منطقه خاورمیانه آبستن حواث و رویدادهای مختلف است. از یک سو عربستان سعودی با اصرار بر عدم نزدیکی به ایران و رد هرگونه مذاکرات با تهران برای بهبود روابط همچنان به سیاست های تنش آفرین خود ادامه میدهد و از سوی دیگر ائتلاف موسوم به معارضان سوری نیز در اندیشه به شکست کشاندن مذاکرات صلح سوریه در ژنو به سر می برد و برای تحقق این خواسته خود چند روز پیش از موعد برگزاری این مذاکرات، پیششرطهایی را برای آن مطرح ساخته است.
این در حالی است که ترکیه نیز تلاش می کند تا با احداث یک پایگاه نظامی در قطر، نفوذ خود در منطقه را گسترش داده به اهداف خود جامه عمل بپوشاند. در همین ارتباط خبرنگار مهر گفتگویی را با دکتر «داود هرمیداس باوند» کارشناس مسائل خاورمیانه و بین الملل انجام داده است که مشروح آن از نظر میگذرد؛
*همانگونه که مطلع هستید ترکیه قصد دارد یک پایگاه نظامی در قطر احداث کند. به نظر شما دلایلی که آنکارا را برآن داشته تا به شکل مستقیم وارد ساز و کارهای امنیتی منطقه خلیج فارس شود، چیست؟
دولت ترکیه پس از سلسله شکست ها و ناکامی های خود در منطقه تصمیم گرفته است جایگاه نوینی را برای خود در منطقه ایجاد کند. آنکارا قصد دارد بیش از پیش به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نزدیک شود. نکته بعدی این است که در خصوص رویدادهای مصر، ترکیه و قطر مخالف کودتا و سرکوب اخوان المسلمین در این کشور بودند و همین مواضع موجب شد تا ترکیه با عربستان سعودی وارد تنش شود. اما تحولات اخیر منطقه موجب شد تا دو طرف (ترکیه و عربستان) تصمیم به کنار گذاشتن اختلافات گذشته و بهبود روابط بگیرند.
از سوی دیگر، انگلیس هم در بحرین پایگاه نظامی احداث کرده و همچنین فرانسه نیز وارد ساز و کارهای نظامی در منطقه شده است. نکته قابل تأمل این است که هر سه این کشورها (ترکیه، فرانسه و انگلیس) عضو ناتو هستند و به همین دلیل می توان گفت که به نوعی ناتو وارد منطقه خلیج فارس شده و قصد دارد نفوذ خود در این منطقه را گسترش دهد. ورود ترکیه، فرانسه و انگلیس به خلیج فارس حاکی از آن است که ناتو در آینده نزدیک حریم امنیتی خود را به شبه جزیره عربستان و منطقه خلیج فارس گسترش خواهد داد.
*به نظر شما امکان دارد که این اقدام ترکیه ارتباطی با سیاست چرخش به سمت آسیای آمریکا را داشته باشد؟
باید به این نکته توجه داشت که محور ناتو، آمریکا است. بنابراین ناتو از هر سیاستی که واشنگتن در پیش گیرد، تبعیت خواهد کرد. در واقع می توان این گونه بیان کرد که ناتو سایه آمریکاست و هرکجا که این کشور قدم بگذارد ناتو پشت سر آن خواهد رفت. به عنوان نمونه می توان افغانستان را مثال زد که ناتو وارد آن شد در حالی که این اقدام به هیچ وجه در برنامههای از پیش تعیین شده آن نبود. لذا هر کجا که ایالات متحده آمریکا قدم بگذارد ناتو ـ حداقل به صورت غیرمستقیم ـ به دنبال آن خواهد رفت.
*عربستان سعودی به رغم تلاش هایی که صورت گرفت، همچنان بر ادامه تنش ها با ایران اصرار داشته و به نوعی عدم تمایل خود برای برقراری ارتباط با ایران را اعلام کرده است. به نظر شما دلایل عدم تمایل سعودی ها برای نزدیکی به ایران چه می تواند باشد؟
عربستان سعودی دامی برای ایران قرار داد و ایرانیها هم خیلی آسان در آن دام گرفتار شدند. اکنون سعودیها از شرایط به دست آمده در حال بهره برداری هستند و در آینده نزدیک نیز قصد ندارد به این مسأله و اتفاقاتی که رخ داده است، پایان دهند. سعودی ها وقتی می بینند که بهره برداری های صورت گرفته از حادثه حمله به سفارت ریاض در تهران به نفع آنها بوده است، بنابراین هیچ تمایلی برای بهبود روابط با ایران از خود نشان نمی دهند. آنها این مسأله را در شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی مطرح کرده اند و احتمالا آن را به غیرمتعهدها نیز خواهند کشاند.
در آن سوی، ایران تمایل خود برای بهبود روابط با عربستان سعودی و کاهش تنش ها با این کشور را اعلام کرده است، اما نکته مهم این است که ایران نباید موضع خود برای بهبود روابط با سعودی ها را بیش از پیش تکرار کند، چراکه این اقدام سعودی ها را جَری تر می کند. بنابراین، استمرار تأکید ایران بیش از آنکه به نفع آن باشد، عربستان سعودی آن را ضعف تلقی کرده و به ضرر تهران خواهد بود.
* به نظر شما آیا عربستان سعودی سطح تنش با ایران را به سطوح عملی افزایش خواهد داد و یا به همین مقدار اکتفا خواهد کرد؟
عربستان سعودی سطح تنش با ایران را به سطوح عملی نخواهد کشاند. در حال حاضر سعودی ها در حال بهره برداری های سیاسی، تبلیغاتی و روانی از حمله به سفارت ریاض در تهران هستند و گمان نمی کنم قصد داشته باشند بهره برداری های خود از این مسأله را به سطوح عملی افزایش دهند.
*عربستان به تازگی «استفان دیمیستورا» فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه را «عنصر نامطلوب» خوانده است. بدین ترتیب وضعیت مذاکرات صلح سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟
مقامات سعودی دقیقا همین سیاست را در قبال «جمال بن عمر» فرستاده ویژه سابق سازمان ملل در امور یمن پیش گرفتند تا جایی که وی مجبور به استعفا از سِمَت خود شد. عربستان سعودی که تجربه چنین سیاستی در یمن را در کارنامه خود می بیند، هم اکنون با طرح چنین مسائلی تلاش می کند در روند تحولات سوریه تغییر و تحولات ایجاد کرده تا شاید بدین ترتیب بتواند روسیه را وادار به تجدیدنظر در نگرش خود کند. در واقع سعودیها در تلاش هستند تا نگرش اولیه روسیه به تحولات سوریه را به نوعی به سمت و سوی نگرش خود و ترکیه سوق دهند.
*یکی از اختلافات اساسی میان آمریکا و روسیه، عدم توافق آنها بر سَر لیست گروه های تروریستی در سوریه است. با توجه به این مسأله به نظر شما آیا دو طرف به یک همگرایی در این خصوص خواهند رسید؟
بدون هیچ شک و تردیدی حل و فصل مسائل مربوط به سوریه از جمله تهیه لیست گروه های تروریستی ـ تکفیری منوط به همگرایی آمریکا و روسیه خواهد بود. البته به نظر نمی رسد که نه واشنگتن و نه مسکو بر روی برخی گروه های تروریستی حساسیتی داشته باشند. آنها از هر راه حلی که منجر به حل و فصل نهایی بحران سوریه شود، استقبال می کنند.
البته در این میان، گروه هایی مانند داعش، جبهه النصره و چند گروه دیگر وجود دارند که در تقسیم بندی ها در میان گروه های تروریستی قرار می گیرند. بنابراین طبیعی است که چنین گروه هایی صلاحیت حضور در مذاکرات صلح سوریه را نداشته باشند، چراکه خط مشی آنها کاملا متفاوت بوده و به دنبال تحقق اهداف خود هستند.
*با توجه به پیش شرط های ائتلاف موسوم به «معارضان سوری» برای مذاکرات صلح سوریه در ژنو و همچنین کارشکنی های ترکیه و عربستان در مسیر مذاکرات، آینده این مذاکرات را چگونه ارزیابی می کنید؟
در حال حاضر دیگر بر هیچکس پوشیده نیست که تا مادامی که بحران سوریه حل و فصل نشود، گروه های تروریستی ـ تکفیری امثال داعش و جبهه النصره به حیات خود در سوریه ادامه خواهند داد. بنابراین فرانسوی ها و دیگر کشورها مسأله نابودی گروه تکفیری داعش را در گرو حل و فصل بحران سوریه می بینند. نگرش کشورهایی همانند فرانسه به بحران سوریه در حال حاضر تغییر کرده است. آنها بر خلاف گذشته دیگر مطالباتی همچون برکناری «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه و امثال آن را مطرح نمی کنند.
در مقابل، در جستجوی راهی هستند که زمینه ساز نابودی تروریست های تکفیری داعش باشد. بنابراین، مسأله سوریه دیگر تنها از دیدگاه ترکیه و عربستان قابل بررسی نیست، بلکه منافع و مصالح غرب و خودِ روسیه نیز در آنجا به شدت مطرح شده است. در نتیجه می توان گفت که مسأله سوریه به یک مسأله جهانی به معنای اصیل خودش تبدیل گشته است.