودکان یا دخترانی که از چنگ بوکوحرام گریخته است، با احتیاط عمل می کنند، زیرا چه بسا بوکوحرام از آن ها برای انجام عملیات انتحاری بهره بگیرد.
فاتی، برای انجام عملیات انتحاری داوطلب نشده بود و او پس از جدایی و آزادی از دست بوکوحرام، نزدیک مرز توسط نیروهای دولتی بازداشت شد.
فاتی و دیگر دخترانی که از سامبیسا گریخته اند اکنون در بازداشت به سر می برند، و از این که از جنگل گریخته اند، پشیمانند!