نزاع فرقه ای در خاورمیانه گویا تمامی نداشته و با گذر زمان نه تنها کاهش نیافته بلکه به واسطه اقدامات برخی قدرت های منطقه به مرور روندی فزونی به خود گرفته است. بی گمان می توان عربستان سعودی را به عنوان بزرگ ترین محرک فرقه گرایی در خاورمیانه دانست، رژیمی که از زمان حکمرانی بر سرزمین حجاز تا به امروز با در پیش کرفتن مشی متصلبانه از دین به تکفیر مخالفین و رقبای هم کیش خود پرداخته و تا بدان جا پیش رفته که شماری از گروه های اهل سنت را نیز طرد نموده است.قدرت گیری گروه های افراطی در خاورمیانه پس از آغاز بیداری اسلامی و به ویژه با تداوم بحران داخلی در سوریه، زمینه ی نابسامانی را در خاورمیانه فراهم نموده است، امری که اگر چه با خواست قلبی و چراغ سبز قدرت های بین المللی و منطقه هم چون ایالات متحده آمریکا و رژیم اسرائیل مواجه بوده، اما خسران های بی شماری را از آن ملت ها منطقه نموده است.
رژیم سعودی در ادامه سیاست های ضد امنیتی و فرقه گرایانه اش و پس از اعمال فشار از طرق اقتصادی و دپیلماتیک هم چون تروریستی خواندن حزب الله از سوی شورای همکاری خلیج فارس، در جدیدترین اقدامش توانست اتحادیه عرب را مجاب سازد تا در اقدامی شرمانه و خصمانه، حزب الله لبنان را در لیست گروه های تروریستی این اتحادیه قرار دهد.
اقدام شرمانه اتحادیه عرب در پذیرش این مقوله در حالی است که حزب الله لبنان از معدود گروه هایی بوده که توانسته در برابر زیاده خواهی های اسرائیل مقاومت کرده و این رژیم نژادپرست را به عقب نشینی وا دارد، این در حالی است که جهان عرب با وجود درگیری های گسترده در خلال چند دهه اخیر با اسرائیل، مدام شکست های سنگینی را متحمل شده است.
آغاز بحران در سوریه و قمار عربستان سعودی و سایر شیوخ خلیج فارس و سقوط حتمی بشار اسد و مداخله مستقیم حزب الله در حمایت از او، بیش از هر زمان سعودی را نسبت به سیاست های حزب الله لبنان در منطقه نگران ساخت و آن ها را مجاب نمود جهت تامین منافع حیاتی شان به مقابله با این سازمان انقلابی بپردازند.
نگرانی فزاینده شیوخ مرتجع عرب به ویژه پس از آغاز بیداری اسلامی موجب تغییر رویه آن ها شده است تا آن جا که بنا بر برخی اسناد منتشره، سعودی ها جهت مقابله با نفوذ فزاینده حزب الله و ایران در سطح منطقه، حتی با ارتباط گیری با اسرائیل دشمن اول اعراب و مسلمانان نیز متوسل شده اند. ترکی فیصل رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی سعودی چندی پیش و در گفتگو با روزنامه اسرائیلی هاآرتص خواستار صلح با این رژیم شد و ایران را دشمن مشترک عربستان و رژیم صهیونیتسی قلمداد کرد.
گسترش روابط ریاض با تل آویو تا بدان جا پیش رفته که بنابر گزارشی که تازه منتشر شده می گوید، درپی تصمیم اخیر عربستان سعودی برای تعلیق کمک چند میلیارد دلاری به ارتش لبنان، رژیم اسرائیل به دنبال به راه انداختن جنگی جدید علیه لبنان است.
دو پارگی جهان عرب
رسانه های بین المللی روز گذشته با انتشار خبری اعلام نمودند که وزرای خارجه اتحادیه گروه حزبالله لبنان را در فهرست گروههای «تروریستی» قرار داده اند. به گفته ی این منابع این اقدام با موفقیت اکثریت اعضا مواجه بوده است، با این حال برخی دیگر به مخالفت با آن پرداخته و زمینه تنش در نشست اتحادیه عرب را فراهم آورده اند.
گفته می شود که هیئت عربستانی در اعتراض به دفاع وزیر خارجه عراق از حزبالله لبنان جلسه اتحادیه عرب را برای ساعاتی ترک نموده است. رویترز در این باره نوشته است که ابراهیم جعفری در سخنرانی خود عنوان کرده که «حشد الشعبی و حزبالله، آبروی عربها را حفظ کردند و هرکس که آنها را به اعمال تروریستی متهم کند، خود تروریست است.»
پس از تنشهای فرقهای اخیر در سوریه، یمن و عراق، تنش میان ریاض و بغداد نیز افزایش یافته است. مقامات سعودی در موارد متعددی شبه نظامیان مردمی عراق را به اقدامات شنیع متهم نموده اند. وزارت امور خارجه عراق در همین باره حدود دو ماه پیش سفیر عربستان در بغداد را به خاطر اینکه شبهنظامیان حشد الشعبی را متهم به تشدید تنشهای مذهبی کرد، احضار کرد. متهم نمودن نیروهاتی حشد الشعبی در حالی است که بنا بر شواهد متقن، سعودی ها در موارد متعددی به حمایت از جناح های تندرو در عراق مبادرت ورزیده اند.
لبنان دیگر دولتی بوده که در این نشست با طرح اتحادیه عرب مبنی بر تروریستی خواندن حزب الله لبنان مخالفت نموده است.
رسانه های عربی از موافقت سایر کشورهای عربی با طرح فوق خبر داده اند که در این باره نکات مهمی قابل ذکر من جمله آن که نماینده سوریه در اتحادیه منتخب گروه های معارض ضد اسد می باشد که با این طرح موافقت نموده است. در رابطه با سایر اعضای ضد حزب الله نیز بایستی گفت که نمایندگی یمن و لیبی در این اجلاس را وفاداران به منصور هادی و دولت مستقر در بریقه لیبی عهده دار بوده اند، نمایندگانی که صاحب منصبان شان از پایتخت های دو کشور (صنعا و طرابلس) اخراج شده اند. شماری از دول عربی هم چون سودان، جیبوتی، مالی، سومالی، نمایندگی فلسطین، کومور، بحرین و... نیز بدلیل وابستگی شدید مالی به سعودی ناگزیر به حمایت از طرح فوق پرداخته اند.
سقوط حسنی مبارک در مصر و انزوای روز افزون قاهره در تحولات بین المللی توامان با گسترش منابع مالی سعودی موجب شده که ریاض به خواست قلبی اش مبنی بر عهده داری رهبری جهان عرب (به جای مصر) نزدیک شده و عملا بخش عمده ای از جهان عرب را تحت سیطره خویش در آورد.
در رابطه با مقوله فوق و اهداف سعودی از تروریستی خطاب کردن حزب الله در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب و هم چنین تعلیق حمایت های مالی سعودی به لبنان و تلاش برای تعریف منافع مشترک با اسرائیل برای مقابله با این گروه شبه نظامی نکاتی چند قابل ذکر است:
الف) خلع سلاح حزب الله و خلاصی لبنان از کلاف سردرگم: لبنان در طول سالیان متمادی جایگاه بالایی نزد کشورهای منطقه و به ویژه عربستان سعودی و رژیم اسرائیل داشته است. همسایگی اسرائیل با لبنان را می توان مهمترین دلیل اهمیت این کشور برای صهیونیست ها دانست. تلاش برای ایجاد امنیت مصنوعی و مقابله با خطرات احتمالی همواره اهمیت بسزایی برای ایجاد رژیم همسو با اسرائیل در لبنان ایجاد نموده است. از سویی عربستان سعودی که همواره و به ویژه در طول سال های اخیر و با تضعیف مصر داعیه رهبری جهان عرب را بر عهده داشته در پی نفوذ در لبنان برآمده است.
حمایت های مالی سعودی از لبنان همواره بخش گسترده ای از منابع مالی این کشور کوچک را به خود اختصاص داده است. وابستگی بخش عمده ای از جناح های لبنانی به سعودی تا بدان جاست که رفیق حریری نخست وزیر پیشین تا زمان مرگش تابعیت دوگانه سعودی-لبنانی داشته است. با اعلام تعلیق حمایت های مالی سعودی از لبنان نیز، مقامات سیاسی وابسته به ریاض در لبنان به جای انتقاد از این رویه، حزب الله لبنان را متهم به در پیش گرفتن مشی بر خلاف منافع لبنان نمودند.سعد حریری، نخست وزیر پیشین لبنان و فرزند رفیق حریری از ملک سلمان بن عبدالعزیز، خواسته است تا لبنان را تنها نگذارد و به پشتیبانی خود از این کشور ادامه دهد. او با طرح اتهاماتی بر علیه حزب الله گفت:« لبنان در هیچ شرایطی تابع سیاست ایران یا بخشی از آن نخواهد شد لبنان کشوری عربی و ما عرب هستیم همه ملت لبنان با همه تنوع دینی و مذهبی اش عرب است و جز ملت عرب هستیم.»
تصور می شود مداخله فزاینده حزب الله در سوریه و کسب برتری های پی در پی توسط نیروهای وفادار به بشار اسد در سوریه توامان عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی را نگران ساخته تا آن جا که طرفین در پی مهار حزب الله گام خواهند برداشت.
گفته می شود که سعودی ها تضمین نموده اند تا تمامی مخارج جنگ احتمالی بر علیه حزب الله را بر دوش گرفته و به اسرائیل بپردازند. اسرائیل نیز در صورت حمله ی احتمالی ضمن خارج نمودن حزب الله از معادلات سوریه در پی تضعیف موقعیت نظامی این حزب گام خواهد برداشت. طرفین سعودی و اسرائیلی بر آنند با بهره گیری و توسل به برخی معاهدات و قطعنامه های بین المللی من جمله ضرورت خلع سلاح حزب الله به مداخله در لبنان بپردازند. عدم پرداخت حمایت های تسلیحاتی به ارتش لبنان نیز در همین راستا ارزیابی می شود که نیروهای دفاعی لبنان توانایی مقابله با اسرائیل را نداشته باشند.
هدف دوم سعودی و اسرائیل از چنین مداخله ای را می توان در تعیین خط و مشی های داخلی لبنان جستجو نمود. کشور لبنان ماه هاست که بواسطه عدم توافق جریان های درونی فاقد رئیس جمهور می باشد. طرف سعودی و اسرائیلی بر آن است با تحمیل فشار زمینه ی روی کارآمدن رئیس جمهوری نزدیک به غرب نظیر سمیر جعجع را فراهم آورد تا بلکه از این کلاف سردرگم رهایی یابد.
در زمینه ی موفقیت و یا عدم موفقیت احتمالی سعودی ها و صهیونیست ها در حمله ی احتمالی نکات متعددی قابل ذکر است که از حوصله نوشتار فوق خارج می باشد. صرفا به این نکته اشاره خواهیم نمود که چنین مداخله ای بر بی ثباتی بیش از پیش لبنان و منطقه خواهد افزود تا آن جا که «امیل لحود» رئیس جمهور مسیحی پیشین لبنان در بیانیه ای خواستار واکنش رسمی لبنان به تروریستی خواندن حزب الله از سوی شورای همکاری خلیج فارس شد. وی با بیان اینکه این امر به معنای تروریستی خواندن تمام لبنان است، افزود: مقاومت که از لبنان در مقابل دشمن اسرائیلی حمایت کرده است امروز نیز در کنار ارتش از لبنان در مقابل تروریسم حمایت می کند و مایه افتخار و مباهات لبنانی ها و میهن دوستان حقیقی است.
ب) مهار تهران: وقوع انقلاب اسلامی در ایران توامان زمینه نارضایتی دو جناح را در منطقه خاورمیانه فراهم آورد. جناح اول شیوخ مرتجع و دیکتاتور خلیج فارس بودند که از ترس نگرانی از وزیدن آزادی و استقلال حاکم برایران به کشورهای شان مبادرت به تاسیس شورای همکاری خلیج فارس نموده و به حمایت گسترده مالی و تسلیحاتی از صدام حسین در جنگ تحمیلی پرداختند و جناح دوم اسرائیلی ها بودند که به تعبیر موشه دایان وزیر خارجه وقت دولت مناخیم بگین، وقوع انقلاب اسلامی را به زلزله ای تشبیه نمودند که دامان اسرائیل را نیز گرفته است.
حمایت نظام اسلامی حاکم بر ایران از آرمان آزادی قدس شریف و حمایت از مبارزین فلسطینی و عرب در طول قریب به چهار دهه اخیر عملا تهران و تل آویو را به دشمنان درجه یک یکدیگر تبدیل نموده است. عدم تمایل رویارویی مستقیم با ایران از سوی اسرائیل و حضور شبه نظامیان مدافع آرمان فلسطین در مرزهای اشغالی موجب رویارویی چندین باره آنان با صهیونیست ها شده است. بی گمان حزب الله لبنان مستقر در شمال سرزمین های اشغالی را می توان بزرگترین دشمن صهیونیست ها در منطقه شامات دانست. از حزب الله لبنان به عنوان جزئی از محور مقاومت ضد صهیونیستی به رهبری ایران در منطقه نام برده می شود.
قدرت گیری فزاینده ایران و حزب الله در منطقه موجب نگرانی سعودی ها را نیز فراهم آورده تا آن جا که بر مبنای سند منتشر شده توسط ویکی لیکس، ملک عبدالله پادشاه وقت سعودی از مقامات آمریکایی می خواهد تا مستقیما سر مار (اشاره به ایران) را له نماید.
بی گمان مهار حزب الله و ضربه زدن به آن موجب تضعیف موقعیت منطقه ای ایران خواهد شد، امری که همزمان منافع دو طرف صهیونیستی و سعودی را تامین خواهد نمود. حضور گسترده حزب الله در جبهه های نبرد سوریه طرفین را بر مقابله با این سازمان نظامی مجاب ساخته است. با این حال وقوع چنین حمله ای بر رویارویی جبهه های مقاومت با طرفین دخیل در این منازعه خواهد افزود که می تواند رنگ و بوی جهانی به این مناقشه دهد.
ج) کاهش وزن بشار اسد: عادل الجبیر، وزیر امور خارجه سعودی، روز شنبه در دیدارش از فرانسه اعلام کرد، بشار اسد باید در آغاز روند انتقال قدرت در سوریه، کنار رود. وی در مصاحبه با رسانه های فرانسوی گفت: «کنارگیری بشار اسد در سرعت بخشیدن به روند انتقال قدرت در سوریه و کوتاهتر شدن زمان تطبیق آن که 18 ماه است، کمک خواهد کرد.»
رژیم سعودی در کنار دولت ترکیه را می توان تنها دولت هایی در منطقه و جهان دانست که با وضع آتش بس کنونی مخالف بوده و تحت فشارهای روسیه و آمریکا ناگزیر به پذیرش آن شدند، با این حال طرفین از کوشش خویش برای سقوط بشار اسد نکاسته اند. سوی دیگر معادله اما رژیم صهیونیستی است که با علم به حساسیت ملت های منطقه به سیاست های این رژیم از اتخاذ رویه ای صریح در قبال سوریه پرهیز نموده با این حال به گونه ای پنهانی و جهت ایجاد بالانس در سوریه به حمایت از شماری از گروه های اپوزیسیون بشار پرداخته است.
از بشار اسد و دولت حاکم بر سوریه به عنوان بزرگترین همسایه سرزمین های اشغالی نام برده می شود که تا کنون از وضع صلح با تل آویو اجتناب نموده است، لذا صهیونیست با آگاهی نسبت به خطرات ماندگاری اسد در راس قدرت و هم چنین قدرت گیری گروه های تکفیری در پی تجزیه سوریه به چند کشور گام بر می دارند.
مداخله احتمالی بر علیه حزب الله از سوی اسرائیل و حمایت ضمنی اعراب از این اقدام موجب می شود تا حزب الله بواسطه محدودیت نیروهایش تمامی تمرکز خویش را بر درگیری با اسرائیل متمرکز نموده و از سوریه خارج گردد. امری که همزمان منافع ترکیه، عربستان سعودی و اسرائیل را تامین نموده و رژیم بشار اسد را به سوی زوال سوق خواهد داد.
وقوع حمله ی احتمالی به حزب الله از سوی اسرائیل در حالی است که رسانه های منطقه از احتمال مداخله ی همزمان ترکیه و عربستان سعودی در سوریه سخن می گویند. مقامات ترکیه حضور جنگنده های سعودی در پایگاه اینجرلیک ترکیه جهت مداخله در سوریه را تاکید نموده اند. سرتیپ احمد عسیری، مشاور نظامی وزیر دفاع سعودی چندی پیش اظهار داشته است که «نیروهای پادشاهی سعودی آماده است تا با استفاده از پایگاه نظامی اینجرلیک در ترکیه مواضع تحت کنترل داعش را بمباران کند.» وی افزود: «هنگامی این مسئله (حمله زمینی به داعش) سازماندهی یافت و تصمیم در باره حمله و نحوه اعزام سربازان و تعداد شرکت کنندگان در عملیات گرفته شد، ما شرکت خواهیم کرد».
د) تضعیف مقاومت فلسطین: برآورد تحولات خاورمیانه در طول سال های اخیر و به ویژه پس از وقوع بحران در سوریه متاسفانه حکایت از فشار فزاینده بر جریان مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) دارد. انزوای جنبش حماس از سال 2006 به این سو (زمان پیروزی حماس در انتخابات مردمی فلسطین) توسط رژیم صهیونیستی آغاز شده و تردید این جنبش در حمایت یا مقابله با دولت بشار اسد در سوریه بر آن افزوده است. سقوط محمد مرسی در مصر را می توان آخرین شکست حماس در اتخاذ استراتژی نادرستش در قبال تحولات منطقه دانست، با این حال این جنبش دست از مبارزه با اسرائیل نکشیده و از روابط نسبتا حسنه ای با حزب الله لبنان برخوردار بوده است.
مقابله احتمالی بر علیه حزب الله از سوی اسرائیل بی گمان پیامدهای منفی را از آن جنبش مقاومت فلسطینی خواهد نمود، به ویژه آن که این جنبش منحصر به حماس نبوده و شامل جهاد اسلامی و جبهه خلق برای آزادی فلسطین نیز می باشد که از رابطه ی نزدیک تری با حزب الله نسبت به حماس برخودارند.
تلاش برای متقاعد نمودن حماس جهت گفتگو با اسرائیل بخشی از سیاست های منطقه ای آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و ترکیه می باشد، امری که تا کنون در دستیابی بدان ناکام بوده اند. تشدید فشار بر حزب الله و سرکوب آن را می توان برنامه ای برای ناامیدی بیش از پیش جنبش حماس در ادامه مبارزه مسلحانه بر علیه رژیم صهیونیستی دانست.