رسانههای بلژیکی امروز اسامی سه مظنون اصلی حملات تروریستی بروکسل را اعلام کردند؛ ابراهیم بکراوی، خالد بکراوی و نجم العشراوی که دو نفر اول عوامل انتحاری بودند که در انفجارهای روز سهشنبه کشته شدند و نفر سوم هم متخصص ساخت بمب حلقه اروپاییهای داعش است که پیش از انفجارها فرودگاه بروکسل را ترک کرده است.
انفجارهای بروکسل مانند بقیه حملاتی که در ماههای گذشته در دیگر شهرهای اروپایی رخ داده، باعث شد تا افکار عمومی غرب انگشت اتهام را به سمت دو قشر بگیرد؛ پناهجویان خاورمیانهای و جامعه مسلمانان اروپا.
اما آیا واقعا متهم اصلی این حوادث این دو قشر هستند یا باید دلیل زنجیره حملات تروریستی ماههای اخیر اروپا را در جای دیگری جستوجو کرد؟
نگاهی به سابقه برادران بکراوی نشان میدهد که این دو نه پناهجوی خاورمیانهای بودهاند و نه به معنای واقعی یک مسلمان معتقد.
بر اساس آنچه تا الان مشخص شده، خالد 27 ساله از سالها قبل به دلیل اقدامات مجرمانه از جمله سرقت و درگیری مسلحانه از سوی پلیس تحت نظر بوده است. او در سال 2010 به دلیل تیراندازی به سمت پلیس در جریان سرقت، به 9 سال زندان محکوم، اما بعدا به قید وثیقه آزاد شد.
برادرش، ابراهیم 30 ساله هم یک سال بعد به دلیل تلاش برای سرقت خودرو به 5 سال زندان محکوم شد و آزادی او هم با قید وثیقه بود.
درست مانند «صلاح عبدالسلام» که از او با عنوان مغز متفکر حملات مرگبار نوامبر 2015 پاریس یاد میشود. عبدالسلام هم که بعد از مدتها تعقب و گریز همین هفته قبل در بلژیک بازداشت شد، نه پناهجو بوده و نه مسلمانی معتقد. او سه دهه قبل در بروکسل به دنیا آمد، تابعیت بلژیکی-فرانسوی دارد و تقریبا تمام عمر خود را هم در اروپا سپری کرده است.
عبدالسلام نامی اسلامی دارد، نه رویهای اسلامی؛ وی معتاد به حشیش بوده، مدتها الکل مصرف میکرده، پاتوق او بارهای مختص همجنسگرایان بروکسل بوده و چند بار به دلیل سرقت و حمل مواد مخدر به زندان و جریمه نقدی محکوم شده، اما ناگهان در قامت یک «جهادی» ظاهر شده و سردسته گروهی میشود که به نام اسلام «الله اکبر» میگویند و دهها نفر را در پاریس، بروکسل و شهرهای دیگر سلاخی میکنند.
تقریبا تمام دیگر اعضای شناختهشده «حلقه اروپایی داعش» هم مشخصههایی مشابه عبدالسلام و برادران بکراوی دارند. این افراد هرچند عضوی از جامعه مسلمانان اروپا به شمار میآیند، اما در واقع نه یک مسلمان معتقد به «جهاد»، آنطور که داعش این حملات را نامگذاری میکند، بلکه بزهکارانی حرفهای بودهاند که حالا راه رستگاری و شاید انتقام از جامعه را در حملات انتحاری یافتهاند.
اروپا و غرب برای درک چرایی شکلگیری این قشر «بزهکارِ ناگهان افراطی» ابتدا باید به خود بنگرد و بعد به نزدیکترین متحد عربش: عربستان.
جامعه مسلمانان اروپا اکنون وضعیتی مشابه جامعه سیاهپوستان آمریکا دارد؛ قشری که خود را به واسطه برخوردهای رسانهها و سیاستمداران شهروندان درجه دو به شمار میآورد، به شدت منزوی است و در تأمین معاش خود دستکم در مقایسه با شهروندان غیرمسلمان، با دشواری بیشتری مواجه است. عبدالسلام و همرکابان او برآمده از خشمی هستند که زیرپوست این جوامع شکل گرفته و حالا دومین عنصر یعنی ایدئولوژی سلفیگری و وهابیت در نقش یک کاتالیزور برای تخلیه این خشم ظاهر شده است.
در بروز دومین عنصر، یعنی ایدئولوژی سلفی هم غرب چندان بیتقصیر نیست؛ چراکه غول «افراطیگری» هم به مدد همکاری خواسته یا ناخواسته و دوسویه غرب و متحدان سعودی آنها شکل گرفت.
آمریکا و کشورهای اروپایی برای مقابله با شوروی به تقویت گروههای افراطگرا در افغانستان پرداختند و القاعده و طالبان را برکشیدند و در مقابل عربستان با سرمایهگذاری کلان برای گسترش تفکر وهابی و سلفی در جهان نقش مشابهی برای شکلگیری هستههای افراطی در اروپا و آمریکا بازی کرد؛ تا حالا خاورمیانه با تروریسم سازمانیافته دست به گریبان باشد و اروپا هر روز نگران حملاتِ فردی جوانانی باشد که در فقر رشد کردهاند، بزهکار شدهاند و ناگهان با آشنایی با مکتب وهابیت، حملات تروریستی را راه میانبر سعادت یافتهاند.
تا زمانی که دو عامل فوق برطرف نشود، همچنان باید متظر حملات مشابهی در اروپا بود، چه آنکه بازداشت عبدالسلام در محله فقیرنشین «مولنبیک» هم این حملات را متوقف نکرد. یک هفته پیش از بازداشت وی، پلیس در جریان تعقیب و گریز مظنونین به عضویت داعش، وارد خانهای شد که گفته میشود متعلق به برادران بکراوی بوده است. در این خانه یک اسلحه خودکار، مقادیر زیادی مهمات، یک پرچم داعش و یک جزوه تبلیغ سلفیگری پیدا شد.